در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال عباس الهی | درباره نمایش مرگ فروشنده
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:57:45
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
مرگ یک فروشنده- مرگ یک انسان- مرگ تدریجی یک انسان

نقطه قوت کار متن فوق العاده کار است که یک داستان خوب را به شیوه ای دوست داشتنی و پرکشش بیان می کند؛ داستانی که برای زمان و زمانه ی ویژه ای نیست وکهنه نمی شود. داستان لومون، 50 سال پیش داستان روز بوده، امروز داستان روز است و فردا هم احتمالن.
داستان یک زندگی نه، داستان یک مرگ است، مرگی تدریجی و از درون. چارلی در هنگام مرگ هیچ نبود جز پوسته ای متشکل از دروغ و تصنع. او به همه دروغ می گفت و از همه دروغ می شنید. روابطش با همه ساختگی بود. شخصیتی پوچ که به اولین ضربت هاوارد ترک برداشت و سپس شکست.
کارگردان متن اینچنینی باید همه تلاشش معطوف به این باشد که اجرا هر چه بیشتر و بیشتر به خود متن نزدیک باشد. به قول آقای نصیریان "کارگردانی این متن بسیار دشوار است" ولی به باور من آقای برهانی مرند از عهده اجرای آن برآمده اند.
دکور ساده ولی در عین حال کارا و در خدمت کار است. درهای مختلف برای خانه – زندگی- ویلی که مدخل ورود آدم های مختلف به زندگی ... دیدن ادامه ›› ویلی است؛
خانه ای که اکنون در محاصره ساخت و سازهای- پیشرفت های – دیگران قرار گرفته تا جایی که نفس کشیدن را برای ویلی سخت کرده است؛
خانه ای که هنوز در رهن بانک قرار دارد.
صندلی هایی که طبق معمول بایستی وسیله راحتی و رفع خستگی باشند، چمدان هایی هستند که بار هر روزه دوش ویلی هستند. بارهایی که این روزها از آنها یک سنت هم گیر ویلی نمی آید. باری برای جسم ویلی و باری بزرگتر برای روح ویلی.
موسیقی کار دوست داشتنی بود. موسیقی با اجرا همراه بود، همان ریتم و همان حس که باید را داشت.
تغییر رنگ و شدت نور هم در فضاسازی ها موثر و مفید بودند.
اما بازیها:
آقای نوروزی بیشتر عصبی وخشمگین می نمود تا عصبی و خشمگین باشد.
آقای موفق هم در نشان دادن مردی که از مشکلات زندگی به می خوارگی و زنبارگی پناه برده باشد، خیلی موفق نبودند؛ کمی موفق بودند!
خانم منشی و خانم با شغل شریف در کافه نیز گویا نقش خود را جدی نگرفته بودند، شاید به خاطر اینکه نقش کوتاه و فرعی است. ایکاش اینطور نباشد.
بازی آقایان رحیمی و نعیمی نیز چندان دلنشین نبود.
با احترام فراوان به بازی خانم ادبی, بازی آقای آذرنگ چشم نواز و خیره کننده بود؛ همان ویلی که باید باشد. تفاوت در سطح بازی ها وقتی بیشتر به چشم می آمد که ویلی در برابر بن یا چارلی قرار می گرفت. آقای کاشف درنقدشان نوشته اند که "اگر بازی بازیگری خیره کننده باشد یعنی کار خوب نبوده است.". شاید بهتر بود می گفتند: اگر بازی بازیگری خیره کننده باشد یعنی کار عده ای – که در اینجا چند بازیگر مکمل هستند- خوب نبوده است.
نمایش در مجموع دیدنی است و ارزشمند؛ اگر بازی برخی هنرمندان ارتقا یابد، حتمن تبدیل به یکی از یا حتی بهترینِ تیاترهای امسال خواهد شد.
دست مریزاد به گروه