در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش کرگدن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:09:15
امکان خرید پایان یافته
۲۵ بهمن تا ۲۴ اسفند ۱۳۹۴
۱۸:۱۵  |  ۱ ساعت و ۲۰ دقیقه
بها: ۳۰,۰۰۰ تومان

(با نگاهی به کرگدن اوژن یونسکو)

گزارش تصویری تیوال از نمایش کرگدن (سری دوم) / عکاس: کامران چیذری

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش کرگدن (سری نخست) / عکاس: کامران چیذری

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از تمرین نمایش کرگدن / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

آواها

مکان

خیابان طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی، جنب خانه هنرمندان، تماشاخانه ایران‌شهر
تلفن:  ۸۸۸۱۴۱۱۵_۸۸۸۱۴۱۱۶

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من فیلم تئاتر این نمایشو دیدم و حقیقتش چیزی متوجه نشدم.
طراحی لباس واقعا خوب بود. من موسیقیو دوست داشتم
اما مفهوم ... هدف از کار ..‌ همه ش کلی علامت سوال بالای سر منه . امیدوارم بودم بیام تیوال چهارتا تحلیل و نقد درست و حسابی بخونم اما چیزی عایدم نشد
نمایشنامه کرگدنو خوندم اما برام سواله به غیر از چند تا دیالوگ و یه سری (اسم) شخصیت چه چیز دیگه ای از این نمایشنامه توی نمایش وجود داشت؟
رو شعاع هستی برای خودم می گشتم
همه چی ، همه چی برای من ممکن بود
میدونستم که سلام یعنی چه !
میدونستم که زمان معناش چیه !
من کیه ؟ اون کدومه ! ؛؛؛ میدونی !؟
من انسانم
من شعور همه آفاق هستم

بی معنا...
بی معنا...
بی معنااااااا....
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خسته و دل زده از این همه آوار لحظه بر وجود خاکستری این روزها،که سال نو میشود و دل تو، نه ،که دیگر ترانه ی بوی عیدی بوی توپ به پستوی خاطره هایمان رفته،که سال نو می شود و ما اما هنوز در راهیم...راه رسیدن ...راه نرسیدن،خیال میکنی پناه ببری به تاریکی یک سالن و با هنری همراه شوی که یاد یآس های دیرینه و بی انتهایت فراموشت شود ،ساعتی حتی.
نشسته بودم و نگاه میکردم.باورکردنی نبود...داشت چه اتفاقی میفتاد؟ما پوچی را هم به سخره گرفته ایم؟این همه هیاهو ،این همه بالا و پایین رفتن،چپ و راست شدن،این همه تکرارهای عصبی کننده ، صدای موسیقی ای که قطع نمی شود ...اینهمه برای چی بود؟نمایش حرکات آکروباتیک؟من مطمئن شدم بازیگران نمایش کرگردن همگی انعطاف پذیری بالایی دارند؛هم به لحاظ جسمی و هم روحی.وگرنه چگونه میشود روی صحنه ی تئاتر ،جلوی چشم تماشاگرانی که قدر هنر را می شناسند بود و حتی از هیچ هم حرف نزد؟میخواستند چه چیزی را بیان کنند؟اینکه چه اشکالی دارد کسی کرگدن باشد؟این که تغییر خوب است؟اینکه ما نباید اجزای کپی شده ی یک دستگاه فکری باشیم؟من از شما میپرسم،چه فرقی می کند چه باشیم وقتی حتی اگر تغییر میکنیم باز هم شکل دیگرانیم؟همه ی موجودات دوپا، کرگدن شده باشند،چه فرقی میکند که چه هستیم!که که هستیم!وقتی حتی کرگدن شدنمان هم حاصل دست آویزی است به نمایشنامه ای که حتی حاضر نبوده ایم بپذیریم تصرف در یک متن تا کجا می تواند باشد؟تا کجا میتواند باشد؟ما با مجموعه ای از چیزها رو به رو می شویم که موقعیت وجودی شان روی صحنه آن ها را به ابتذال کشانده است.فکر می کنم تکلیف خودمان حداقل باید روشن باشد...اینکه بعد از بیرون امدن از سالن به شعور خود شک نکنیم.اجرای نمایش منوط به به کارگیری افراد، عناصر، صداها و سکوت ها ،نور،رنگ و ...است .من یک تماشاگر معمولی ام اما این را میدانم که هنوز چیزی هست...ابهامی در اندیشه،عصیان گری یا تردیدی که می تواند دستمایه ی یک اتفاق خوب باشد.متاسفم که مینویسم اتفاق...اما گویا همین طور است...این روزها ،شاید به طور اتفاقی به موقعیتی برسید که دورتان کند از هیاهوی ماشین ها و ادمها و بگذارد به قدرت تفکر و احساس خود و افقهای دانایی تان بیندیشید ...من فقط یک خواهش دارم...بپذیریم که عرصه ی هنر ،عرصه آزمون و خطا نیست...برای ایده های مربوط و نامربوط خود به راه دیگری رجوع کنیم...خواهش میکنم...ما همگی خسته ایم ...ما همگی خسته ایم... .
فرزانه قاسمی این را پاسخ داده‌است
خانم قاسمی ارجمند از نوشته ی قابل تامل تان استفاده کردم و در بسیاری از موارد با نظرهایتان همدلم...
تصورم این است که ریسک تجربه های جدید از ملزومات هنر تاتر است اما به شرطی که صرفا محدود به ایده پردازی و فلسفه بافی حول یک اثر باقی نماند و به راستی اجرایی و قابل دریافت باشد... متاسفانه در کرگدن ، با استفاده یا شاید سواستفاده از عنوان یک اثر شناخته شده ، طراحی هایی را روی صحنه دیدم که مطلقا با مانیفستی که جناب کارگردان در بروشور نمایش نگاشته و یا حرفهایی که در مصاحبه های داده شده اش درباره نمایش گفته، قابل دریافت نیست...شاید اگر هنرمندی به طور مطلق درباره ی کارش توضیح ندهد و بیانیه ای خودشیفته وار درباره ی اجرایش صادر نکند این شبهات هم کمتر پیش می آید.... چرا که من مخاطب کوچکترین ارتباطی بین این نمایش و ادعاهای کارگردانش و اثر یونسکو درک نکردم و اساسا سوالم این است که اگر شخصیت ها و محتوی و حتی فلسفه ی یونسکو توسط طراح این نمایش مورد تغییر و واژگونی کامل قرار گرفته(اگر دلالتهایی مبنی براین تغییرات و واسازی ها قابل دریافت باشد ) پس چرا اساسا باید از متن یونسکو صحبت به میان بیاید؟
۱۷ اسفند ۱۳۹۴
ابرشیر عزیز
من یک سوال دارم از شما
جامعه ما چقدر از تئاتر دور است؟
اون مقداری که نزدیک هستن، چقدر به اون مدل تئاتری که میدونی نزدیک هستن و چقدر به تئاتر؟
دوستی که با من به تئاتر اومده بود بعد این نمایش گفت من هرگز دیگه پام رو تو سالن تئاتر نمیگذارم.
حمایت از اشتباه بزرگترین خیانت به هنر، به جامعه و به گروهی هست که با کلی زحمت و اشتیاق اشتباهی رو به صحنه بردن و متوجه میشن اشتباهی به صحنه بردن
۱۸ اسفند ۱۳۹۴
منتقد شماره یک گرانقدر
هر چند دقیقا متوجه سوال تان نشدم اما باید تاکید کنم در مطالبی که درباره ی این نمایش نوشتم سعی کرده ام نظرم را صریح و بدون تعارف و البته با حسن نیت بیان کنم و دقیقا به ابهامات و نقصان هایی اشاره کنم که به زعم من باعث شده این اثر با من (به عنوان یک مخاطب که تاتر برایش بسیار جدی است )،چندان ارتباط برقرار نکند..
۱۸ اسفند ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید