در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش مرثیه ای بر قتل ژولیوس سزار و چند مرغ از سیمرغ
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:22:33
امکان خرید پایان یافته
۰۶ تا ۳۱ شهریور ۱۴۰۱
۱۸:۰۰  |  ۱ ساعت و ۳۵ دقیقه
بها: ۱۰۰,۰۰۰ تومان
+ ۹% مالیات ارزش‌افزوده

- نمایش برگزیده چهلمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر
- برنده تندیس بهترین کارگردانی از چهلمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر
- برنده تندیس بهترین طراحی صحنه از چهلمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر
- برنده تندیس بهترین طراحی نور از چهلمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر
- برنده تندیس بهترین طراحی حرکت از چهلمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر
- برنده لوح تقدیر بهترین طراحی لباس از چهلمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر
- نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن از چهلمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر

اخبار

›› عبور از سنگلاخ‎‎

›› مرثیه‌ای بر قتل ژولیوس سزار و چند مرغ از سیمرغ به‌روی صحنه می‌رود.

ویدیوها

مکان

خیابان طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی، جنب خانه هنرمندان، تماشاخانه ایران‌شهر
تلفن:  ۸۸۸۱۴۱۱۵_۸۸۸۱۴۱۱۶

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دوست داشتم به اون جغد بگم اگه موضوع خنده‌داری هست بگو ما هم بخندیم 😄 واقعا چرا ایییییینقدر می‌خندید؟
😄😄😄😄😄😄😄
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
توی نقدم گفتم شخصیت پردازی در نیومده بود، اشاره ی مستقیم نکردم که به کسی جسارت نکرده باشم...
مرسی که شما اشاره ی مستقیم کردی!!
جغد رو همه با سکوت و دقت و اُبُهت اش میشناسن... واقعا این جغد منو دلخور کرد

کاش راز بقا ببینیم :))
۲۰ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این کشتار کشدار و این شب تمام نمی شود
بشمـــــار، یکی کـــم است
این سی مرغ ابدالعن، سیمرغ نمی شود
این جغد بیــــــــــداری
عطار زخم های ... دیدن ادامه ›› زنان بی مو و مردان ناسی نمی شود

سزار فریدون طیور «سه پسر داشت»
بروتوس و ایرج و هدهد و آن یـــــــــــکی
مردان شریف ِ راست برانداز، کژ نشان
این بزم براندازی ، شادی نمی خرد
اجازه دهید سوگواری کنیم
به یاد هر چه نام که تاج بود بر سرمان

کلاغ لنگ و لخت و ذلیل و نادیده،
نشسته است درونم که قار قار کند
کلاغ قــــــــصه، به آخر نــرسید غــــــصه مان


پ ن:
به تمام کلاغ های شهر سلام کنیم :)
هر کدام ما هزاران کسیم
در درون کلاغی که منم
هزار کس است
کلاغی حسود
کلاغی دروغگو
کلاغی دهن لق
کلاغی پست
کلاغی بلند
در شما نیز هزاران کس می زید
با کاردهای آخته یا مسالمتی مشعوف
مزورانه،
هزاران حضور ما که سکوت می‌کنند
تا ما راه برویم
تا پرواز کنیم
تا جهان را به تباهی بکشیم
درون هریک از شما
یکی که منم زنده است.
۱۸ شهریور ۱۴۰۱
باغ کهنه روزگار
فروخته شده،
درختان بی خبر عاشق
همچنان به ایستاده مردن
عادت دارند

کاج های کوچک
بازیچه کلاغ های سیاه شده اند
شاخه های خشک درخت
در خواب بهار سبز
به انتظار نشسته اند

کابوس بی ... دیدن ادامه ›› آبی
طبرها را تیز کرده
انگار رسم عاشق کشی
در تقویم ورق های کاهی
به ثبت رسیده

دیگر کسی زندگی نمی کارد
طروات برداشت نمی کند
و آدمهای خاکستری
طلسم خوب بودن را
باور می کنند

کاش بارانی ببارد
دلتنگی جنگل ها را
رفع کند
و علف های هرز را
به دخمه تاریخ سرازیر کند

کاش بارانی ببارد
آشتی شبنم و شکوفه
پیدار شود
و باز هم رنگ های رنگین کمان
در آسمان آبی خیال
نقش ببندد.


#مجتبی
۲۱ شهریور ۱۴۰۱
مجتبی مهدی زاده
باغ کهنه روزگار فروخته شده، درختان بی خبر عاشق همچنان به ایستاده مردن عادت دارند کاج های کوچک بازیچه کلاغ های سیاه شده اند شاخه های خشک درخت در خواب بهار سبز به انتظار نشسته اند کابوس ...
در تقویم ورق کاهیت
کابوس بی آبی تبر تیز کُن را علامت بزن
این باران نباریدَنیست
و این قهر ، بی آشتی


آسمان خاطر باران خورده اَت، مزین به رنگین کمان شادی، مجتبی عزیز
۲۱ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"به پرهای پدرم بخندم اگر معنیِ مذبذب را بدانم."

آقا، خانوم، دَمِتون گرم. بیشتر کار کنید، بیشتر کار بسازید... همین‌قدر تمرین‌شده، ... دیدن ادامه ›› همین‌قدر غیرِ تکراری. آفرین به همه‌تون.

نه طرفدارِ این سبک اجرا هستم، نه می‌تونم با کارهایی که ادبیاتی غیر از ادبیاتِ رایج و روزمره دارن زیاد ارتباط برقرار کنم. این اجرا هر دو مورد رو داشت و در نهایتِ تعجب کاملاً راضی از سالن اومدم بیرون!
دو سه جایی خارج از حوصله و سلیقه‌ی من بود. (بیشتر تک‌گویی‌های رو به مخاطب)
ظاهرِ متن هم گاهی زیادی پیچیده می‌شد که فهمیدنِش رو برای من سخت می‌کرد.
اما
به قدری عاشقِ نور و صحنه و هماهنگیتون شدم که چندین بار وسطِ اجرا آرزو کردم کاش عکاس بودم و تک‌تکِ این قاب‌ها رو ثبت می‌کردم.

چهره‌ی شیرینِ جغد و صدایِ معرکه‌ی کلاغ یادم می‌مونه... ماشالا به حنجره‌ات کلاغ جان.
کرکس و هدهد، مواظبِ سَرتون باشین لطفاً.

دمِ همه‌ی بچه‌های جنوب و دمِ همه‌ی بچه‌های خوزستان گرم.
دوباره به دیدنتون میام. 🙋🏻


* توصیه می‌کنم اگه دوست دارین قابِ صحنه رو کامل ببینین، ردیفِ ۵ یا ۶ بلیت بگیرین. من ردیف سوم بودم و برای بعضی صحنه‌ها گردنم رو زیاد چپ و راست کردم. 😁
مذبذب . [ م ُ ذَ ذَ / ذِ ] (ع ص ) رجل مذبذب ؛ مرد دودله . (منتهی الارب ). متردد بین امرین . (اقرب الموارد) (متن اللغة).یا آنکه بین اختیار صحبت دو تن متردد باشد و نتواند بر یکی از آن دو قرار گیرد. (از متن اللغة). متردد بین اقدام و احجام . (از اقرب الموارد). متردد. (غیاث اللغات ). کسی که در میانِ کردن و نکردن کاری دودل باشد. فی القرآن : مذبذبین بین ذلک ، لا الی هؤلاء و لا الی هؤلاء. (از اقرب الموارد). متحیر. دودل . دودله . (یادداشت مؤلف ). || بر یک حال و یک جا قرار نگرفته . (غیاث اللغات ). چیزی آونگان و جنبان . (آنندراج ). || در حیرت انداخته . به شک افتاده . (فرهنگ فارسی معین ). || دورو. منافق . (یادداشت مؤلف ). دوبهم زن . سخن چین . (فرهنگ فارسی معین ).
۱۶ شهریور ۱۴۰۱
صبا صالحیان
مذبذب . [ م ُ ذَ ذَ / ذِ ] (ع ص ) رجل مذبذب ؛ مرد دودله . (منتهی الارب ). متردد بین امرین . (اقرب الموارد) (متن اللغة).یا آنکه بین اختیار صحبت دو تن متردد باشد و نتواند بر یکی از آن دو قرار گیرد. ...
دم شما هم گرم بابت این مورد
۱۶ شهریور ۱۴۰۱
نوش روح و روانت 😍
۱۶ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید