در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش پسران آفتاب
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:08:37
امکان خرید پایان یافته
۲۹ مرداد تا ۲۹ شهریور ۱۳۹۲
۲۱:۰۰  |  ۱ ساعت و ۴۰ دقیقه
بها: ۲۰,۰۰۰ تومان



خلاصهٔ نمایش
ویلی کلارک (سیامک صفری) و اَل لوییس (فرزین صابونی) ستاره‌های قدیمی‌ نمایش هستند . که بعد از نزدیک به 40 سال همکاری ، با یکدیگر قطع رابطه کرده اند . این قطع رابطه همچنان ادامه می یابد تا هنگامی که با یک پیشنهاد سودآور ، از طرف یک کارگردان تلویزیونی ، برای اجرای مجدد یکی از نمایش هایی که در گذشته روی صحنه داشته اند ، مواجه می شوند . حال می پذیرند تا با بی‌ میلی ، دوباره یکدیگر را ملاقات کنند . دیدار مجدد این دو در حالیست که سرنوشتی مشترک انتظار آنها را می کشد.


 


گزارش تصویری از نمایش پسران آفتاب / عکاس: سید ضیاء الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

سری تازه عکس های رسمی نمایش پسران آفتاب، اجرای نیاوران

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از پسران آفتاب / عکاس: علیرضا قدیری

... دیدن همه عکس‌ها ››

مکان

خیابان پاسداران، بعد از سه راه اقدسیه، روبروی پارک نیاوران، خیابان فرهنگسرا
تلفن:  ۲۲۲۹۹۴۳۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
perfect!
نیلوفر ثانی این را خواند
آوا فیاض این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تأتر خوبی بود فقط اوج و فرودش آدمو اذیت میکرد. فکر کنم کسایی که دیدن همه موافقن که صحنه هایی که جواد عزتی نبود کاملا نمایش وا میرفت تا اونجاییکه بعضی وقتا خمیازه رومیشد توو قیافه تماشاگرا دید. ضمن اینکه انتهای کا خوب در نیومد یعنی یه جورایی جمع شد.
ولی کل قضیه این بود: تیاتر همیشه خوبه حتی بدش!
آوا فیاض، سیاوش و امیر مسعود این را خواندند
مهسا اسلامی و امید رستگار این را دوست دارند
باهاتون موافقم
تئاتر همیشه خوبه حتی بدش!(البته این بد نبودا)
۱۷ شهریور ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

آرش آزادی
روزنامه ی ایران
۰۷ شهریور ۱۳۹۲

٫جایی برای پیرمردها نیست،

کلیت نمایش

اگر به عاریت گرفتن چنین عنوانی از فیلمِ “no country for old men” برای نقد تئاتر کمدی چون «پسران آفتاب» به کارگردانی سیامک ... دیدن ادامه ›› صفری که نه ساختار و نه داستان مرتبطی با این اثر دارد کمی عجیب بنظر رسد، اما طنز بی بدیل و گزنده ی جاری در متن به قلم نیل سایمون و پرداختن به حواشی زندگی دو کمدین کهنه کار و فراموش شده که هر دو عاقبتی محتوم را یدک می کشند دلیلی ست مرتبط با این نامگذاری، پیرمردهایی با نام های ویلی کلارک (سیامک صفری) و آل لوئیس (فرزین صابونی) که به واسطه ی بِن (برادر زاده ی ویلی با بازی جواد عزتی) پس از ۱۱ سال یکدیگر را ملاقات می کنند و مشکلاتشان با شدت بیشتری زنده می شود، این طنز گزنده زمانی پررنگتر می شود که در طول نمایش ویلی چندین بار اخبار مرگ مشاهیر فراموش شده را به علت کهولت اعلام می کند، اشخاصی که نه تنها خود و لوئیس به درستی آن ها را بیاد نمی آورند، بلکه بن جوان هم آنها را نمی شناسد (انگار صرفا کسی خبر از فروپاشیِ تدریجیِ پیرمردها به مخاطبین می دهد)، عدم درک پذیری ویلی و آل از پیرامون مورد مطالعه شان به آنها نوعی پارچه ی نامرئی از جاودانگی را اهدا می کند تا با مخفی کردن خود در زیر لوای آن و القای مصون ماندن کاذبشان تنها تأسف مخاطب را بر انگیزند، نمایش این بی تفاوتی و یک دندگی آرمانگرایانه در دکور سرد و یخ زده ی محصور در آسمان خراش ها (داخل آپارتمان) و نور پردازی گرم خارج از آپارتمان کلارک (که حاکی از جنب و جوش و زندگی بیرون است) به خوبی تحقق یافته. اما در صحنه ی سوم که در جلوی پرده (خارج از خانه) اجرا می شود و از ویژگی نمایش در نمایش بهره جسته است، به گمانم از لحاظ ایفای نقش جزء سخترین قسمت هاست، در این بخش ما متوجه می شویم که نمایش پر آوازه ی دو کمدین درست مانند خودشان کهنه و با دنیای مدرن ناسازگار است، شوخی های یخ و لوس توسط بازیگران باید به گونه ای اجرا شوند تا در عین حال که مخاطب می داند این شوخی ها تاریخ مصرف گذشته اند از فراز و فرودشان که نهایتا منجر به سکته ی کلارک می شود بخندد، سکته ای که صحنه ی پایانی را برای رو در رو شدن با واقعیت تلخ زندگی می آراید و مطب دکتری که سال ها برای دو کمدین به عنوان جایی برای خنداندن می بود را اکنون بدل به حقیقتی می کند که پای در خانه گذاشته.

