در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال امین دایی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:38:45
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بدون پیش فرض از آنچه قرار است شاهدش باشم به تماشای ظلم آباد نشستم.
هرچند نام نمایش و دیدن پوستر آن آماده ام کرده بود تا یک ساعتی بغض جنگ و تاریکی فقر را ناظر باشم و این ایده بعد از ورودم به سالن و دیدن میزانسن ابتدایی و گریم بازیگران در ذهنم شدت گرفت.
اما از همان دقایق نخست نمایش متوجه پیش داوری اشتباه ناخودآگاهم شدم. آنچه دیدم بازی روان بازیگران با لهجه ی باورپذیر و شیرین جنوبی، شوخی های غیر تصنعی و ریتم سریع دیالوگ هایی بود که من و دیگر مخاطبین را خیلی زود به شخصیت های داستان علاقه مند کرد، خبری از تلخی دوران جنگ و فشار عصبی حاصل از تماشای فقر نبود، به زودی خنده ها پس از هر دیالوگ بالا میگرفت و با هر پرده از نمایش مخاطبین راحت تر ، بلند تر و بیشتر میخندیدند و با نمایش ارتباط می گرفتند.

جمیع این اوقات خوش و حس خوبی که به ذعم من مدیون بازی روان مثلث: فرید رحمتی، مهیار اسلامی (که انتظار کمتری از این دو هنرمند نداشتم) و عرفان جوادی (نوجوان خوش آتیه) بود ، کافیست تا ظلم آباد را نمایش موفقی بدانم؛ که از دیدنش می توان لذت برد و تماشایش را به دیگران توصیه کرد.

مواردی که از دید من می توانست در این نمایش بهبود یابد به دو دسته تقسیم می شوند:
یکی بی رمقی پیرنگ اصلی داستان بود.
تحول در احوالات ... دیدن ادامه ›› شخصیت اصلی نمایش غالبا در میان پرده هایی نیمه انتزاعی صورت می گرفت، که شاید کارگردان تصور کرده بود ، دیدن محرک های این تحول، بدون به نمایش درآوردن نمود بیرونی آنها کافی خواهد بود تا بپذیریم کاراکتر اصلی دستخوش دگرگونی درونی شده است ؛ که از دید من ناکافی بود و پیرنگ داستان را الکن رها کرد.

مورد دوم که بیشتر در پرداخت ناپخته ی پرده ای با تک گویی شخصیت زن نمایش به چشم میخورد ، شخصیت پردازی ناکامل سه کاراکتر دیگر نمایش بود که این ظرفیت دست نخورده می توانست تماشای ظلم اباد را از این که هست به مراتب جذاب تر نماید.

در جمع بندی از دید من ظلم آباد نمایشی سرگرم کننده و خوش ریتم ، با بازی های دلنشینی بود که مخاطب را با رضایت به خارج از سالن بدرقه می کند.
شاید تقصیر از مخاطبی است که بی خبر و اطلاع به تماشای این تیاتر می نشیند
این چیزی است که دائما در طول مدت تماشا به خود می گفتم اما داستان این است که اطلاع داشتن از ریتم داستان و سبک کارگردانی و هر چیزی نارضایتی من از این اجرا را توجیه نمی کند:

نمی دانم آیا همه چیز را می توان با جمله "این طور صلاح دانسته اند" و یا "این طور دوست داشتند" توجیه کرد؟

نمی دانم آیا نمایش ابزورد هیچ تلاشی برای ایجاد تعلیق و هیجان و به کل هر حس دیگری جز خواب آلودگی در تماشاگر نباید بکند؟
و یا اینکه طراحی صحنه به گونه ای باشد که مخاطب (من) حتی بعد از 3 ساعت پس از تماشای کار هنوز سوزش چشم و اشک ریزش داشته باشد ... دیدن ادامه ›› منطقی است؟

من از فیلمنامه لذت بردم و با وجود اینکه بعد از نیم ساعت اول از نوع اتمام نمایش مطمئن بودم اما علاقه داشتم تا پایان حتما اجرا را پیگیری کنم اما این علاقه به تنهایی کافی نبود تا مانع از خواب آلودگی شدیدم در یک ساعت و نیم انتهایی نمایش بشود.

بازی ها خوب و روان بود و دیالوگهای طولانی و سختی که به خوبی از عهده اجرای آن بر آمدند و تحسین بر انگیز بازی کردند ولی فقط همین و یک صفحه ی سفید که برای پر کردن زمان اجرا کافی نبود جای خالی کار بیشتر روی طنز های گفتاری و نحوه ی ایرانی کردن شوخی ها دیده می شد و جدا از اینکه نباید انتظار داشت عوامل اجرا لقمه ی جویده شده در دهان تماشاگر بگذارند اما به نظر می رسد برای درک یکنواختی زندگی ولادیمیر و گوگو راه های بهتری جز یکنواخت کردن زندگی به مدت 140 دقیقه برای تماشاگران هم وجود داشت.
manimoon، محمدرضا دانش و کیمیا توکل نیا این را خواندند
علی فقیهی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید