وانیک "هریک از انسان ِامروز"
(به بخش هایی از داستان اشاره شده ست)
وانیک نمایشی امروزی ست که توانسته ست با استفاده ی کامل از ظرفیت های نمایشی و اِلمانهای ِدخیل در آن،اعم از متنی خوب ، بازیهای قوی و باورپذیر، دکور ، اکسسوار ، آواهای متنی ، گریم ، لباس ونور، کارکردی موثر ایجاد کند و ذهن مخاطب را درگیر تحلیل هایی مرتبط با مفاهیم عمیقی نماید که به شکل های مختلف ِدرجهان سیاست کنونی نیز،قابل نمود ست
هاول با نگارش چنین متنی از سویی برشی از زندگی یک انسان معاصر آزاداندیش (وانیک) را پیش روی تماشاگر تصویر میکند که میتواند داستان بسیاری از انسانهای امروز باشد و از سویی با اشارات بصری و مفهومی خود سیستم فکری غالبی که میخواهد انسان را تحت سلطه ی خود درآورد را ارائه میدهد ، انسانی که بی انکه بداند در دایره ای قرار میگیرد که تمام تلاشش تغییر سیستم فکری آزاداندیشی او ،حذف ِجسارت نقد و تفکر ست
او در دو نمایشنامه ی" احضار و گشایش" با دونگاه کاملا ایدئولوژیکی ، هراس حکومت ها را از افرادی که استقلال ِفکری و ذهنی اشان فراتر
... دیدن ادامه ››
از روند سیستمی ِتحمیلی وتلاش آنها برای به تابعیت کشاندن این افراد ست نشان میدهد
سهراب سلیمی با کارگردانی هوشمندانه ی خود با حذف اضافات و بکارگیری آنچه لازم ست تا مفاهیم متن را با تسلط ،نوآوری و ملموس به تماشاگر منتقل کند و در راستای خط سیری ِنویسنده و درامدن ِتفکرات او پیش برود ، عمل میکند
در اپیزود اول وانیک انسان معاصر و صاحب تفکری مستقل و مردکارخانه دار نمادی از نظریه های کمونیستی و مدافع قشر کارگر که خود را نیز منتسب به انها میداند والگوی مشخصی از نظامهای توتالیتاریستی ست، تجسس و پیگردهای مخفیانه تا کنترل و انحصار توده ی جامعه
*اونها دیدن که تو با چه افرادی ملاقات میکنی*
در ظاهر بر صندلی چرخ داری نشسته ست که اگرچه ماهیت قدرتی دارد اما درموضع ضعف خودرا نشان میدهد تا با استفاده ازهم سطحی و هم پیالگی با مردنویسنده ی کارگر(وانیک) ، طرح رفاقت و دوستی ،بتواند بر ذهنیت او مسلط شود و آنچه از بالا به او دستور میدهند اجرایی کند او با بخشیدن ِشرایطی رفاهی در صدد ِکنترل ورضایتی ست که شکل دیگری از انحصارست
* من مثل یه کرم خاکی تو چنگشونم هروقت بخوان میتونن لهم کنند *
باز کردن مکرر بطری های آبجو ، و تخلیه ی آن بشکل فضولات انسانی ، روایت ِ مصرف گرایی دراین پروسه و انحصار طلبی و برتریت ِحزبی وگروهی ست آنچنان که اگر کسی در زمره ی آنها قرار نگیرد محتوم به حدف ست
در اپیزود دوم وانیک و زوجی که نماد بارزی از جامعه ی بورژوایی هستند که جهان را برمحور خود میبینند
و با روشی به ظاهر مدرن ، درتلاشند انسانهارا در حیطه یِ" برده داری نوین" دراورند
آنان وانیک را بر صندلی قرمز ِاعتراف گیری مینشانند و طبق تفتیش عقاید ِقرون وسطی به او نظریه های خودرا القا میکنند و شتشوی مغزی میدهند آن چیزی را ارزش میدانند که به منفعت و بهره کشی توده هاست، رواج توحش ،دورکردن از مذهب به جهت ِنزدیکی بیشتر با خود و استثمارشان ،سرگرم کردن ِآنان به زایش و بچه داری و سکسچوالیتی های افراطی ، زرق و برق های مادی و حفظ ِاختلاف طبقاتی...
*ما میدونیم تو درباره ی این چیزا راحت حرف نمیزنی ، اما ما دوست تواییم ، دوستت داریم ، مااین اواخر زیاد درباره ی تو حرف میزنیم *
وصدای ساعت دیواری کوکی که انتشار رویدادها و زمان را در برهه های متوالی حکایت میکند
اما دراین میان وانیک و انسان ِمحصور دراین تفکرات ِسیاسی چه میتواند بکند؟احاطه ی ِنظام مندی که برای رهایی از انها کار دشواری پیش روست ..
این پاسخی ست که مخاطب میتواند در ذهن خویش به آن برسد ...
با سپاس از جناب سلیمی و گروهشان برای ایجاد دقایقی به تفکر و تحلیل آنچه که برای انسان معاصر کارکرد موثر دارد و آرزوی موفقیت های بیشتر و آثار خوب آتی شان
و یک تحسین ِاختصاصی به رضا مولایی برای انتقال ِحس بازی ِبی نظیرش
نیلوفر ثانی
27شهریور94
*..* گزینشی از دیالوگها