مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی میرسد اجرای همه نمایشها و برنامههای هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیلها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
کاناپه ای در نیویورک به طور غافلگیرانه ای معمولی و در جاهایی حتی پیش پا افتاده بود...
البته گفته می شود از ویژگی های آکرمن ساختن فیلم هایی است که ربط تماتیک و ساختاری با یکدیگرندارند و از ریشه ها ی مشترک سبکی و حتی محتوایی در کارهایش خبری نیست...
این فیلم یک کمدی رماتیک سانتیمانتال است که نمونه های بیشماری از آن در sitcom های تلوزیونی آمریکایی یا بفروش های تابستانی هالیوودی دیده شده و البته حالا در هزاره سوم دیگر از فرط تکرار بسیار نخ نما است... واقعا شک دارم بگویم این فیلم حتی در زمانه ی خودش هم حرف قابل توجهی برای گفتن داشته! حتی حضور ژولیت بینوش بعد از تجربه آبی کیشلوفسکی در این فیلم هیچ تاثیری ندارد.
داشتم فکر می کردم آیا این فرمول فیلمسازی همساز با جریان غالب سینمای هالیوود واقعا این توانایی مخوف را دارد که از یک فیلمساز آوانگارد فرانسوی زبان مثل آکرمن ،یک فیلمساز معمولی بسازد که فیلم رقت انگیزش، تمام پیچیدگی و عمق نقد رادیکال و بن فکنانه ی مستتر در سینمای اندیشمند مستقل را(حتی در ژانر کمدی)مضمحل می کند؟
رویکرد (فرمول)هولناکی است ،به راستی!