در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ابرشیر | درباره نمایش مترسک
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:46:28
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
((غول دبنگ دال قدرت))

نمایش مترسک،به شیوه ی اجرای ایرانی متن چهارصندوق مقید نیست و به طور جاه طلبانه ای در جستجوی استخراج مابه ازاهای مفاهیم مطرح شده در نمایشنامه به زبان و شکل قرن بیست و یکم است..
"چهارصندوق" بهرام بیضایی، یکی از رادیکال ترین متون ادبیات نمایشی فارسی درخصوص به چالش کشیدن مفهوم قدرت مطلق است و با صراحت و سادگی به آشکارسازی شکل گیری و رویه های متعاقب مخوف آن که در نهایت به انسداد آزادی نوع بشر ختم میشود، می پردازد.
نمایشنامه با آمال و آرزوهای اقشار مردم آغاز می شود که از ناشناخته ها می ترسند و فکر می کنند، مترسک،ایشان را از خطرات جهان بیرونی حفظ می کند. جسمی پوشالی را تجهیز می کنند، شلاق و درفش و اسلحه به دستش می نهند و پوتین به پایش می کشند تا تاجر،راهبه و .. به خیال خود در این دنیا در امان باشند. اما مترسک پوشالی در جایگاه مخوفش شروع به سو استفاده از قدرت تامش می کند و جباریتش تمامی آرمانهای حمایت طلبانه ای که شخصیت ها (اقشار مردم) از او داشتند ، نابود می سازد. مترسک حمایتگر و حافظ جان آنها نشد بلکه خود عامل اصلی ترسها و سرکوب و جنگها ... دیدن ادامه ›› شده است.
مترسک می تواند تمثیلی از ناکارآمدی دولت ( State ) و در معنای وسیع تر آن دولت های ملی (Nation-State ) از برآورده نکردن نیازهای مردم و ضرورت شان به آزادی در دنیای امروز تلقی شود. و پس از این ناامیدی، اتحاد و همبستگی و برابری هم بین اقشار(مردم) مضمحل می شود . در یک سیستم سلسله مراتبی تمامخواه طبقاتی ، تفرقه و نزاع مابین گروه های مردم ایجاد می شود. در نمایش مترسک،نفرپوشهای رنگی قرمز و زرد و...چهارصندوق با کسوت های تاجر، راهبه و...، هویت بخشی می شوند . به نظر می رسد این موضوع، عامل محدودکننده ای است چراکه گستره ی تاویل از طبقات (اقشار)را با توجه به تنوع مطالبات و در هم آمیختگی آنها در تخیل مخاطب محدود و شاید مسدود می کند.اما علی رغم این موضوع اختلاف طبقاتی چنان عواقب منفی دارد که با نگاه تقلیل گرا هم واقعیت تلخ اش(که همان سرکوب و به پس راندن طبقه کارگر/محروم/سیاه می باشد)هویدا می شود.
توازن و توافق و مصالحه ی طبقه متوسط(که بنابر تعاریف، راهبه،روشنفکر و تاجر را شامل می شود)بر علیه طبقه محروم/سیاه ،بر واقعیت سیطره طبقه ی بورژوا ،سرمایه دار (و البته در مواردی مصالحه گر با قدرت حاکمه ) بر علیه طبقه ی پایین دستی تاکید دارد. اگر چهار شخصیت تاجر، روشنفکر،راهبه و مردم/کارگر تحت انقیاد مترسک ،نقاط اشتراکی دارند اما در عین حال انتفاع طبقاتی که تاجر، روشنفکر،راهبه متعلق به آن هستند،آنها را به اتحاد با یکدیگر و طرد طبقه محروم و استثمار و بهره کشی از آن سوق می دهد. این موضوع در پایان مجلس دوم نمایشنامه به زیبایی نگاشته شده است آنجایی که روشنفکر، راهبه و تاجر به شکل مذبوحانه ای با همدستی و مصالحه با یکدیگر و ملاحظه و ترس برای حفظ موقعیت خود از شکستن صندوق هایشان طفره می روند در حالیکه سیاه/مردم(محروم/کارگر)، به دلیل بی فکری، هیجان، حماقت ،شجاعت یا...دست به اقدام و عمل میزند.این وضعیت به شکلی یادآور سو استفاده ی گروه های مختلف اجتماعی تحت عنوان حزب یا گروه و دسته و.. از حماقت ، بی سوادی، شور و سادگی و حتی صداقت توده مردم است که به نفع مقاصد درون گروهی شان از آنها استفاده می کنند و در به زنگاه های خطر بلاگردان و قربانی شان می سازند و فراموش می کنند.
ضربه ی حسی ناشی از ادراک جفا و ظلم رفته به سیاه (طبقه فرودست) در نمایش مترسک را به کوبندگی قسمت پایانی متن بیضایی دریافت نکردم.شاید چنانچه شخصیت سیاه متمایزتر و متفاوت تر از بقیه شخصیت ها پرداخته میشد و صندوق های نمایش به عنوان یکی از مهمترین شاخصه های طراحی معنا ساز این نمایش ، عینیت اجرایی و نه لزوما فیزیکی پیدا می کردند ،شاید در انتقال ضربه کوبنده ی نهایی به مخاطب کارآمدتر می بود.
***
ویدیو پروجکشن ها و کلیپ های موسیقی به کار رفته در نمایش مترسک، مانند کاربردشان در اغلب نمایش های مهرداد خامنه ای بسیار کارکردی و ارگانیک است و ارتباط تماتیک و پیش برنده ای با مضمون نمایش دارد. بسیار زیبا و تاثیرگذارند و اتفاقات قرن حاضر را با مفاهیم متن اصلی و نقد رادیکالش به درستی تطبیق میدهد.
(جنسیت و کارکرد انقلابی آن)
کارگردان در مواردی با تابیدن جنسیت شخصیت های نمایش هایش خوانش های انقلابی و مفهوم ساز و جلو رونده ای به دست می دهد.مثلا در مهاجران مروژک ، دو شخصیت اصلی مرد را به زن تبدیل کرده بود یا شخصیت مارکس در "مارکس در سوهو "ی هوارد زین را به یک بازیگر زن سپرده بود که این تغییر در انسانی تر کردن و ملموس نمودن شخصیت ها کمک به سزایی داشت چراکه زنانگی معمولا در شرایط عادی زندگی روزمره، فاقد رقابتهای قدرتمدارانه و سلطه گری مردمحورانه است .
در نمایش مترسک، کارگردان با استفاده یک زن در نقش مترسک ، واقعیت تکان دهنده ای را درباره ی ویژگی دال قدرت، افشا می کند اینکه جایگاه قدرت فارغ از اینکه چه مدلولی با چه جنسیت و طبقه و ایدولوژی و ...بر آن تکیه زند چقدر خصلت دیوخویی را در بشر تقویت نموده و انسان ها را در اعمال توحش و زور و سلطه و.. همانندسازی می کند. و چه بسیار با آزادی اصیل نوع بشری سر جنگ دارد.
***
اجرای بازیگر نقش روشنفکر در انتقال بار معنایی و چالشی دیالوگها و فضا سازی چندان موفق نبود. طراحی لباس در این نمایش یکسان ساز است( به غیر از طراحی لباس هوشمندانه ی مترسک در دو پرده) در حالیکه به نظر میرسید بایستی بر وجه افتراق تاکید بیشتری باشد . این وجه در مورد نقش کارگر/سیاه بسیار قابل ملاحظه بود ،هر چند که بازیگرش در اجرا بسیار مسلط و توانا است.
تلاش و زحمات تمامی گروه و بازیگران آن برای اجرای یکی از آنارشیستی ترین متون نمایشی کشورمان ، بسیار ستودنی و قابل تقدیر است. دستمریزاد.
ممنون اردشیر عزیز. بسیار عالى. دستمریزاد.
۱۹ مهر ۱۳۹۴
ابراهیم گرانقدر شما لطف دارید...سپاس از شما که برای خواندن این نوشته وقت گذاشتید.
۲۰ مهر ۱۳۹۴
Yek blite caligola radife 3 sandaliye 12 rooze 5shanbe 23 mehr.tel:09128931393
۲۲ مهر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید