بُندار دانشمندی است که جام جهان نما را برای جم ساخته است و چنان که بر میآید بیدخش اوست. او با اعتماد کامل، انواع دانشها را به شاه میآموزد
... دیدن ادامه ››
و جم نیز با این دانشها بر جهان حکم میراند.اما جم بندار را تنها نردبانی از بهر صعود به قله قدر میداند و قدرت نیز چشمانش را کور کردهاست. وی بندار بیدخش را فراموش کرده و از بیم این که مبادا روزی بندار دانشمند، این دانشها را به دشمنی بیاموزد، او را به زندان «روئینه دژ» که ساخته دست و دانش خود بندار است میافکند. بندار در گوشه زندان به گذشته خود مینگرد و افسوس میخورد که چرا آن اندازه نسبت به شاه خوشبین بود و هنگام ساختن روئینه دژ، دست کم راهی پنهان برای روز مبادای خود هم تعبیه نکرد تا بگریزد.