دوست داشتم ..یه نوع کمدی سیاه بود به نظرم..تلخی همراه با خنده کار برشت رو بیشتر از همیشه خوب جلوه میداد
دخل و تصرف های بیش از اندازه و افراطی در نمایشنامه برشت از ارزش اثر به شدت کاسته بود. به گونه ای که پیام اصلی نمایشنامه که ضد جنگ بودن بود فراموش شده بود.
ننه دلاور که به دلیل اینکه کسب و کارش از راه جنگ رونق می گرفت همیشه آرزوی این را داشت که جنگ برقرار باشد اما تمامی فرزندانش را هم به دلیل همین جنگ از دست داد. اما... اما... شوخی های بیش از اندازه نمایشنامه برشت را به یک اثر ضعیف تبدیل کرده بود. کاش اگر قصد کارگردان کاستن از تلخی این اثر بود از شوخی های امروزی مثل خانه تئاتر خانم کاظمی و تبلت و رپ خواندن و هندی خواندن وغیره و غیره استفاده نمی کرد تا حداقل تماشاگر بتواند با نمایش ارتباط برقرار کند. ولی با این روش من احساس می کنم حتی خود بازیگران هم آن ارتباط لازم را با نمایش به دست نیاورده بودند! بازی ها به غیر از بازی امیر کربلایی زاده بسیار ضعیف بود.بازیگر نقش ننه دلاور که در تمام نمایش شاداب و بشاش بود و من حس یک مادر رنجدیده و مقاوم را از ننه دلاور نمی گرفتم. همین طور سایر بازی ها به همین منوال بود.
دخل و تصرف در نمایشنامه ها برای کاستن تلخی آن مشکلی ندارد. اما نه با شوخی های امروزی.کاش شوخی ها متناسب با زمانی که داستان نمایشنامه در آن اتفاق می افتاد تهیه میشد. اولین تئاتری بود که دیدم چند نفر در وسط اجرا از سالن خارج شدند.
در کل این اجرا تنها سودی که داشت این بود که تصمیم گرفتم نمایشنامه برشت را با دقت بخوانم تا قسمت هایی که در این اجرا به هدر رفته بود را از خود نمایشنامه به دست بیاورم.
در پایان امیدوارم تئاتر ما مثل سینمای ما به گونه ای نشود که برای فروش بیشتر به سمت کمدی های سخیف و افراطی پیش برود.
از دیدن این نمایش لذت بردیم....چه از موسیقی زنده و هیجان آفرینش...چه اجرای بی نهایت تند و تیز جناب کشیش... چه خط روایی جالب و تکنیک معروف برشتی "فاصله گذاری" که به شکل قابل قبولی ارائه شده بود...حملات پی در پی به ساختار دو رو و ریاکار دین (ابزاری!) و همه چیز این نمایش بیننده را دنبال خویش خواهد کشید.
هرچند بخش هایی از نمایش را استاد می توانستند حذف کنند تا کمی از زمان بکاهند اما من حیث المجموع اثری قابل قبول را به تماشا نشستیم.
زنده باد تئاتر.