آرش آزادی
روزنامه ی ایران
۰۷ شهریور ۱۳۹۲
٫جایی برای پیرمردها نیست،
کلیت نمایش
اگر به عاریت گرفتن چنین عنوانی از فیلمِ “no country for old men” برای نقد تئاتر کمدی چون «پسران آفتاب» به کارگردانی سیامک
... دیدن ادامه ››
صفری که نه ساختار و نه داستان مرتبطی با این اثر دارد کمی عجیب بنظر رسد، اما طنز بی بدیل و گزنده ی جاری در متن به قلم نیل سایمون و پرداختن به حواشی زندگی دو کمدین کهنه کار و فراموش شده که هر دو عاقبتی محتوم را یدک می کشند دلیلی ست مرتبط با این نامگذاری، پیرمردهایی با نام های ویلی کلارک (سیامک صفری) و آل لوئیس (فرزین صابونی) که به واسطه ی بِن (برادر زاده ی ویلی با بازی جواد عزتی) پس از ۱۱ سال یکدیگر را ملاقات می کنند و مشکلاتشان با شدت بیشتری زنده می شود، این طنز گزنده زمانی پررنگتر می شود که در طول نمایش ویلی چندین بار اخبار مرگ مشاهیر فراموش شده را به علت کهولت اعلام می کند، اشخاصی که نه تنها خود و لوئیس به درستی آن ها را بیاد نمی آورند، بلکه بن جوان هم آنها را نمی شناسد (انگار صرفا کسی خبر از فروپاشیِ تدریجیِ پیرمردها به مخاطبین می دهد)، عدم درک پذیری ویلی و آل از پیرامون مورد مطالعه شان به آنها نوعی پارچه ی نامرئی از جاودانگی را اهدا می کند تا با مخفی کردن خود در زیر لوای آن و القای مصون ماندن کاذبشان تنها تأسف مخاطب را بر انگیزند، نمایش این بی تفاوتی و یک دندگی آرمانگرایانه در دکور سرد و یخ زده ی محصور در آسمان خراش ها (داخل آپارتمان) و نور پردازی گرم خارج از آپارتمان کلارک (که حاکی از جنب و جوش و زندگی بیرون است) به خوبی تحقق یافته. اما در صحنه ی سوم که در جلوی پرده (خارج از خانه) اجرا می شود و از ویژگی نمایش در نمایش بهره جسته است، به گمانم از لحاظ ایفای نقش جزء سخترین قسمت هاست، در این بخش ما متوجه می شویم که نمایش پر آوازه ی دو کمدین درست مانند خودشان کهنه و با دنیای مدرن ناسازگار است، شوخی های یخ و لوس توسط بازیگران باید به گونه ای اجرا شوند تا در عین حال که مخاطب می داند این شوخی ها تاریخ مصرف گذشته اند از فراز و فرودشان که نهایتا منجر به سکته ی کلارک می شود بخندد، سکته ای که صحنه ی پایانی را برای رو در رو شدن با واقعیت تلخ زندگی می آراید و مطب دکتری که سال ها برای دو کمدین به عنوان جایی برای خنداندن می بود را اکنون بدل به حقیقتی می کند که پای در خانه گذاشته.
جایگاه کارگردانی، کمدی و مخاطب
عنایت بفرمایید که برای به نمایش در آوردن اکثر مطالبی که تا بدینجا عرض کردم علی رغم انتخاب متن خوب نیازمند کارگردانی مناسب هم هستیم که من فکر می کنم با توجه به تجربه ی کم آقای صفری در این زمینه، بسیار خوب عمل کردند، انتخاب تیم مناسب، بازیگرانی که حتی از لحاظ فیزیکی هم منطبق با نقش هایشان هستند، و تپق نزدن در دیالوگ ها (عاملی که در حال حاظر از بازیگرانِ کارگردان های با تجربه و مطرح هم به وفور دیده می شود) تماما نیازمند کارگردانی قابل قبول است، متاسفانه جو حاکم بر تئاتر کمدی کشورمان و معرفی نه چندان صحیح طنز و ایرانیزه کردن متون غربی باعث بی اطلاع ماندن برخی از مخاطبین با عناصر مختلف کمدی اعم از شوخی های کلامی و موقعیتی شده است، و متاسفانه بعضی از تماشاچیان محترم انتظارشان از کمدی این است که به محض وارد شدن به سالن نمایش و از ابتدای ورود بازیگران قهقه بزنند تا زمانی که عوامل درحال تعظیم کردن و خارج شدن اند، خب قطعا دوستانی که چنین انتظاری دارند اگر انتظارشان برآورده نشود یا از متن نمایش خسته می شوند، یا دکور را بهانه قرار می دهند یا کارگردانی بنظرشان ضعیف است، فکرش را بکنید که فیلمی از وودی آلن (کمدین مشهور امریکایی) در دستگاه پخش بگذارید و به بهانه ی کمدی بودنش شروع کنید به خندیدن، نه تنها شما از ابتدا نمی خندید بلکه مخاطب غربی هم که با این کمدین و شوخی هایش آشناتر است از ابتدا نمی خندد (چون جنس این نوع کمدی برای قهقه زدن نیست)، البته منظورم نیست که نمایش در کارگردانی فاقد نقیصه است، بخش ابتدایی صحنه ی اول طولانی تر از حد معمول است، و تکرر خنده ی جواد عزتی در صحنه ی دوم بیش از اندازه و حوصله سر بر است به علاوه ی اینکه در نقاطی به هجو گراییده می شود، پرستار که در تئاتر شهر ایفای نقشش به دوش خانم رهنما بود و قرار است در اجرای نیاوران خانم بختیاری جایش را بگیرد عاری از بار دراماتیک است و حذفش لطمه ای به درام نمی زند. اما هیچ یک از این ایرادات در حدی نیستند که برخی از دوستان می گفتند و برخی دیگر هم مدعی می شدند که آقای صفری اگر کارگردانی نکنند بهتر است.
دیگر نقاط قوت
از دیگر نقاط قوت نمایش که می توان به آنها اشاره کرد ایرانیزه نکردن متن (به جز اضافه کردن برخی شوخی های قابل درک برای مخاطبان داخلی که کاملا در بدنه ی درام حل شده بود) و موسیقی ری چارلز که بین تعویض صحنه ها پخش می شد و به این علت که آهنگ برای دهه ی ۵۰ امریکا بود (مصادف با دوران اوج کمدین ها) مخاطب را بیشتر با فضای درونی و ذهنی ویلی و آل گره می زد.
در پایان امیدوارم کارگردان ها و نویسندگان کشور عزیزمان سعی کنند با نوشتن و اجرای کارهای مناسب، سطح توقع مخاطب را بالا ببرند و به این شکل جامعه را با تئاتر آشتی دهند.