جایگاه کارگردانی، کمدی و مخاطب

عنایت بفرمایید که برای به نمایش در آوردن اکثر مطالبی که تا بدینجا عرض کردم علی رغم انتخاب متن خوب نیازمند کارگردانی مناسب هم هستیم که من فکر می کنم با توجه به تجربه ی کم آقای صفری در این زمینه، بسیار خوب عمل کردند، انتخاب تیم مناسب، بازیگرانی که حتی از لحاظ فیزیکی هم منطبق با نقش هایشان هستند، و تپق نزدن در دیالوگ ها (عاملی که در حال حاظر از بازیگرانِ کارگردان های با تجربه و مطرح هم به وفور دیده می شود) تماما نیازمند کارگردانی قابل قبول است، متاسفانه جو حاکم بر تئاتر کمدی کشورمان و معرفی نه چندان صحیح طنز و ایرانیزه کردن متون غربی باعث بی اطلاع ماندن برخی از مخاطبین با عناصر مختلف کمدی اعم از شوخی های کلامی و موقعیتی شده است، و متاسفانه بعضی از تماشاچیان محترم انتظارشان از کمدی این است که به محض وارد شدن به سالن نمایش و از ابتدای ورود بازیگران قهقه بزنند تا زمانی که عوامل درحال تعظیم کردن و خارج شدن اند، خب قطعا دوستانی که چنین انتظاری دارند اگر انتظارشان برآورده نشود یا از متن نمایش خسته می شوند، یا دکور را بهانه قرار می دهند یا کارگردانی بنظرشان ضعیف است، فکرش را بکنید که فیلمی از وودی آلن (کمدین مشهور امریکایی) در دستگاه پخش بگذارید و به بهانه ی کمدی بودنش شروع کنید به خندیدن، نه تنها شما از ابتدا نمی خندید بلکه مخاطب غربی هم که با این کمدین و شوخی هایش آشناتر است از ابتدا نمی خندد (چون جنس این نوع کمدی برای قهقه زدن نیست)، البته منظورم نیست که نمایش در کارگردانی فاقد نقیصه است، بخش ابتدایی صحنه ی اول طولانی تر از حد معمول است، و تکرر خنده ی جواد عزتی در صحنه ی دوم بیش از اندازه و حوصله سر بر است به علاوه ی اینکه در نقاطی به هجو گراییده می شود، پرستار که در تئاتر شهر ایفای نقشش به دوش خانم رهنما بود و قرار است در اجرای نیاوران خانم بختیاری جایش را بگیرد عاری از بار دراماتیک است و حذفش لطمه ای به درام نمی زند. اما هیچ یک از این ایرادات در حدی نیستند که برخی از دوستان می گفتند و برخی دیگر هم مدعی می شدند که آقای صفری اگر کارگردانی نکنند بهتر است.

دیگر نقاط قوت

از دیگر نقاط قوت نمایش که می توان به آنها اشاره کرد ایرانیزه نکردن متن (به جز اضافه کردن برخی شوخی های قابل درک برای مخاطبان داخلی که کاملا در بدنه ی درام حل شده بود) و موسیقی ری چارلز که بین تعویض صحنه ها پخش می شد و به این علت که آهنگ برای دهه ی ۵۰ امریکا بود (مصادف با دوران اوج کمدین ها) مخاطب را بیشتر با فضای درونی و ذهنی ویلی و آل گره می زد.

در پایان امیدوارم کارگردان ها و نویسندگان کشور عزیزمان سعی کنند با نوشتن و اجرای کارهای مناسب، سطح توقع مخاطب را بالا ببرند و به این شکل جامعه را با تئاتر آشتی دهند.