در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش در انتظار گودو
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:48:08
امکان خرید پایان یافته
۱۸ بهمن تا ۲۹ فروردین ۱۳۹۳
۱۷:۳۰  |  ۲ ساعت و ۲۰ دقیقه
بها: ۲۵,۰۰۰، ۲۰,۰۰۰ و ۱۵,۰۰۰ تومان  |  جزییات
- همکف بخش میانی ۲۵.۰۰۰ تومان
- همکف بخش های کناری ۲۰.۰۰۰ تومان
- بالکن ۱۵.۰۰۰ تومان

 نمایشی دیگر از همین کارگردان و در همین سالن در ساعت ۲۰:۳۰: ملکه زیبای لی‌نین

 

 

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

گزارش تصویری تیوال از نمایش در انتظار گودو / عکاس: شراره سامعی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری از نمایش درانتظار گودو سری دوم / عکاس: آوا کیایی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری از نمایش درانتظار گودو سری اول / عکاس: آوا کیایی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش در انتظار گودو / عکاس: آزاده مشعشعی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری از نمایش در انتظار گودو سری سوم / عکاس: آوا کیایی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری از نمایش در انتظار گودو سری اول / عکاس: آوا کیایی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری از نمایش در انتظار گودو سری دوم / عکاس: آوا کیایی

... دیدن همه عکس‌ها ››

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یه داستانی شده میخوام بگم، که اولاش مسخره است
وسطاش باحاله
آخرشم..
2 دقیقه است کلا

آقا ما دیشب با گودو رفتیم استخر
گودو گودو
خود گودو
آره ... دیدن ادامه ››
حالا اینکه اصلا چی شد که من با گودو رفتم استخر بماند
اما اینکه چرا شما، همین تویی رو میگم که داری اینو میخونی الان
نمیری با گودو استخر رو پرسیدم ازش
گفتم چرا این کاربر فرهیخته تیوال نیاوردی استخر
گفت چون خیلی سوال می کنه
حالا
هیچی
رفتیم شنا و جکوزی و مسابقه کی بیشتر زیر آب میمونه
لب استخر گودو اینا، که کاشی های آبی و سرمه ای و سفید و فیروزه ای کوچولو کوچولو داشت، چشمم افتاد به یه قطره کهکشان که آروم و سر سبز و اینا بود، کنار کلی قطره های کوچیک و بزرگ دیگه
یهو دیدم یه انفجاری هسته ای در همون ابعاد و همون دود قارچ شکل اومد بالا، که البته اینا همش داخل قطره بود و به سطح قطره و بیرونش نمی‌رسید،
صدای جیغ و سوختن و تیکه تیکه شدن اینا در همون ابعاد میومد که خیلی قابل شنیدن نبود
من داشتم فک می کردم که چیکار می تونم بکنم برای این مردم که دارن ضجه می‌زنند و جزغاله میشن که
گفتم خب
این گودو عه دیگه
به گودو بگم خوبه دیگه
برگشتم دیدم گودو پشت سرش رو تکیه داده لب استخر
عینک شناش روچشمشه و داره موزیک گوش میده
یکم صدای آهنگ از هندزفریش میومد همون Take me to church معروف hozier
اومدم جمله بندی کنم که چی بگم بهش
دیدم اینجوری میشه
گودو جان، عزیزم، توی یکی از این میلیارد تا کهکشان قطره ای که لب استخرته
بمب اتم زدن ملت دارن تیکه پاره میشن
ولی خب احتمالا منو ارجاع میداد به یک قسمت بی ادبانه ای
و تو دلش میگفت شاید اگه یکی دیگه از تیوالی ها رو آورده بودم وسط آهنگ چرت و پرت نمی گفت
داشتم به قطره کهکشان در حال تبخیر نگاه میکردم که حالا سیاه و نارنجی شده بود و تو همین فکرا بودم که دیدم گودو وایساده لب استخر داره موهاشو خشک می کنه
گفت بریم چیپس پنیر ماءالشعیر بزنیم؟
گفتم بریم

پ. ن اول: حالا چرا این داستان رو تعریف کردم، چون به یکی از بچه ها گفتم چه خبر، چیکارا می کنی، گفت هیچی منتظریم گودو بیاد، خواستم بگم اگه شمام منتظرید گودو بیاد اون قضیه کنسله فعلا، نه که خدایی نکرده بگم گودو وجود نداره، نه هست، اما تو همون وضعیتی که گفتم.

پ. ن دوم: اینو که نوشتم یکی از بچه ها پرسید، داداش چی میزنی تو این اوضاع اینارو مینویسی؟ گفتم هیچی بابا اوکی ام، گفت این چیه پس؟ گفتم چی؟ گفت این، ایناها، کتامین، گفتم کتامین داروی بیهوشی اسبه، موقع زایمان اسب، چون از درد نمیره میزنن بهش، گفت پیش تو چیکار میکنه؟ نگاش کردم لبخند زدم :)

گوش بدین به آهنگ Take me to church از Hozier


https://www.tarafdari.com/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D8%B5%D9%88%D8%AA/391792/%D9%85%D8%AA%D9%86-%D9%88-%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87-%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF-hozier-take-me-church
Come down jesus
And look at what you'll see
A lot of concrete
Where every news could be

Cdme down jesus
Come down I pray
You won' t believe
All the things you'll see today

Come down jesus
And look ... دیدن ادامه ›› at common man
He is illness, disease unto this land

Come down jesus
Come down I pray
You won't believe
All the things you'll see today

Come down jesus
Oh come down lord
Won't you help clean the land
Of the fire and the sword

Come down jesus
Oh come and see the sights
Big buildings and electric lights
Little children who haven't had a bite
Come down jesus
And tell me do you think this is right
Come down lord
Come down jesus
And look at modern man
Human cancer created by your hand
Come down jesus
Come down I pray
You won't believe
All the things you'll see today

Come down jesus
Oh come down lord
Won't you help clean the land
Of the fire and the sword

Come down jesus
Oh come and see the sights
Big buildings and electric lights
Little children who haven't had a bite
Come down jesus
And tell me do you think this is right
Come down lord

Come down jesus
And look at modern man
Human cancer created by your hand
Come down jesus
Come down I pray
You won't believe
All the things you'll see today


Jose Feliciano
۲۴ مهر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من هزار بار تا حالا دلتنگ این نمایش شدم.
جوری توی ذهنم مونده اون جادو، که حس و حالش برام مدام در مراجعه‌ست.
نمی‌دونم براتون پیش اومده همچین حالی یا نه که با اتفاقای زندگیتون یاد یه نمایشی بیفتین، یا یه نمایشنامه رو هی برین بخونین و با هربار خوندنش یه اجرای خاصش بیاد جلوی چشمتون.
حتی یادم هست که کجای سالن نشسته بودم، یادم هست که چطوری زمان بی اون که بفهمم، گذشت.
کاش همایون غنی‌زاده بیشتر کار بسازه.
هرچند که معتقدم فارغ از حسی که یه اثر هنری (موسیقی، نمایش، نقاشی یا حتی فیلم و…) به خودی خود به ما منتقل می‌کنه، نوع مواجهه‌ی ما با اون کار هم به دلیل تاثیرپذیریش از شرایط خاص روحی خودمون ممکنه یک کار رو برامون موندگار ‌کنه، ولی این تیم هم تیم برنده بود و بسی دلتنگ کننده.

ولادیمیر: اگه فکر می‌کنی بهتره، می‌تونیم از هم جدا بشیم.
استراگون: حالا دیگه خیلی دیره.
سکوت
ولادیمیر: آره حالا خیلی دیره.
سکوت
استراگون: خب، بریم؟
ولادیمیر: آره، بریم.
حرکت نمی‌کنند.
استراگون:یادمون باشه این دفعه یه طناب هم با خودمون بیاریم...

ولادیمیر:آره،میاریم و منتظر گودو میمونیم اگه نیومد خودمونو دار میزنیم...!

استراگون:و اگه اومد چی؟

ولادیمیر:اونوقت ما نجات پیدا کردیم!!
۱۴ تیر ۱۴۰۱
مهدی حسین مردی
واقعا اون زمان چه نمایشهایی توی این سالن اجرا میشد ،، الان چه نمایش هایی .
یادم نمیاد آخرین باری که اونجا کار دلچسبی دیدم اصلا کی بود.
شاید ملاقات
۱۴ تیر ۱۴۰۱
نسیبه
بعدش هم ملکه زیبای لی‌نین بود اونم طولانی و اونم کست خیلی خوب و اونم ۲۵ تومن ۵۰ تومن دادم ساعت‌ها روو صندلی محبوبم نشستم و حال کردم.
نمایش ملکه ی زیبای لی نین

پاتو :" وقتی اونجام، دلم می خواد اینجا باشم ... وقتی اینجام، نه که دلم بخواد اونجا باشم، نه...
من دلم نمی خواد اینجـــا بـــاشــــــــــــــم موریــــــــــــــــــن... من دلم نمی خواد اینجا باشم..."
۱۴ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
واقعا اثر فوق العاده ای بود
تبریک میگم به همایون غنی زاده
هنوز که هنوزه ... میخوام یه بار دیگه بتونم این نمایش رو ببینم
واقعا عالی بود
دنبال دی وی دی این اجرا هستم...
میترا، سینا آذربایجانی، محمد لهاک و امیر مسعود این را خواندند
شبنم و مرتضا این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید