در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش اگر نرفته بودی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:42:08
۰۸ آبان تا ۲۵ آذر ۱۳۹۰
۲۰:۰۰  |  ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
بها: ۸,۰۰۰ تومان
دو دلداده بعد از ۹ سال اسارت با یکدیگر مواجه می شوند..

یادداشت کارگردان :
دو دلداده پس از نه سال دوری و اسارت با تن و روحی اکنده از رنج و اندوه و جلوه هایی ماندگار از ایثار و شجاعت دوباره باهم دیدار می کنند.
به زودی گلایه های موازی روشن می کند . آن دو به رغم آزمون هولناکی که از سرگذارنیده اند ، هیچ گاه از نام و یاد غافل نبوده اند و اینک به یمن فاصله  ای که از گذشته گرفته اند به خوبی در می یابند چگونه خردی روشن به جای احساس و اندیشه انتقادی به جای هیجان در جان آنان نشسته است.
در نمایش اگر نرفته بودی کوشش براین است تا ستیز با دشمن نه در ابعاد معمول و جمعی بلکه در خطوطی ریز و تجربه ای فردی دیده شود.بنابراین تصاویر ذهنی دو شخصیت اصلی ، مخاطب را وا می دارد با انسان هایی با ابعاد واقعی روحی روانی و به دور از توصیف های رومانتیک و شبه ایده آلیستی رو به رو شود . ونیز تضادهای عمده آنان بین عشق و وظیفه ، امید و نومیدی ، حال و گذشته ، خود و دیگری ، و زیستن و مردن را با راستی و روشنی تمام بنگرد.
بی گمان دلمشغولی های آنان پس از سالها دوری ، اسارت و مرارت ، همان پرسش های همیشگی انسان درباره مسوولیت جمعی و تعهد عاشقانه است :
مرزهای تعهد تا کجاست ؟
آیا دل ها همیشه حریف رنج ها می شوند ؟
در دوره بحران و سختی از عشق انسان به انسان دیگر چه بر جای می ماند ؟ ترس از دست دادن دیگری ؟ خودخواهی ؟ یا اعتیاد به یک شیدایی دیرین ؟
و آیا بازآفرینی دردناک رابطه ای زیبا در گذشته ، گونه ای تلاش دردناک و ناموفق نیست که هیچکس نمی تواند بی ضرر و زیان از چنبره آن بگریزد؟
جواب قطعی را که هیچ کس نمی داند . اما تردید نمی توان کرد که د رجهانی سرشار از خشونت و ناامنی ، دوری و غفلت و جدایی بزرگترین عامل مرگ امیدواری های عاشقانه است . و نیز این هشدار که در عمق هر رابطه مهر آمیز یک نیکبختی شیرین وجود دارد که جهانی غدار ، مهاجم و بی رحم پیوسته در کمین نابودی آن نشسته است .
 دراینجا جهان غدار و مهاجم زوج دلداده « اگر نرفته بودی » یورش بی امان دشمن و خشونت عریان جنگ با همه ابعاد واقعی و ویژگی های ویرانگر و غیر قابل انکار آن است .
در پایان بیننده به فراست در خواهد یافت که چگونه در جهان مهرورزی ، تعهد راستین و مسوولیت عاشقانه همواره بی مرز و جاودانه است .


توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
در مورد نمایش باید بگم میکائیل شهرستانی برای من قابل احترام بود و بازی خوبی ارائه داد و بقیه موارد از نمایشنامه تا کارگردانی و اجرای دیگر بازیگران همه و همه من رو با یک اثر متوسط روبرو کردند.
من دیشب این کار را دیدم. راستش خیلی کار خوبی نبود. تو ذهنم از قطب الدین صادقی توقع بیشتری داشتم. به نظرم کل این تئاتر تنها به بازی میکاییل شهرستانی بسته بود. لهجه مخلوط تهرانی، جنوبی گلچهره سجادیه هم به شدت بد و روی اعصاب بود. در کل دیدنشو توصیه نمی کنم
با نظر شما موافقم از آقای صادقی و حتی آقای شهرستانی بیش از این توقع وجود دارد...
ولی موضوعی که بعد از دیدن این نمایش ذهن من را به خود مشغول کرد ، تفاوت دید نویسندگان و کارگردانان تئاتر نسب به زن بود ، هم در سینما و هم در تئاتر به مسائل زنان بسیار پرداخته شده ولی آنچه به طور کلی در سینما می بینم مشکلات و دردهای زنانه همیشه با بیچارگی و درماندگی عجین شده و در نهایت منجر به برانگیختن حس ترحم بیننده ولی در تئاتر این بیچارگی جای خود را به احترامی همراه با اقتدار داده و حداقل این که تا به حال ، من ، به عنوان یک زن حسی از حیطه ترحم در خودم پیدانکردم ....( این نظر و یا شاید حس شخصی بنده است ...)
۲۳ آذر ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بازی ها عالی بود .من از بازی خانم سجادیه خیلی لذت بردم.هنوز تو شوک نمایشم.لمس کردم چیزی که از جنگ و حوادث بدیهی ش تلخ تر بود،برخورد صد برابر ظالمانه تر خانواده های این زنها با آنها بود...
موسیقی خیلی خوب و تاثیر گذار بود.
فقط دو مونولوگ طولانی ممکن بود هم تماشاچی را خسته کند و هم ارتباط زمانی خاطرات سرمه وجاسب را سخت کند..اگر تکه تکه عنوان می شد یعنی به جای نیم ساعت مونولوگ به 3 تا 10 دقیقه تقسیم میشد بهتر بود.
یاد آینه های روبرو بهرام بیضایی افتادم..
در مجموع توصیه می کنم حتما ببینید.
سلام
ممنئن از نقد خوبت
به نظر من منولوگهای سرمه (با توجه به تاثیرگذاری زیاد و حسی که درونش نهفته بود) خوب و به اندازه بود ولی در مورد مونولوگهای جاسب باهات موافقم ، هم زیاد بود هم یه سریش اضافی
ولی با تقسیم کردن مونولوگها موافق نیستم چون اونوقت اون رخوتی که الان توکار بود گرفته میشد و فضای کار عوض میشد
در ضمن تا اونجایی که یادم هست استاد بیضایی فیلمی به نام آینه های روبرو ندارند و کارگردان این فیلم نگار آذربایجانی هست.

یاعلی
۱۹ آبان ۱۳۹۰
کدام فیلمنامه ؟ ایینه های روبرو؟
۲۱ آبان ۱۳۹۰
فیلنامه آیینه های روبرو بیضایی برای سال 59 هستش در حالیکه این فیلمی که آقای نوریان گفتن برای سال 89 هستش.فقط هم تشابه اسمی دارن وگرنه ربط دیگه ای به هم ندارن.
۲۲ آبان ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید