در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ابرشیر | درباره فیلم ماهی و گربه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:40:29
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با توجه به شرایط نامناسب اکران فیلم های کوتاه و مستقل ،"سینمای هنری و تجربه گرا" در کشور(خصوصا برای افرادی خارج از حوزه تخصصی سینما و تصویر)،" ماهی و گربه" اولین فیلمی است که از شهرام مکری تماشا کردم.
جسته گریخته از مصاحبه های مکری متوجه شدم از سواد سینمایی بالایی برخوردار است و بسیار فیلم دیده است. مکری از منابع الهام اش به فرم گرایی اندی وارهول و ایستایی و سکون فیلم های هانکه اشاره کرده و از تاثیر فیلمسازانی چون گاس ون سنت، بلا تار و روی اندرسون و...نام برده است. این نکته از آنجا قابل توجه است که اصولا تماشای فیلم های سینماگران مهم و مولف جهان به عنوان مواد اولیه فکری باید از الویت های هر فیلمسازی قرار گیرد.
خنده دار است که داستان نویس معاصر، آثار نویسندگان مهم دنیا مثل تولستوی و داستایوفسکی و پروست و... را نخوانده باشد.
متاسفانه به نظر می رسد خیلی از فیلمسازان ما به آثار سینماگران مولف و پیشروی (غیرهالیوودی) جهان بی توجه اند. کم حوصلگی برخی از حرفه ای ترین فیلمسازان این مملکت در دنبال کردن جریانات فیلمسازی(غیر هالیوودی) بسیار تاسف بار است!
چندی پیش در یکی از مجلات می خواندم فیلمساز حرفه ای که فیلم های معروفی هم در کارنامه اش دارد،اعلام کرده بود به تازگی در حال تماشای یکی دو فیلم از فیلمسازی به نام ؟!!!فاسبیندراست. "راینر ورنر فاسبیندر" ازنابغه های سینما و سردمدار موج نوی سینمای آلمان است... با احترام تمام به سینمای اصغر فرهادی ، جالب اینکه ایشان هم قبل از فیلم "درباره الی.. "ظاهرا فیلم "ماجرا" میکل آنجلو آنتونیونی را ندیده بودند و بعدا هم ... دیدن ادامه ›› حرف و حدیثهایی پیرامون آن به وجود آمد.
***
تماشای "ماهی و گربه" لذت فراوانی به من داد. لذتی که چند سال پیش با تماشای فیلم Russian Ark آلکساندر سوکوروف روس به شکل دیگری تجربه کرده بودم." ماهی و گربه" ادامه ی بسیار درست فعالیت های ساخت شکنانه ی تکنیکی افرادی مثل سوکوروف در سینما است.فیلم سوخوروف محصول 2002 اولین فیلم بلند96دقیقه ای جدی یک تیک جهان است که در کاخ زمستانی آرمیتاژ با 2000بازیگر ساخته شده است و نگاهی رویاگونه دارد به 300 سال تاریخ متاخر روسیه...فیلم اعجاب آوری است.
در فیلم مکری، این سکانس-پلان به 130دقیقه افزایش یافته و جسارت مضاعف یافته که در شرایط کاملا بیرونی با نور و محیط طبیعی ...و به شیوه ی روایتی متفاوت ، پیچیده و دوار خلق شود.
(((آیا فرمالیسم حاد همراه با کم اعتنایی به محتوی نیست؟)))
مکری صراحتا تاکید دارد به مرعوب کردن مخاطب فکر می کند. او معتقد است شکل های فرمی، بستری ساختاری برای اتصال هر نوع قصه ای را فراهم می آورد.به نظر می رسد الویت فیلمساز فرم و تکنیک خالص است و راه روایت را صرفا از این مسیر، میسر می داند.محتوی و چیزی که روایت می شود در پرتو فرم های مرعوب کننده ساخته و پرداخته خواهد شد. در "ماهی و گربه" تکنیک و نحوه روایت میخکوب کننده است از طرفی انتخاب گونه اسلشر(فیلم ترسناک و دلهره آور) به عنوان سبکی جواب پس داده ی درگیرکننده فکری و ذهنی مخاطب، خودبه خود توجه اولیه به محتوی و متن را کم می کند و مخاطب را جذب می نماید. آیا چنین ویژگی هایی فیلم را مشمول مرور زمان نمی کند؟ چندبار تماشای فیلم و گذرزمان ،هیجان تکنیک نو و فضای رعب و وحشت را در این فیلم عادی نمی کند؟ آیا بعد از این مرحله هم فیلم همچنان دیدنی خواهد بود؟
تصویربرداری چیره دستانه ،ترکیب بندی رنگ و اتمسفر ،تکنیک و بازی بازیگران "ماهی و گربه" را جذاب و دیدنی کرده است .قطعا فیلم کار خودش را در این مسیر خوب انجام داده است .اما برای مخاطب جدی تر و جستجوگری که به چیزهایی فراتر از تکنیک های محیرالعقول و هیجان های ژانر وحشت در سینما فکر می کند ، این فیلم ویژگی های مکاشفه گرایانه هم ارایه می کند؟
پاسخ را باید به زمان بیشتری سپرد.
خرده داستان ها ی فیلم میانمایه و عمدتا به رابطه های عاشقانه ناکام می پردازد.درهم آمیختگی جهان مردگان و زندگان در فیلم ، استعاره بادبادک پراندن در شب یلدا ، دخترک یک چشم آبی و انگشت آدم در دهان گربه و دوقلوهای یک دست و..... به در هم آمیختگی همه این عناصر "واقع گرایی انتزاعی" اطلاق شده است که ترکیبی به شدت نابسنده ای است . در این بین دلالت های فلسفی و یا جامعه شناسی ملموس قابل ارجاعی به مخاطب ارایه نمی شود. شاید باید فیلم را چند بار دیگر تماشا کرد تا نشانه هایی را کشف کرد!!!
امیدوارم نبوغ و خلاقیت خارغ العاده ی ،شهرام مکری در فیلمسازی با تعمیق اندیشه های محتوی ، او را در سینمای اندیشمند و متفاوت ایران، مانا و تابناک نگه دارد
نمی دونم چرا نوشته ام زیر دیوار فیلم دیده نمیشد این بود که دوباره گذاشتمش
۲۰ مهر ۱۳۹۳
کیمیا جان ممنون که وقت گذاشتی برای خواندن.
۱۲ دی ۱۳۹۳
خواندنی ها را باید خواند:)
۱۲ دی ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با توجه به شرایط نامناسب اکران فیلم های کوتاه و مستقل ،"سینمای هنری و تجربه گرا" در کشور(خصوصا برای افرادی خارج از حوزه تخصصی سینما و تصویر)،" ماهی و گربه" اولین فیلمی است که از شهرام مکری تماشا کردم.
جسته گریخته از مصاحبه های مکری متوجه شدم از سواد سینمایی بالایی برخوردار است و بسیار فیلم دیده است. مکری از منابع الهام اش به فرم گرایی اندی وارهول و ایستایی و سکون فیلم های هانکه اشاره کرده و از تاثیر فیلمسازانی چون گاس ون سنت، بلا تار و روی اندرسون و...نام برده است. این نکته از آنجا قابل توجه است که اصولا تماشای فیلم های سینماگران مهم و مولف جهان به عنوان مواد اولیه فکری باید از الویت های هر فیلمسازی قرار گیرد.
خنده دار است که داستان نویس معاصر، آثار نویسندگان مهم دنیا مثل تولستوی و داستایوفسکی و پروست و... را نخوانده باشد.
متاسفانه به نظر می رسد خیلی از فیلمسازان ما به آثار سینماگران غیر هالیوودی مهم جهان بی توجه اند. کم حوصلگی برخی از حرفه ای ترین فیلمسازان این مملکت در دنبال کردن جریانات فیلمسازی(غیر هالیوودی) بسیار تاسف بار است!
چندی پیش در یکی از مجلات می خواندم فیلمساز حرفه ای که فیلم های معروفی هم در کارنامه اش دارد،اعلام کرده بود به تازگی در حال تماشای یکی دو فیلم از فیلمسازی به نام ؟!!!فاسبیندراست. "راینر ورنر فاسبیندر" ازنابغه های سینما و سردمدار موج نوی سینمای آلمان است... با احترام تمام به سینمای اصغر فرهادی ، جالب اینکه ایشان هم قبل از فیلم "درباره الی.. "ظاهرا فیلم "ماجرا" میکل آنجلو آنتونیونی را ندیده بودند و بعدا هم ... دیدن ادامه ›› حرف و حدیثهایی پیرامون آن به وجود آمد.
***
تماشای "ماهی و گربه" لذت فراوانی به من داد. لذتی که چند سال پیش با تماشای فیلم Russian Ark آلکساندر سوکوروف روس به شکل دیگری تجربه کرده بودم." ماهی و گربه" ادامه ی بسیار درست فعالیت های ساخت شکنانه ی تکنیکی افرادی مثل سوکوروف در سینما است. در فیلم مکری، این سکانس-پلان به 130دقیقه افزایش یافته و جسارت مضاعف یافته که در شرایط کاملا بیرونی با نور و محیط طبیعی ...و به شیوه ی روایتی متفاوت ، پیچیده و دوار خلق شود.
(((آیا فرمالیسم حاد همراه با کم اعتنایی به محتوی نیست؟)))
مکری صراحتا تاکید دارد به مرعوب کردن مخاطب فکر می کند. او معتقد است شکل های فرمی، بستری ساختاری برای اتصال هر نوع قصه ای را فراهم می آورد.به نظر می رسد الویت فیلمساز فرم و تکنیک خالص است و راه روایت را صرفا از این مسیر، میسر می داند.محتوی و چیزی که روایت می شود در پرتو فرم های مرعوب کننده ساخته و پرداخته خواهد شد. در "ماهی و گربه" تکنیک و نحوه روایت میخکوب کننده است از طرفی انتخاب گونه اسلشر(فیلم ترسناک و دلهره آور) به عنوان سبکی جواب پس داده ی درگیرکننده فکری و ذهنی مخاطب، خودبه خود توجه اولیه به محتوی و متن را کم می کند و مخاطب را جذب می کند. آیا چنین ویژگی هایی فیلم را مشمول مرور زمان نمی کند؟ چندبار تماشای فیلم و گذرزمان ،هیجان تکنیک نو و فضای رعب و وحشت را در این فیلم عادی نمی کند؟ آیا بعد از این مرحله هم فیلم همچنان دیدنی خواهد بود؟
تصویربرداری چیره دستانه ،ترکیب بندی رنگ و اتمسفر ،تکنیک و بازی بازیگران "ماهی و گربه" را جذاب و دیدنی کرده است .قطعا فیلم کار خودش را در این مسیر خوب انجام داده است .اما برای مخاطب جدی تر و جستجوگری که به چیزهایی فراتر از تکنیک های محیرالعقول و هیجان های ژانر وحشت در سینما فکر می کند ، این فیلم ویژگی های مکاشفه گرایانه هم ارایه می کند؟
پاسخ را باید به زمان بیشتری سپرد.
خرده داستان ها ی فیلم میانمایه و عمدتا به رابطه های عاشقانه ناکام می پردازد.درهم آمیختگی جهان مردگان و زندگان در فیلم ، استعاره بادبادک پراندن در شب یلدا ، دخترک یک چشم آبی و انگشت آدم در دهان گربه و.... به در هم آمیختگی همه این عناصر "واقع گرایی انتزاعی" اطلاق شده است که ترکیبی به شدت نابسنده ای است . در این بین دلالت های فلسفی و یا جامعه شناسی ملموس قابل ارجاعی به مخاطب ارایه نمی شود. شاید باید فیلم را چند بار دیگر تماشا کرد تا نشانه هایی را کشف کرد!!!
امیدوارم نبوغ و خلاقیت خارغ العاده ی ،شهرام مکری در فیلمسازی با تعمیق اندیشه های محتوی ، او را در سینمای اندیشمند و متفاوت ایران، مانا و تابناک نگه دارد.
مکری توی یه مصاحبه ی کوتاه که با برنامه ی هفت داشت گفت که کارگردانای دیگه ای توی سینمای ایران هستن که به محتوا بپردازن و اون بیشتر دوس داره که به فرم بپردازه تا به محتوا. بیشتر از این توضیحی نداد
۱۸ مهر ۱۳۹۳
ابرشیر عزیزم نیک فرزندم نگاه دقیق و رسایی قلمت را تحسین می کنم و بسیار خرسندم که اعتقاد خود را در همراهی متن و فرم در آن دیدم و ممنونم.
۱۹ مهر ۱۳۹۳
خانم حدادی عزیز ممنونم و مرسی که هستید که حضورتان یکسره انرژی و محبت است
۲۰ مهر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید