موریتو سامورایی درستکار در پی یورشی، سالارش را از دست میدهد و رونین میشود. هنگام بازگشت به زادگاهش درمییابد اسب و مادرش را نیز از دست داده و تصمیم میگیرد خود را به رود اندازد. این هم زمان میشود با آیین گشایش پلی که بر رود ساختهاند و در آنجا معشوق گذشتهاش کسایه را میبیند. حادثهای ناخواسته روی میدهد و معشوق از او خواستهای دارد. موریتو باید مردی بیگناه را بکشد یا آخرین خواستهی عشقش را نپذیرد؟
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به نظر من اگر دیالوگ ها یه کم سلیس تر بود دل نشین تر می شد...ضمن اینکه وقفه ها در گفتن دیالوگ ها هم جا داشت کمتر باشه
یه جاهایی ذهنم درگیر معنی دیالوگ میشد و از جریان نمایش جا میموندم