در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش تاریکخانه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:53:21
امکان خرید پایان یافته
۱۶ خرداد تا ۰۲ تیر ۱۴۰۲
۲۱:۰۰  |  ۱ ساعت
بها: ۱۰۰,۰۰۰ تومان
+ ۹% مالیات ارزش‌افزوده

سخن کارگردان:
تی.اس.الیوت در جایی میگوید: «زندگی چیزی نیست جز تلی از تصاویر شکسته.»
در این اجرا سعی شده است با نگاه ویژه ای به تئاتر ابزورد؛ تصاویری شکسته و درهم از وضعیت بشر با همه بیهودگی‌اش در دوران معاصر  به نمایش درآید و در انتها گروه نمایشی به جستجوی راه های برون رفت از این وضعیت می پردازد. آیا تمام تلاشهای انسان در انتها به بیهودگی می انجامد؟


- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۰ سال خودداری نمایید.

دسته‌بندی
خانوادگی

اخبار

›› «تاریکخانه» به روی صحنه می رود

ویدیوها

مکان

خیابان حافظ، خیابان نوفل لوشاتو، بعد از تقاطع رازی، بن بست زیبا
تلفن:  ۶۶۴۸۳۷۴۲

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
درود بر شما
امشب به نگریستنِ نمایشِ شما، نشستم؛
با کمترین دیالوگ، ژرفترین ترسھای اساسی انسان‌ها -ترس‌های چهارگانه اگزیستانیسالیسم- و پیامدهای آنها در گُذرانِ زندگانی روزگارِ کنونی را در تئاتر تاریکخانه بر روی صحنه آوردید.
سلام و درود
ممنونیم که به تماشای ما نشستید و سپاس بابت حسن توجه شما
۰۵ تیر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام و احترام
دیشب من برای بار دوم این نمایش رو دیدم دفعه اول در سالن شماره دو کار را مشاهده کردم. اجرا در سالن شماره یک را بیشتر دوست داشتم به نظرم فضا برای کار بازیگران در سالن شماره یک بیشتر و عوامل حواس پرت کن کمتر بود و همین موضوع باعث شد که واقعا این بار بتوانم با احساساتم کار را دنبال کنم. یک کار هماهنگ تیمی در حرکت و نور و موسیقی و ... بود که اثری خوب و هماهنگ در ذهن من به عنوان یک بیننده داشت.
ریتم کار به فراخور مضمون در هر برش از کار، با کندی حوصله سر بر زندگی روزمره مخصوصا زندگی اداری، و تندی شتاب و عجله برای هیچ، همخوانی بسیاری داشت و این همخوانی باعث تسهیل همراهی بیننده با کار به ویژه از طریق احساساتش می شد. خاکستری و نه سیاه بودن کار و به تناظر آن زندگی، گذشته از آن که در یکی از قسمت ها صراحتا اشاره شد در طول کار قابل ادراک است مخصوصا در صحنه ای که تعامل را کارآمدتر از خشونت و بی تفاوتی نشان می دهد (صحنه ی توپ) و صحنه ای که عشق مانع از اقدام به خشونت می شود حتی اگر به قیمت از پا افتادن فرد باشد (صحنه ویلچر) که به زعم من صحنه هایی با رنگ و نور روشن بودند، سیاهی ها و تیرگی هایی مثل فشارهای فرهنگی برای تظاهر به عشق اجباری نظیر صحنه جنازه، امیدهای واهی وافسردگی و جنون را تحت تاثیر قرار می دادند. در مجموع کاری بود که رضایت همدلی و همراهی عاطفی و رضایت ناشی از برانگیختن تفکر و اندیشه را توامان برای من داشت مخصوصا در دومین اجرایی که از کار دیدم.

امیر مسعود، امیرمسعود فدائی و سپهر این را خواندند
هدی فلاح، AliReza و عباس معروفی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بنظر من که بسیار عالی بود :) و الان سوالی ک مدام از خودم میپرسم: دارم چیکار میکنم؟ :)
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید