" همه چیز شوخیست"
نمایش "هیچ چیز جدی نیست"، ترکیبی از چند نمایشنامهی کوتاه رچ اورلاف نمایشنامهنویس آمریکاییست که از ایدهی تئاتر در تئاتر بهره میبرد، گروهی نمایشی که میخواهند اجرای پستمدرنی از متنهای کلاسیک شکسپیر و بکت و پینتر داشته باشند. و اجرا، جلسات تمرینی آنانست .
درهمین ماجرا، متن حاوی نقدهای متعدد و دقیقی از مسائل مربوط به تئاتر از دراماتورژیهای عجیب غریب یا درحقیقت سلاخی متن گرفته تا بلبشوهایی که در تمرین یک نمایش از بینظمی و بیتعهدی، تا خودبزرگ بینیهای کارگردان و بازیگران مشهورتر، وجود دارد . اورلاف از آنجا که همواره تیغ تیزی بر شکل تجاری هنر و جهان سرمایهداری دارد، با شرایط فعلی موجود در تئاتر کشورمان، دستمایهی جذابی برای دکتر دلخواه و پیوند بینامتنی این نمایشنامهها با چند اثر کلاسیک مشهورتر ایجاد کرده که حاصل آن چیزیست که بر صحنهی سالن ایرانشهر به اجرا درآمده است.
این کمدی غربی هرچند با موزیک زنده و وکالهای جذاب تکمیل میشود اما برخلاف نامش، در نظر دارد حرفهای جدی بزند، حرفهایی که حتی امروزه هم
... دیدن ادامه ››
جزو مهمترین مسائل حاشیهای و اصلی تئاترست. و بنوعی آنچه در شرایط فعلی تئاتر وجود دارد را شوخیهایی معرفی کند که مضحک و خندهدارند.
صحنهی پایانی نیز نقبی به رخدادهای اجتماعی و اعتراضات مردمی دارد که تئاتر را بیارتباط با آنها نمیداند و نویسنده بطور مشخص پیامی مبنی بر گره تئاتر با امرسیاسی و اجتماعی اعلام میدارد.
و شاید مهمترین حسن و وجه متن و اجرای پیش رو، نیز همینست که همخوانی مهمی نیز با شرایط روز جامعه فعلی ما دارد. متن بدلیل آنکه بخشی اقتباسی و بخشی توسط دکتر دلخواه نوشته و اضافه شدهاست، حفرههای نامرتبطی دارد و شکل و شمایل عامهپسندانه میگیرد، چنانکه بین فانتزی و رئال معلق میماند. اجرا هم در مواقعی دچار افت میشود که بیش از آنکه بر محتوا و پرداخت آن متمرکز باشد بر ایجاد فضای کمدی معطوفست و غلظتش را چنان زیاد میکند که براستی همه چیز بیشتر شباهتی به شوخی دارد تا اصولی جدی یک اجرا. و هرچند درتلاشست تا تمام نقدها و سویههای پیدا و پنهان مورد نظرش را که تجربه و مهارت دکتر دلخواه مکمل آنست، اجرایی کند اما بدلیل ناهمگونی بازیها و عدم تعادل مناسب در آنها، افتادن از ریتم اجرا و وقفههایی که قرارست با موزیک پر شود، مانعی برای یک اجرای بینقص میشود. تعدادی از بازیگران حرفهای و جا افتاده در نقشند و بهخوبی کاراکتر را بازنمایی و ارائه میدهند اما جوانترها هرچند قرارست همان نقش را بازی کنند که آماتور و نابلد بودنشان را برساند، اما در ترکیب نهایی موزون نیستند. و بالانس مورد نظر حفظ نمیشود وهمواره شکلی از گسیختگی در یکدستی بازیها به نظر میآید.
عناصر نمایش به واسطهی حفظ کمدی غالب، گاهی به سطحی بودن نزدیک میشود و حداقل طراحی صحنه، میزانسها و طراحی نور جای کار بیشتری دارند.
پایانبندی از همان زمانی که "جیمی" بازیگر قرارست خودش را هرجور شده به اجرا برساند، قابل حدسست و لو میرود و مونولوگ پایانی او نیز تبدیل به روندی تکراری برای یک پایان حماسی با بازیگری زخمی و تیرخورده میشود که میخواهد پیش از مردن بر صحنه، حرفهای تاثیرگذاری بزند. و حضار را تحت تاثیر قرار دهد.
"هیچ چیز جدی نیست" درجای خود از اینجهت قابل تقدیرست که یکی از مردمی ترین نمایشنامهنویسان معاصر آمریکایی را که تمرکزش بر کمدی با نگاهی انتقادی به وضعیت روز جهانست به علاقمندان تئاتر معرفی کرده و بر صحنه میآورد؛ نوشتههای این نویسنده، بیشتر کمدی هستند، و خود میگوید: میخواهم تماشاگرانم درگیر دنیایی شوند که در آن به سر میبرند و شاید توجهی هم به مسائل آن ندارند… من آنان را هم میخندانم و هم با مسائل جدی آشنا میکنم".
"هیچ چیز جدی نیست "شامل هفت نمایشنامه کوتاه طنز از رچ اورلاف با ترجمه عبدالمحمد دلخواه و از طرف نشر فرمهر منتشر شده که دو نمایشنامه «نمایشنامهنویسی ۱۰۱» و «اوه خدای من! این یک نمایشنامه دیگه است» به چالشها و مسائل امروز تئاتر پرداخته و مورد استفاده در اجرای پیش رو در سالن ایرانشهر است.
..
نیلوفرثانی
خبرگزاری ایلنا/ 8 آذر98
https://www.ilna.news/fa/tiny/news-839948