نمایش «قطعۀ گمشده» به دلیل استقبال زیاد تماشاگران تا 30 دی ماه تمدید شد.
تشکر فراوان از رضا رشیدپور عزیز و برنامۀ حالا خورشید که امروز صبح بی مزد و منت به تبلیغ و توضیح نمایش ما «قطعۀ گمشده» پرداخت و دقایقی دربارۀ آن در این برنامه صحبت شد. چنین حرکت هایی ارزشمند است. اگر بدانید که تئاتر در شهرستان ها با چه مضیقه ها و مشکلاتی خارج از شرح و بیان روبروست در می یابید که چنین حرکت هایی هر چند کوچک و کوتاه، آبی است بر آتش دل هنرمندان تئاتر شهرستان ها. هر چه امکانات از سالن و تجهیزات و استادان درجه یک و سانسور کمتر و آزادی های بصری بیشتر و بودجه و ... است در تهران مجتمع شده و سر شهرستان های کشور در عرصۀ تئاتر حسابی بی کلاه مانده است. بنده چون ضمن اینکه با تئاتر شهر خودم اصفهان ارتباط دارم در پایتخت فعالیت تئاتری انجام می دهم، گاهی که هنرمندان عزیز تهران از وضعیت تئاتر گله و شکایت می کنند خنده ام می گیرد. به ایشان می گویم شما نمی دانید وضعیت تئاتر در شهرستان ها چگونه است و گرنه شکایت که نمی کردید هیچ، کلاهتان را هم به آسمان می انداختید. البته ناگفته نماند که آنها هم حق دارند و در کشور ما در واقع به هنر تئاتر اهمیت بسیار کمی داده می شود. بودجه ای که ما داریم در مقایسه با سایر بودجه ها واقعاً هیچ است. اما تعطیل شدن به راحتی به حوزۀ کاری ما تعلق می گیرد. در هر عزای عمومی چند روزه ای این تئاتر و کنسرت هاست که حتماً باید تعطیل بشود. در هر عزا یا مراسم دیگری که حتی تعطیل رسمی هم نیست تئاتر حتماً لازم است که تعطیل بشود. خلاصه دیواری کوتاه تر از تئاتر نیست. این در حالیست که هنر تئاتر یکی از مشکل ترین و پر مشقت ترین فعالیت هایی است که ممکن است وجود داشته باشد. تمرین های پنج شش ماهه و حتی یک ساله با مشکلات و هزینه های فراوان و اضطراب های تمام نشدنی گروه اجرایی برای به صحنه بردن یک تئاتر که فقط قرار است 15 یا 20 روز در شهرستان ها و 1 الی دو ماه در پایتخت بر صحنه باشد یکی از این مشقات تمام ناشدنی است. ای کاش چنین فرهنگ سازی هایی از این پس بیشتر انجام گیرد تا اندک اندک به جایگاه هنر تئاتر که فرهنگ سازترین هنر بشری است پی ببریم و آن ارزش و بهایی که واقعاً در خور این هنر و هنرمندان آن است را نثارش سازیم.
به عنوان یکی از بازیگران این تئاتر و عضوی از پیکرۀ آن ترجیح می دهم که از دیدگاه نقادانه به بررسی آن نپردازم و بهتر است که سایر منتقدین در این زمینه قلم بزنند و اظهار نظر کنند هر چند که متأسفانه سالهاست در اصفهان منتقد دیگری نداریم که رسماً به مبحث نقد تئاتر بپردازد و آن را در مطبوعات و رسانه های عمومی منتشر سازد.
موضوع اصلی این نمایش کودکی گمشدۀ انسان هاست. حس کودکی که همچون قطعه ای گمشده در گذر روزگار از ذهن انسان ها می رود و گاه تا پایان عمر فقدان لحظات طلایی و سادگی های لذت بخش آن احساس شده و گاه رویاوار به سراغ ما می آید. حمید پورآذری کارگردان نام آشنای تئاتر ایران با اجرای نمایش جدید خود در اصفهان از یک منظر مبحث اهمیت بخشیدن و بها دادن به جوانان هنرمند استان ها را تحت پوشش قرار می دهد و از منظری دیگر یک پیشنهاد اجرایی جدید را به جامعۀ هنرمندان تئاتر اصفهان پیشنهاد می کند و لایه های دیگری از هنر نمایش را در معرض دید آنها قرار می دهد. طراحی های این نمایش فقط برای همان محیط و عمارت خاصی است که در آن اجرا می شود یعنی اگر در مکان یا ساختمان دیگری اجرا می شد به کل چیز دیگری از آب در می آمد که این خود یکی از ویژگی های تئاتر محیطی و اجرا در مکان های نامتعارف است. اگر از این دیدگاه اجرایی به هنر نمایش نگاه کنیم می توانیم تئاتر را همچون آب بدانیم که در هر ظرفی ریخته شود به شکل همان ظرف در خواهد آمد. نمایش نیز می تواند در هر محیطی و به دور از ملزومات معمول صحنۀ تئاتر ساخته و اجرا شود و تنها چیزی که به آن هویت می بخشد وجود تماشاگر است. با توجه به واکنش های تماشاگران در روز اول اجرا به احتمال بسیار این نمایش و شیوۀ نوین اجرایی مورد توجه مخاطبان هنر تئاتر در اصفهان قرار خواهد گرفت هر چند که مسئولین این استان اصولاً با پدیده های جدید مخالفند و ترجیح می دهند که شیوه های سنتی امتحان پس داده را مورد حمایت قرار دهند. هم اکنون با یاری ها و همکاری مدیر فعلی تالار هنر این نمایش متفاوت عاقبت موفق شد بعد از چهار بار بازبینی از سوی اداره ارشاد استان اصفهان و اما و اگرهای فراوان اجرا شود و امید است که روزنه های جدیدی را در هنر نمایش در این شهر به روی هنرمندان و علاقمندان تئاتر بگشاید.