«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کلفت های ژان ژنه رو خونده بودم اما با دیدن این کار واقعا فهمیدم از چه جهان و چه آدم هایی حرف زده.
حس عجیبی داشتم و موود کار واقعا گیرا بود.
بخصوص پرده ی آخرو خیلی دوست داشتم.
موفق باشید دوستان.
خفقانی که شور زنانگی را بدل به کینه و خشم و خون میکند.
عقده هایی که عشق دو خواهر را آنهم از جنس لمس و ابراز به سمت و سویی انتفام جویانه میبرد تا جایی که عاقبت برنده ای باشد ولو با دست های آلوده.
برای من یاد آور درون ریزی های هر روزه ی ما آدم هاست که کار میکنیم و خون میخورنیم و نمیدانیم کی و کجا گره های درونیمان را با آسیب رساندن به دیگران میگشایم.
این نمایش را بسیار دوست داشتم و حتما دوباره به تماشایش خواهم نشست...
دیدنش را به شدت پیشنهاد میکنم.
Les bonnes drama...
اجرای رویا گون ِ کلفت ها، انگار که نمایش واقعی ژان ژنه را دیده باشی و خیلی خوشت آمده باشد و برای اینکه چیزی یا فکری ذهنت را خراب نکند یک راست بروى و بخوابی، و به خودت بگویی کاش خوابش را ببینم، و آن وقت خوابت راست در بیاید و خوابش را ببینی، آن وقت آن خواب همین نمایش وهم گونه مارال استادی و ریحانه نبی یان می شود، انگار که در خوابت تب هم داشته باشی که همه چیز بیمارگونه نزدیک تر و وهم آلود تر است، و باز انگار که مرگ همه جای خوابت هست و نیست، میخواهند هم را بکشند و همزمان عاشق همند که فقط در خواب است که پدیرفتنی است، نوازش می کنند و می زنند، در عین خواستن متنفرند، می ترسند و شجاعانه هم را می کشند، خون می ریزند و با آب خفه می کنند هم را، یک دوگانگی دلنشین دلهره آور و یک سبکی تحمل ناپذیر خوشایند را همزمان در خوابت میبینی، کلافه ای اما دوست نداری بیدار شوی و تمام شود، اما عرق کرده و نفس زنان از خواب می پری و به یاد می آوری که نمایش کلفت ها را دیده بودی، و تنها به این فکر می کنی که چقدر شبیه زندگی آدم ها بود...
#lesbonnes #drama #art #critic #jeangenet #theater
@maralostadi @almagroup28 @ehsan_akba @reyhanehnabiyan