در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاع‌رسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
تیوال نمایش وقتی کبوترها ناپدید شدند
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:18:53
از اردیبهشت ۱۳۹۸
۱۷:۰۰ و ۲۱:۰۰
بها: ۶۰,۰۰۰ تومان

درباره این نمایش:
این نمایش که ماجرای آن در دوران جنگ جهانی دوم می‌گذرد، پس از ۸ ماه تمرین از نیمه اردیبهشت ماه در تئاتر مستقل به صحنه می‌رود.



›› فروش اینترنتی بلیت در دیگر سایت‌های محترم انجام می‌شود

شبکه‌های اجتماعی تئاتر مستقل تهران: اینستاگرام

اخبار

›› «وقتی کبوترها ناپدید شدند» بازیگرانش را شناخت

›› حکایت آدم‌هایی که برای حفظ زندگی و منافع شخصی رنگ عوض می‌کنند

مکان

ضلع شرقی چهارراه ولیعصر (تئاترشهر)، خیابان رازی، نبش کوچه زندوکیل، پلاک ۵۰ (خیابان حافظ، خیابان نوفل‌لوشاتو، خیابان رازی، نبش کوچه زندوکیل، پلاک ۵۰)
تلفن:  ۶۶۹۷۹۷۴۱

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سالها پیش نقدی برای فیلم عامه پسند تارانتینو میخوندم که منتقد نوشته بود باید در مورد این فیلم چی گفت؟ چی نوشت؟ وقتی همه چی خوبه و سر جاش اصلا میشه در مورد این اثر خوب حرفی زد؟ حالا برای این نمایش کاملا بر عکسه. این نمایش به حدی بد و زننده ست که نمیشه بگی چی بد بود. فقط کافیه بگی افتضاح بود.
هر چی به پایان نمایش نزدیکتر می شدیم بیشتر به این موضوع فکر می کردم که هشت ماه تمرین برای همین نمایش بوده یا کلا نمایش رو اشتباه اومدم. جناب کوشکی بزرگوار هشت ماه تمرین کرده که همچین بازی بی نظیری ارایه بده؟ هشت ماه تمرین و این طراحی صحنه؟ بنظرم به جز خانم حاتمی که نقششو عمیقتر بازی کرد بقیه در حد یه نمایش نامه خوانی ظاهر شدن. از خانم کارگردان خواهش میکنم بیشتر تامل بفرمایند برای روی صحنه آوردن آثار بی نظیرشون!!!!!!!
امیدوارم آقای پاکدل خودشو از این گروه جدا کنه و به سمت بهتری بره.
درسته تاریخش گذشته، ولی تقریبا مطمئنم این نوشته هاید شده بوده که هییچ بازخوردی نداشته تو این همه مدت که از نوشتنش میگذره.
۳۰ خرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"سرهم‌بندیِ بی‌اثر"

سوفی اکسانن نمایشنامه‌نویس متولد ۱۹۷۷ فنلاندی‌ست که متن‌هایش بسرعت در محافل ادبی و خوانندگان ادبیات جهان جا باز کرد. کتاب‌های او به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شده و جوایز بسیاری را دریافت کرده است .. اکسانن به دلیل فعالیت‌ها و مقالات زیادی که درباره آزادی بیان، حقوق زنان، سیاست روسیه، جنگ اطلاعاتی، مهاجرت و فنلاند دارد، بعنوان شخصیتی فعال در عرصه رسانه نیز مطرح ست .. بسیاری از مقالات او در گاردین منتشر می‌شود. کتابهایش نیز محوری امروزی و جذاب دارند حتی اگر مانند “وقتی کبوترها ناپدید شدند”که در ۲۰۱۲ درفنلاند منتشرشد، مربوط به جنگ جهانی دوم باشد. به نظر می رسد عنوان نمایش مرتبط با شهر تالین استونی ست که آلمان‌های نازی، درزمان اشغال، کبوترهای آن را می‌کشتند و می‌خوردند.
اکسانن درحال‌حاضر به عنوان نویسنده‌ی رمان‌ و نمایشنامه‌نویس در جهان چنان مطرح‌ست که از او بیشتر پس از این خواهیم خواندو شنید. محسن ابوالحسنی مترجم جوان با انتخاب متنی از اکسانن این نویسنده مطرح را به جامعه ادبی و تئاتری معرفی کرده‌ و نشر بیدگل نیز بتازگی آنرا به چاپ رسانده ... دیدن ادامه ›› است.

از ویژگی‌های متن اکسانن که خط اشتراک زیادی با رمان دارد صحنه‌های متعدد داخلی و خارجی‌ست که نیازمند اجرایی حرفه‌ای و کارگردانی هوشمندانه ای‌ست که قادرباشد با تعویض متعدد پرده‌ها و لوکیشن ها، وحجم بالای رویدادها، ارتباط اتفاقات و تماشاگر را حفظ کند درعین‌حال با پیشگیری از کسالت، وحفظ جذابیت بصری صحنه‌ای، موقعیت موفقِ رئال ایجادکند.
”وقتی کبوترها ناپدید شدند”، اگرچه در زمانِ جنگ جهانی‌‌دوم و پس از آن متمرکزست اما بیش ازآن مربوط به انسان‌هایی‌ست که در هر شرایطی بی‌آنکه پایند اعتقاد یا مرامی باشند با هر بادی به همان سو می‌وزند. منفعت شخصی این افرادست که بیش از هرچیزی برایشان اهمیت دارد و اینکه با دشمنی اشغالگر ومتجاوز همکاری می‌کنند و یا دست به کشتار هموطن وخانواده اشان بزنند، فرقی نمی‌کند. بیش از هرچیز بقا و زنده ماندن بهر بهایی‌ست که اهمیت دارد.
شخصیت اول نمایش نیز شاخصه چنین افرادی‌ست که در دوره‌ها و با نظام‌های مختلف تنها لباس‌شان تغییر می‌کند. و بندگیِ سیستم مسلط امری همیشگی‌ست. افرادخرده پایی که برای بقا،به انگل‌هایی جاه طلب تبدیل می‌شوند.
اجرای سالن مستقل، بخش‌های زیادی از نمایش را تغییر داده است، چه کارکترهایی که حذف شده‌اند وچه وقایعی که در بدنه اصلی متن، تکمیل کننده بوده‌اند. اما در پوستر یا بروشور به این تقلیل یافتگی و تغییرات اشاره نمی‌شود. اینکه مترجم متن نیز چنین توافقی کرده است، جای پرسش دارد. دکور و صحنه بجز چنددیوار و ستون بتونی، ویک تخت، چیز دیگری ندارد واین خلاء دکور ولوکیشن به پیش پاافتاده ترین متد، یعنی روایت روای، پر شده است. آنهم با محول شدن به مهدی کوشکی، درنقش ادگار کارکتر اصلی داستان، که البته بارها و بارها، حتی تاریخ هارا به اشتباه بیان می‌کند. بزرگترین نقطه ضعف نمایش، از همان آغاز خودش را عیان می‌کند. اگر چند اکت و پریدن و دویدن بازیگران و تغییر لباس‌ها را از صحنه حذف کنیم، تبدیل به نمایشخوانی می‌شود که باوجود نبود هیچ اکسسواری بجز یک تخت متحرک، تماشاگر را نیز ازاین رفت و آمدهای بیهوده و سرگیجه آور، خلاص می‌کند.
مهدی کوشکی که گویا، قرار نیست هیچ تغییری در تکرار پیاپی فرم بازی‌اش بوجود آید، فاجعه بارست. هیچ تکنیکی وهیچ اکت بدنی ویژه در کاراکترهایش دیده نمی‌شود. گویا صحنه تئاتر،حیاط خلوتی‌ست که با اجراهای متعدد، موازی و سلسله وار در نمایش‌های گوناگون، محل قدم زدن بی زحمت و تلاشی‌ست که هرچه دستش برسد اجرا می‌کند و تماشاگر نیز محکوم به تحمل آن است.
طراحی لباس وگریم بی نقطه اثری، سرهم بندی شده وکلیشه وارست. درمتن نمایشنامه اشاره می شود لباس نظامیان روسی، شخصی‌ست و تنها آلمانی‌ها، یونیفرم نظامی دارند. اما در اجرا، چنین تمایزی وجود نداردو افسر ک گ ب روس نیز لباس ارتش سرخ را برتن دارد.
مجید نوروزی و خاطره حاتمی، در فاصله از دیگران، بهتراز ایفای مفهومی نقش‌شان برآمده‌اند.و تاکید بر مدت زمان زیاد تمرین گروه برای این اجرا، جای پرسشی برای وجود آشفتگی زیاد و بازی های ناهمگون را باقی می گذارد.
اجرای وقتی کبوترها ناپدید شدند، تجربه ویژه و ماندگاری برای تماشاگر رقم نمی‌زند. مفهوم قابل تعمق متن نیز، دراین هیاهو، از دست می‌رود و تنهاآنچه باقی می‌ماند تصویری از فردی موقعیت طلب وخائن‌ست که به‎کرات در موقعیت‌های روزمره نیز قابل مشاهده است. با وجود بهای بالای این نمایش، تماشاگر جدی تئاتر، امکان جدیدی از یک اتفاق صحنه ای زنده وپویا درمحتوا و فرم را بدست نمی‌آورد و این نیز از نقائص دیگراجراست.

نیلوفرثانی
منبع:
1: وقتی کبوترها ناپدید شدند/ سوفی اکسنن/ محسن ابوالحسنی/ نشربیدگل
2:سایت گاردین

شناسه خبر : 49885 | تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۷:۳۳ | ارسال توسط : پایگاه خبری تاتر
بخشی رو که درباره ی بازی مهدی کوشکی گفتین جانا دقیقا سخن از زبان ما گفتی.
۱۲ خرداد ۱۳۹۸
نیلوفر ثانی (niloofarsani)
بانو حدادی عزیزم درود و شعف بسیار از حضور ومهربانی شما ...ارادات بسیار دارم ممنونم وقت و حوصله گذاشتید ..
امیدوارم از این بازیگر خوب تئاتری بعد ازاین اجراهای بهتری رو شاهد باشیم ...
۱۲ خرداد ۱۳۹۸
خواهش می کنم بانو ثانی گرانقدرم
سپاسگزار مهرتان هستم
بزرگوارید
قلمتان مانا

۱۳ خرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به بهانهٔ اجرای این نمایش، عرض کوتاهی دارم با جناب مصطفا کوشکی.
اما قبل از حرف اصلی، به نظر بنده این نمایش واقعاً بد اجرا شد: ناهماهنگی فراوان، فراموشی دیالوگ، تپق‌های زیاد، بداهه‌های ناکارآمد و ناشیانه، شکل نگرفتن فضای درست و مؤثر و باورپذیر، بازی‌های بد و سطحی (به‌خصوص جناب مهدی کوشکی)، و...
با در نظر گرفتن همهٔ این‌ها، بهای گران و غیرمنصفانهٔ بلیت این نمایش هم واقعا باعث تعجب است. مخصوصا که نمایش حتی دکور و طراحی صحنهٔ متناسبی هم نداشت.
اما مطلب اصلی من دربارهٔ رویکرد جنابان کوشکی در قبال تماشاچیان سالن تئاتر مستقل است، رویکردی که به نظر می‌رسد از تفکری مطلقاً تجاری برمی‌آید. و این بسیار باعث تاسف است. کمترین انتظار از مسئولان یک سالن نمایش که خود کاملاً از جنس تئاترند این است که دغدغه‌های تماشاگران واقعی و تئاتربین را درک کنند، تماشاگرانی که اکثراً از قشر فرهنگی یا دانشجواند با درآمدهایی متوسط و حتی کم. درک کنند که در چنین اوضاع و احوال اقتصادی، باید روی نمایشی که در سالن‌شان به روی صحنه خواهد رفت حداقل حساسیت‌هایی داشته باشند.
به نظر من، سالن تئاتر مستقل باید به سمتی برود که وقتی می‌شنویم قرار است نمایشی در این سالن روی صحنه برود لااقل با اطمینانی پنجاه شصت درصدی بگوییم خب خیال‌مان راحت است که هم قیمتش منصفانه‌ست و هم از فیلتر آدم‌های متخصص اهل تئاتر گذشته و حتماً حداقل‌هایی برای تماشا دارد. ولی این اواخر در عمل شاهدیم که نه قیمت‌ها منصفانه‌ست و نه نمایش‌ها آن‌گونه‌اند که در تبلیغات‌شان گفته می‌شود.
مثلاً دربارهٔ همین نمایش "وقتی کبوترها..." عنوان ... دیدن ادامه ›› شده که ثمرهٔ هشت ماه تمرین مداوم است! چه‌طور ممکن است «هشت ماه» تمرین، چنین محصول ناگواری بدهد؟!
حتی تماشاگرانی که طرفدار این نمایش هم بودند در یک مورد همگی توافق داشتند: تپق‌های فراوان و فراموشی دیالوگ. آن هم توسط کسانی که بازیگرانی حرفه‌ای هستند.
چرایی این مورد فقط یک پاسخ دارد: عدم تمرین کافی. و نشانهٔ روشن دیگری برای خلاف واقع بودن «هشت ماه تمرین».
از این گذشته، بار اصلی این نمایش روی دوش جناب مهدی کوشکی‌ست، و اگر ایشان برای این نمایش «هشت ماه» تمرین کرده‌اند، پس برای نمایش‌‌های "اکلیل"، "هدیهٔ جشن سالگرد" و "سیزده" که همگی از فروردین امسال روی صحنه رفتند و جناب مهدی کوشکی در تمام آن‌ها بازی کرده و به‌علاوه در یک مورد نویسنده و کارگردان هم بوده‌اند چقدر وقت گذاشته‌اند؟
آیا جز این است که یا برای این نمایش هشت ماه وقت صرف نکرده‌اند یا برای تک‌تک آن نمایش‌ها؟ البته شاید روز ایشان بیشتر از بیست و چهار ساعت است و یا توانایی ایشان در زمینهٔ درک نقش‌ها به اندازهٔ چندین نابغه سینما و تئاتر. که خب با دیدن اجراهای فوق به نظر می‌آید اصلا این‌گونه نیست چون هرکدام نواقص جدی دارند.
در پایان عرضم را به شکل دیگری تکرار می‌کنم: به نظر بنده بدیهی‎ست که سالن تئاتر مستقل حتماً باید به کار حرفه‌ای و تجاری خودش بپردازد، ولی با وجود آدم‌های حرفه‌ای تئاتر که در راس این مجموعه‌اند، بهتر است رویکرد و تفکرش را بیشتر بر جلب اطمینان و جذب اهالی و تماشاگران واقعی تئاتربین متمرکز کند.
نزدیک ترین نمونه‌ای که به ذهنم میرسد همین سایت محترم تیوال، تیوال بصورت جدی کار حرفه‌ای و تجاری‌اش را انجام می‌دهد ولی در عین حال کاملاً واضح است که به تماشاگران و اهالی تئاتر نیز توجه ویژه دارد، یک مقایسه ساده نشان می‌دهد سایت‌های محترم دیگر که در همین زمینه فعالند صرفاً مشغول کار تجاری‌اند. و خب خودتان قضاوت کنید کدام موفقترند.
به امید آنکه جنابان کوشکی و سالن تئاتر مستقل هم با چنین دیدی به مقولهٔ تئاتر بنگرند.
درود به شما
بسیار دقیق و دغدغه مند فرمودین
۰۵ خرداد ۱۳۹۸
آقا رضای عزیز و دوس داشتنی، به به، چه انتخاب بجا و دقیقی، ممنونم از شما.
۰۵ خرداد ۱۳۹۸
برقرار باشی مهدی جان
۰۷ خرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید