در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال نمایش سه روایت از زندگی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:26:09
امکان خرید پایان یافته
۱۷ فروردین تا ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
۲۰:۰۰
بها: ۲۵,۰۰۰ تومان

این اثر نمایشی از حال و هوای نمایشنامه "خدای کشتار" که دیگر اثر یاسمینا رضا است برخوردار است و به شکلی به روابط میان افراد می پردازد.

خرید اینترنتی صندلی های معمول: www.tamashakhaneh.ir 

گزارش تصویری تیوال از نمایش سه روایت از زندگی (سری دوم)/عکاس: ماندانا رنجبر

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش سه روایت از زندگی (سری نخست)/عکاس: ماندانا رنجبر

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از آیین افتتاح نمایش سه روایت از زندگی/عکاس: ماندانا رنجبر

... دیدن همه عکس‌ها ››

سه روایت از زندگی / عکاس: بابک برزویه

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از تمرین نمایش سه روایت از زندگی/ عکاس: آزاده مشعشعی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› تقدیم اجرا به بهرام ریحانی هنرمند تئاتر و پانتومیم

›› نمایش های "سه روایت از زندگی" و "مرداب روی بام" به اجراهای پایانی نزدیک می شوند

›› جمعه 19 اردیبهشت "سه روایت از زندگی " به یاری بهرام ریحانی اجرای همت عالی دارد

›› نشست خبری نمایش "سه روایت از زندگی" یکشنبه هفته آینده برگزار می شود

›› هنرجویان آموزشگاه ها و دانشجویان از تخفیف بلیت های نمایش "سه روایت از زندگی" برخوردار می شوند

آواها

مکان

خیابان طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی، جنب خانه هنرمندان، تماشاخانه ایران‌شهر
تلفن:  ۸۸۸۱۴۱۱۵_۸۸۸۱۴۱۱۶

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام راستش بلیط رو از جای دیگه تهیه کردم و بعدش سر زدم اینجا و کلی پیام های متناقض و بد دیدم راجع به نمایش و یه کم دلهره گرفتم که کار درستی کردم یا نه... ولی الان به شدت راضیم! بازی ها فوق العاده و متن خوب بود جذابیتش داستان واحد با روایت های مختلف بود که واقعا ادم رو درگیر می کرد که کدوم روایتو باید دوست داشته باشه! از این پیچیدگیش به شدت لذت بردم و هنوزم ذهنم درگیره... خانم تیرانداز بی اندازه ممنون بابت کار قشنگتون بهتون افتخار می کنم بازم منتظرم کارای شما رو ببینم، پدرم بعد نمایش دنبال اسم یاسمینا رضا تو اعلام فرهنگ معین می گشت برام جالب بود که ایشونو می شناخت و چقدر از بازی آقای آهنین جان لذت برده بود و منم از بازی و رقصشون:-) واقعا عالی بود.. امیدوارم همیشه از سلیقه های متفاوت با دیگران استقبال کنیم تا بتونیم رشد کنیم.. امیدوارم
نمایش سه روایت از زندگی را دوست دارم بازیها یکدست و روان بدون حاشیه ، از ابتدای شوی نمایش غرق می شوی و چنان انرژی میگیری که دلت نمیخواهد روایت سوم به پایان برسد ....تبریک به خانم تیر انداز ، امیر کاوه آهنین جان لیلی رشیدی و رضا مولایی برای خلق این لحظه ها ی شگفت .
raha azimi این را خواند
Marillion، امیرکاوه آهنین جان و ریحان این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سه روایت از زندگی
نمایشی شیک و برخوردار از بازیگرانی توانمند که با ایجاد فضایی بی زمان و مکان در طراحی صحنه و لباس ، متنی مکاشفه گرایانه از یاسمینا رضا را در اتمسفری از فرح بخشی و نشاط به اجرا گذارده بود ، با اینکه شاکله ی اجرا و تناسب تمام عناصر نمایش از یکدستی طراحی شده و تمرین شده ای برخوردار بود و بازی بسیار روان با بیان های کاملا روشن و کرشمه های زبانی زیبا به خلق شخصیتهایی ملموس ، حتا آشنا در جوامع شرقی و خصوصا ایرانی ، با اینکه ما به ازای خارجی برای هیچ یک از این کاراکترها و یا حتا اگر کمی عام تر هم ببینیم و تیپیکال بررسی کنیم ، هیچ کدام از این چهار تیپ ، حتا کاراکتر پنجم و همان بچه ی شش ساله ی مستقل ، اما نق نقو را نمیتونیم در اجتماع خودمان به مثال آوریم ، پرداخته و به راحتی ارتباط و همنفسی تماشاگر با صحنه را موجب می شد .
اگر جادوی هنر بازیگری را خلق تاثیر و همراه نمودن درون تماشاگر و انطباق حس حقیقی و مشترک با خصیصه های حسی مبتنی بر شخصیت که با ظرافت توسط بازیگر خلق می شود و مبتنی بر باور پذیری رفتار و طراحی و اجرای ریز اکت ها ی شخصیت که در نهایت ، بازآفرینی شخصیت تعریف شده در متن و تصویر ذهنی نویسنده و خالق أولیه ی شخصیت باشد بدانیم، میبایست به هر چهار بازیگر هنرمند این نمایش برای خلق و عینیت بخشیدن به شخصیتی خیالی در فرهنگی دور ، اما آشنا برای ما تبریک گفت و به یقین نکته ی بارز این نمایش را بازی های درخشان آن نامید که مسلماً ، این خلق با رهبری صحیح کارگردان ممکن گر دیده است . عنصری که در آثاریاسمینا رضا که مبتنی بر بازی و دیالوگ است ، اگر نادیده گرفته شود هیچگاه اجرایی قابل قبول از این متون شکل نخواهد گرفت .
در طراحی لباس ، شاهد لباسهایی همرنگ با شاکله ی کاراکتر و برازنده ی شخصیت ها هستیم که بسیار خوب هم آهار تن بازیگران است و بجز درصدی افزون بر ... دیدن ادامه ›› آنچه در شخصیت قرمز نمایش از این رنگ است ، مابقی کاملا به اندازه و صحیح طراحی و اجرا شده بود ، در لباس قرمز و سورمه ای بنفش تیره ، بخوبی بعد الکلیسم سورمه ای و تیره گی بنفش را یکسان ولیکن علیرغم طراحی سایز اندامی لباس زیر و قرمز تیز و بلند و لغزان ساتن ، در کاراکتر همراهی جنسی که دیده نمی شود بلکه بر خلاف آن نوعی دافعه و عدم تمایل درونی نیز از این شخصیت شاهد هستیم و این مورد را شاید چشمگیر ترین عدم تطابق در لباس بحساب بیاوریم .
طراحی صحنه بخاطر استفاده ی خلاقانه از متریال خاص و کاربرد ویژه ی متریال استفاده شده در زیر نورهای مختلف که تحت تاثیر زوایای تابش نور کاربرد های متفاوت و گویایی از فضای مورد نظر ، مثل اتاق بچه که با استقاده از تصویر پروجکشن که با حالت اریب به دیواره ی بک گراند تابیده می شد هم تداعی کننده ی نور آشنای خورشید است که از پنجره به پرده تابیده می شود و براحتی حس پنجره را در ذهن ترجمه کرده و هم تداعی کننده ی نگاه از دور به پنجره ی اتاق و به صفحه ی تلویزیون که معمولا غیر هم سطح بوده و به حالت زوزنقه دیده می شود ، می گردد که ضمن تصویر کردن اتاق و فضای ذهنی بچه ، از موسیقی و کلام آن بخوبی استفاده ی شنیداری شده و هم خلاقانه از نور کم رمق آن برای تعویض صحنه و آکسسوار استفاده شده است ، همینطور از فضای آسانسوردر ابتدای نمایش . ...
نورپردازی و موسیقی و افکت نیز کاملا تمرین شده و بجا استفاده شده و جایی جامپ نور و یا نویز و ایرادات فنی صوت احساس نمی شود ، طراحی زیبایی شناسانه ی نور و صدا هم منطبق و موفق در خلق فضا و هماهنگ با سایر عناصر از همان قاعده ی کلی استفاده شده و در مجموع به ارائه ی کاری بدست و شیک ، با طراحی منطبق بر فضا و متن و در نهایت خلاقیت و استفاده ی حداکثری از حداقل آکسسوار را بعنوان بخشی از عناصر خلق رضایت از یکدستی کار بشمار خواهیم آورد .
زمان طراحی شده و ارائه ی متن نیز زمان مناسبی بنظر می رسد و ریتم انتخاب شده باعث شده تا قبل از شکل گرفتن کسالت باری حاصل از تکرار های سه روایت ، در عین اینکه تکرار همسان نیستند ، نمایش به انتها برسد و در زمان طلایی و انرژیک بار دراماتیک نمایشنامه ، با رضایت تماشاگر همزمان گشته و رضایت بخشی و اجرایی مقبول را در تعریف مخاطب شکل دهد .
نکته ی قابل تامل اینکار ، با توجه به فرا متن و فلسفه ی ذهنی نویسنده که پیش از هر چیز دیگر ،مکاشفه گری معمول آثار روایتی و خصوصاً سه روایت از موضوعی واحد است را در عین ارائه ای شیک و طراحی و تمرین شده دقیق و توسط گروهی حرفه ای ،این اجرای خوب را تا حدود زیادی دچار تناقض کرده و شاید در ذهن ، بی جواب ماندن دلیل انتخاب این دست متون را بعنوان دلیل این بیراهه رفتن احتمالی بتوأن برشمرد .
داستان محمل متن در فضای شهری دهه ی اخیر غرب و در طبقه ی موثر جامعه اتفاق می افتد و به همین دلیل ، بسیاری از مناسبات حاکم بر رفتار شخصیتها و نوع تعامل و ارتباط های کاری و غیر کاری آدمهای داستان ، نه برای ما شرقی های عاشق پیشه و شاعر مسلک و عارف منش تعریف کلی هم حتا ندارد که به جرات می توان گفت اینگونه مناسبات رفتاری حتا در میان طبقه های متوسط و فرو دست غرب هم قابل ادراک نیست و صرفا به مدد رفتارهای غریزی و عام شخصیتها امکان همراه شدن و بخورد خود دادن سایر مسائل این أفراد فراهم میگردد که در این اجرا ، این بار مهم را بازی درخشان به خوبی عهده دار شده بود و مسلما ً اگر خلاقیت تک تک بازیگران در آدابته کردن ریز رفتار آشنای مخاطب ایرانی با رفتار غریب کاراکترها نبود هیچگاه حتا ارتباط أولیه هم بمنظور ارایه ی فضای غریبتر داستان شکل نمی گرفت . طبیعتا این همسان سازی در جاهایی هم کمی از خط اصلی دور و یا اصلا میتوان گفت در تعارض با آن قرار می گیرد و با توجه به پیش تعریف ذهن ما و عدم تطابق آن با اتفاق جاری روی صحنه ، باور پذیری را به حداقل رسانده و مخاطب صرفا خود را به سایر اجزای مورد پذیرش خود و یا تابلوهای زیبای خلق شده توسط بازیگر راضی و عملا خود را یا ناتوان از ادراک حس کلیت کار می داند و یا کلیت اثر را ناتوان و یا ضعیف تلقی می نماید. که مسلما در این سطح از تاتر ما ، این اتفاق ذهنی مخاطب ، یعنی عدم موثر بودن این هنر و به آهستگی أفول آنرا در پی خواهد داشت .
بعنوان مثال ، چند نمونه از این دست اتفاقات را در جزییات اجرا و سپس در ساختار کلی و در نهایت دور شدن از تم اصلی بدینسان می توان برشمرد ،
تصویر آشناسازی شده ی کاراکتر زن باره ، که از قدرت بیان و نفوذ کلام و قدرت بدنی و موقعیت اجتماعی و مهمتر از همه تخصص در علم برخوردار است را بازیگر توانمند این نمایش با ایرانیزه کردن مستتر أکت های آشنا برای مخاطب ایرانی ، صرفا توانسته به چند بعد از این کاراکتر بپردازد که اولین و بیشترین تعریف ذهنی مخاطب از این کاراکتر را همان زن باره گی و به گفته ی عین دیالوگ نمایش ، شیک پوش بی نمک ارائه دهد که اتفاقا از نمک خوبی هم حتا برخوردارش کرده بود که بنابراین ،آیا پذیرفتنی است شخصیتی زن باره و شیک پوش که تمام انرژی و توان خود را صرف بی رقیب بودن خود در تیپ نموده به إن موقعیت اجتماعی و علمی و تاثیر گذار برسد ؟ إشراف وی به آخرین تحقیقات علمی روز که بسیار از محقق نمایش بیشتر و با توجه به نوع بیان و جایی که با بی حوصله گی خطاب به زن می گوید که" تو درکی از این موضوع نداری" و کلیاتی از آن را توضیح می دهد که گویی آن قدر مشغول ابن مباحث بوده و اینجا حوصله ی پرداختن به آنرا ندارد ، کاملا در تعارض با یک مرد خوشگذران و سیری ناپذیر که در پانزده ثانیه باید مخ بزند اصطلاحاً بوده و در هیچ کجای دنیا هم نخواهد داشت . اما در این اجرا ، بسیار این کاراکتر ، انرژیک شده و به جذابیت کار افزوده است . بازی شیرین و مفرح شخصیت زن خانگی و خاله زنک مآب این کاراکتر ، در عین اینکه نمک و حلاوت ملیح و سیال این اجراست ، اما فیمابین ، ساده و یا همان کبوتر دیالوگ نمایش ، منطقی و وفادار و انقلابی و حتا یک فیلسوف آنهم تنها در یک روایت ، قابل تامل و از این منظر در تعارض شدید است .
حال این ذهنیت ایجاد می شود که آیا یاسمینا رضا ممکن است این اشتباه فاحش را مرتکب شده یا بازیگران حرفه ای و توانمند این اجرا مرتکب این اشتباه شده اند ؟
اگر به شیوه های روایت مدرن و خصوصا روایت های غیر خطی موفق دهه اخیر به إجمال نگاهی بیندازیم و به سابقه ی دور و دراز روایت های سه گانه از یک موضوع که نمونه های بسیار تاثیر گذار و موفقی هم در تاریخ معاصر هنرهای نمایشی بعنوان آثار شاخص مطرح هستند نظری بیفکنیم و با بررسی جهانبینی حاکم بر آثار رضا این سه را با هم تطبیق و تلفیق کنیم به نتائج بسیار جالبی می رسیم که شاید اجمالی ترینشان اینست .
در تنوع و جذابیت روایت غیر خطی که شکی نیست و به زعم نگارنده نیز شاید عصر روایت های کلاسیک و خطی برای بسیاری از موقعیت های نمایشی و موضوعات جدید ، بسر آمده و تنها راه برون رفت از معضل کسالت آوری بسیاری از موقعیت ها و موضوعات امروزی بشر ، این گونه از روایت باشد که از این حیث رضا هم در دوختن توالی داستان در روایت سه گانه خلاقانه قلم زده است ، و با در تظر گرفتن فلسفه ی رضا در اکثر آثازش که همانا بحران گم شدن حقیقت بعنوان مهمترین عامل بحرانهای بشر است . در این روایت هم ار موضوعی بسیار ساده و موقعیت نمایشی بسیار معمولی که دوستانی کاملا مونوتن و ساده را محمل قرار داده ، همانا ، ارائه ی سه تصویر مختلف از یک قصه ی بسیار ساده توسط چهار و یا دقیقتر و با احتساب بچه ی نمایش ، توسط پنج تیپ که نماینده ی پنج طیف و طبقه ی اجتماعی بک جامعه هستند به سادگی قصد در باز آفرینی سوال و مساله ی بزرگ بشر که همان تفاوت میان واقعیت و حقیقت است ، بپردازد . به زبانی ساده وی قصد دارد به مخاطبش بازگوید ، آنچه به وقوع می پیوندد یعنی واقعیت ، با جوهر و أصل اتفاق که حقیقت است تفاوت بسیار دارد ، وی در این داستان ،یک اتفاق ساده را که به سادگی بین جند نفر اتفاق افتاده است را بازگو می کند ، سپس همان اتفاق را دقیقا در همان فضا و توسط همان کاراکترها اما هربار از زاویه دید یک کدام روایت می کند و در نهایت ، مخاطبی که ناظر بر هر سه روایت است و سه واقعه را نظاره و کرده ، در ذهن خود و از آن سه روایت ، او که الان إشراف بیشتری نسبت به موضوع دارد ، خود حقیقت را کشف می کند و به سادگی به این نتیجه می رسد که حقیقت گاهی کاملا در تعارض با واقعیت است و درمی باید که هیچگاه زود قضاوت نکند . نمونه ی موفق و روایت خطی آن هم پیشتر در فیلم هایی چون راشومون (کوروساوا ) و یا کوایدان (ماساکی کوبا یاشی) موجود می باشد .
حال با توجه به این دلائل ، تا حد میتوان نمایش سه حکایت را نمایشی موفق که مخاطب را به این تم و بلامنازع همین یک مضمون آنهم با تامل انگیزی سوق داده باشد ؟
پاسخ کاملا روشن است و شاید مهمترین عامل رآهم عدم انطباق فضای حاکم بر شخصیتها و داستان نمایش که مسایل مبتلابه یک طیف خاص از یک طبقه ی اجتماعی در مغرب زمین است و نه در مشرق زمین ، که در همان غرب هم عام نمی باشد و برای اجتماع ما ، و مطمئنا برای بازیگران توانمند نمایش هم خیلی ملموس نبوده دانست که در نتیجه روایتی کاملا بیراه رفته و صرفا گرته ای از شکل ماجراست و به یقین کاملا بی خاصیت .
شاید تنها بعد سرگرم کننده و لذت بردن از هماهنگی عناصر یک نمایش در شکل را بتوان بعنوان بارز ترین ویژگی این نمایش برشمرد که جای خداقوت و دستمریزاد دارد . اما ایکاش ، حداقل تا یکساعت بعد از نمایش ، گاهی تصویری از آن در ذهن می آمد و عبور می کرد .
از اینروست که شاید دقت بیشتری در انتخاب متون می بایست صورت بپذیرد .

محمد مختاری ٩٣/٢/٢٠
نسرین ابوالمعالی و raha azimi این را خواندند
امیرکاوه آهنین جان این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید