در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | لعیا احمدی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:21:01
 

فعال هنری

 ۱۴ آذر ۱۳۶۰
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نگاهی بر نمایش «به رنگ جعبه‌ای»
رنجی زنانه در دل جنگ...

عسل عصری‌ملکی ( عضو انجمن منتقدان تئاتر)

به رنگ جعبه‌ای، نمایشی به نویسندگی و کارگردانی بهزاد خاکی‌نژاد است.
این نمایش که می‌توان آن را در قالب تئاتر اپیک جای داد و ویژگی‌های رئالیسم جادویی را نیز به همراه دارد، به شیوه کارگاهی و با همکاری هنرجویان به عنوان بازیگر به روی صحنه رفته است. به رنگ جعبه‌ای نمایشگر روایت‌های چند زن از روزهای جنگ است و اشاره‌ای به منطقه جغرافیایی خاصی نمی‌کند و بیانگر اثرات ویرانگر جنگ در زندگی زنان، بدون در نظر گرفتن مرزبندی مشخصی است.
به عنوان یک نمایش کارگاهی که با همکاری هنرجویان شکل گرفته، این نمایش، اثری در ... دیدن ادامه ›› خور توجه است که ماحصل سالها تجربه کارگردان در زمینه اجراهای کارگاهی می‌باشد و نکات قابل تأمل و آموزنده‌ای برای علاقه‌مندان به فعالیت در حوزه نمایش‌های کارگاهی دارد.
داستان نمایش، داستانی جذاب و در عین حال دردناک است و برای مخاطبانی که دوره جنگ را تجربه کرده‌اند، تداعی‌کننده خاطرات آن دوره هست. داستانی که اگر در پرداختی مناسب‌تر، انسجام بیشتری می‌یافت می‌توانست برای مخاطب جذابیت بیشتری داشته باشد چرا که عدم انسجام در برخی از بخش‌ها و وجود بعضی نقاط مبهم در داستان فعلی، می‌تواند در پیگیری خط داستانی برای مخاطب کمی مبهم به نظر آید.
نمایش با روایت قصه دلدادگی پسری به دختر همسایه شروع می‌شود و مخاطب را وارد دنیای زنانه دختر همسایه و باقی زنان می‌کند. تنها بازیگر مرد نمایش راوی دلدادگی خویش و در عین حال عامل تغییر در وضعیت صحنه است. اگر از منظر تاریخی به این موضوع بنگریم می‌توانیم چنین بگوییم: اینکه روایت از طریق یک مرد شروع می‌شود و وی عامل تغییر در وضعیت صحنه نیز می‌باشد به نوعی تداعی‌گر این موضوع است که اغلب جنگ‌ها در طول تاریخ توسط مردان شروع و رهبری شده و زنان در آن گرفتار شده‌اند. اما زنان این نمایش، راویانی هستند که در گرداب جنگی ناخواسته گرفتار شده‌اند و حال مأمنی امن یافته‌اند تا از دردمندی خود در روزهای سراسر وحشت جنگ بگویند. برخی از بازیگران خانم در حین اجرا، درک کاملی از وضعیت نمایش و شرایط روحی و روانی هم¬جنسان خویش در بحبوحه جنگ دارند و به خوبی توانسته‌اند آن را در بیان و حالات خویش نمایش دهند اما برخی دیگر تنها به روایت متن بسنده نموده و به جوهره نقش دست نیافته‌اند.
در این اثر با وجود اینکه بازی و حرکت بازیگران در بعضی قسمت‌های نمایش به دلیل محدودیت سالن اجرا و گاهی عدم هماهنگی و عدم تعامل کامل آنها با یکدیگر، با فشردگی و بعضاً بی‌نظمی همراه است اما صحنه‌پردازی به گونه‌ای است که با استفاده از آن می‌توان برخی از ضعف‌های اجرا را برطرف نمود. در صحنه‌پردازی این اثر نکات قابل توجهی وجود دارد، نکاتی همچون استفاده بهینه و حداکثری از محیط، فضاسازی با کمترین آکسسوار و به حداقل رساندن دکور که در عین سادگی و دوری از به کارگیری وسایل بلااستفاده و زینتی در محیط، پاسخگوی نیازهای نمایش نیز هست، اما استفاده از توپ‌های بدمینتون به عنوان یکی از آکسسوارها به نوعی تبدیل به یک شمشیر دو لبه در اجرا شده است چرا که این توپ‌ها علاوه بر اینکه ریتم اجرا و تعامل میان بازیگرن را حفظ نموده‌اند، خود گاهی سبب‌ساز اغتشاش و بی‌نظمی نیز شده‌اند.
در این نمایش چند زن مرده‌اند و پس از مرگ، روایتگر مرگ‌شان در طول جنگ هستند. نوع لباس بازیگران و استفاده از پوشش بارانی به گونه‌ای است که آنها را همچون غشایی در برگرفته که حالت غشای جنین و مرگ و تولد دوباره انسان را به ذهن متبادر می‌کند و به نوعی بیانگر تکرار جنگ و مرگ و تولد نسلی دیگر است که در میان آنها نیز باز هم جنگ و کشتار شکل خواهد گرفت و کودکانی به دنیا خواهند آمد تا دوباره بجنگند تا این چرخه بدون توقف به راه خود ادامه دهد.
موسیقی زنده و همسو با اجرا به همراه افکت‌های صوتی، به نظم‌بخشیدن حرکات و بازی بازیگران در صحنه و فضاسازی مناسب در اثر کمک شایانی نموده است.
در پایان برای جناب آقای دکتر خاکی‌نژاد و گروه همراه‌شان آرزوی توفیق روزافزون دارم و امیدوارم در آینده شاهد اجراهای موفق‌تر و پربارتری از این گروه باشیم.
امیرمسعود فدائی، امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
بهزاد خاکی نژاد این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گزیده‌ای از نقد و نظر هنرمندان، مدرسان و منتقدان تئاتر درباره نمایش «به رنگ جعبه‌ای»

مجید قناد (مجری و کارگردان):
لحظه به لحظه همراه اجراکنندگان نمایش، جنگ را می دیدم چون من هم زمان جنگ را در خوزستان دیدم و هم پس از جنگ را. لحظه‌های عاشقانه و پرتنش داستان‌های این نمایش را به طور مستند در زمان جنگ دیده بودم. مادر من هم پرستار بود و در بیمارستان‌های صحرایی فعالیت می‌کرد و من لحظه لحظه‌ی نمایش شما را هم در واقعیت دیده‌ام و هم در اجرا حس کردم. حُسن این نمایش، روایتی زنانه از جنگ بود که ما در خرمشهر این اتفاقها را دیده بودیم و یادآور تجاوز بعثی‌ها در روزهای اول جنگ بود. تانک اسباب‌بازی نمایش هم یادآور روزهایی بود که تانک در کوچه‌های شهر ما حرکت می‌کرد و دوستان ما در خانه‌ها گیر افتاده بودند. صدا و موج انفجارها باعث باز شدن در و پنجره خانه‌ها می‌شد و دشمن به خانه‌ها می‌آمد و همه چیز را غارت می‌کرد. تمام این لحظه‌های واقعی را در این نمایش حس کردم. امروز خستگی ... دیدن ادامه ›› من در رفت.

صدرالدین زاهد (مدرس، بازیگر و کارگردان):
پس از تماشای هر اثر هنری، اگر پرسش ذهنی ایجاد شود، حتی اگر ایراد باشد نشان دهنده این است که ذهن ما را با خود درگیر کرده و به کار انداخته است واگرنه با یک خسته نباشید از گروه خداحافظی می‌کنیم. این نمایش پرسش‌های زیادی در ذهن من ایجاد کرد. تمهیدات نمایشی زیادی داشت که البته می‌توانست برتر و جامع‌تر هم باشد. یکی از وجوه نادر تئاتر، هماهنگی است که در طبیعت و هستی و جهان هم هست و حتی در بی‌نظمی هم نظمی وجود دارد. به نظرم در برخی از صحنه‌های جمعی نیازمند هماهنگی بیشتری است.

گلاره فرشچیان (مدرس، بازیگر و کارگردان):
مفتخرم که اجرای درجه یک استاد خاکی‌نژاد را دیدم. لذت بردم و همیشه لذت می‌برم از دستاوردهای درجه یک ایشان و پیش از اینکه تماشا کنم هم به درخشش ایشان ایمان داشتم.

مجید زارع‌زاده (مدرس، بازیگر و کارگردان):
خیلی لذت بردم. بسیار برایم جالب بود که برای تولید صدای باران از لباس پلاستیکی بازیگران استفاده کرده بودند.

حسین تهرانی (مدرس و کارگردان):
عالی و خسته نباشید.

امیر زریوند (مدرس و بازیگر):
بچه‌ها عالی کار کردند و مشخص بود که حرف استاد را به خوبی گوش کردند. با دیدگاه حرفه‌ای روی صحنه آمدند؛ به ویژه اینکه داستان نمایش مرا با خود به دهه شصت و روزگار جنگ برد. برای بهزاد عزیز آرزوی موفقیت می‌کنم و به اعضای گروه تبریک می‌گویم. خیلی وقت بود چنین اجرای خوبی از گروهی جوان ندیده بودم.

مهدی صدیقی (مدرس و کارگردان تئاتر):
خیلی کار خوبی بود؛ یک روایت متفاوت از جنگ.

حمیدرضا رکنی (نویسند، مدرس، بازیگر و کارگردان):
هم فرم، هم محتوا و هم متن خیلی عالی بود.

ملیکا خداوند (گریمور):
مثل همیشه کار این گروه و تئاترشان بی‌نظیر بود.

پریوش کامیار (مدرس و نویسنده):
با یک گروه جوان و تازه‌کار به این زیبایی کار کردند که به نظرم شاهکار است. امیدوارم همیشه همینطور کار کنند.

عباس تقی‌آبادی (نویسنده، بازیگر و کارگردان):
نمایش را دوست داشتم. تلاش برای اینکه نمایش خلاقی باشد، بسیار برایم اهمیت داشت. به دنبال اتفاق و تصویرسازی و نگاه جدیدی از جنگ بود که خیلی ارزش داشت.

محمد یغمایی (کارگردان تئاتر):
خسته نباشید به همه‌ی گروه. روایت جنگ بسیار قشنگ است و جای کار زیادی دارد. کار خوب و جمع و جوری بود. به کل گروه تبریک می‌گویم.

حسین کشفی‌اصل (بازیگر و کارگردان):
گروهی جوان، نگاه جدیدی به جنگ داشت که این برایم خیلی محترم بود. تبریک و به امید مسیری درخشان در پیش رو.

ملیکا رضی (مدرس، بازیگر و کارگردان):
اجرای بسیار بسیار خوبی از آقای خاکی‌نژاد دیدم که پر از نماد بود و جای اینگونه اجراها در تئاتر امروز خالی است. امیدوارم از این شکل اجراها بیشتر ببینیم. با نمایش رفتیم به روزهای جنگ دهه شصت ایران. امیدوارم این گروه بتواند در مسیر نمایش‌های کارگاهی ادامه بدهد.

مجید قربانی (نویسنده، مدرس، بازیگر و کارگردان):
در ماه‌های اخیر جزو متفاوت‌ترین نمایش‌هایی بود که دیدم. ایده‌های بسیار خوبی داشت. یک کار فرمالیستی، عمیق و متفاوت در حوزه جنگ که سوژه را به صورت کلیشه‌ای ارایه نمی‌دهد و ما را به فکر وادار می‌کند.

محسن خیمه‌دوز (منتقد تئاتر):
نمایش کارگاهی خوبی است و فراتر از انتظار ظاهر شد. حقیقتش انتظار نداشتم که نمایش کارگاهی اینقدر خوب و دلچسب باشد. موضوع جنگ و به تدریج نقد جنگ است؛ یک روایتی تشکیل شده از خرده روایتها و بعد این خرده روایتها روی صحنه با فرمهای مجزا ولی در عین حال ابتکاری و مرتبط  به هم درامی را در نقد جنگ شکل می‌دهند که از بازی‌های خوب بچه‌های کارگاهی تشکیل شده است. از منظر متن و کارگردانی در ارتباط دراماتیک با هم بودند؛ نه اجرا از متن عقب می‌افتاد و نه متن از اجرا. ریتم صحنه هم خوب بود. نقدی به نوع پردازش روایت بر صحنه هست که آن را خواهم نوشت اما توصیه می‌کنم این کار را ببینند.

جمال رحمتی (گرافیست و کارتونیست):
یک نمایش سمبولیک و زیبا و رمزآلود و پر از رازگشایی که درک آن تمرکز زیاد و شناخت نمادین از ابزار را می‌خواست. برای خودم جالب و جذاب بود که ببینم این نمایش چطور از آب درآمده است. دلم می‌خواست تناسب طرح پوستر خود را با نمایش ببینم که فکر می‌کنم انتخاب بدی نبوده از طرف بهزاد.

محمود زنده‌نام (کارگردان و کارشناس ارزشیابی تئاتر):
تئاتر تجربی خوبی بود. زحمت گروه را ستایش می‌کنم. امیدوارم از این گونه‌های نمایشی حمایت شود تا بچه‌ها بتوانند به روند هنری خود ادامه دهند.

محمدجواد کبودرآهنگی (مدرس و کارگردان تئاتر):
از زاویه متفاوتی به جنگ با ابزارهای نمایشی پرکاربرد در صحنه پرداخته بود. بسیار لذت بردم.

عسل عصری ملکی (نویسنده، مدرس و منتقد):
عالی و خسته نباشید.
(نقد کاملی از خانم عصری‌ملکی به عنوان عضو انجمن منتقدان تئاتر نیز برای این نمایش منتشر شده است.)

مجید افشاری (کمدین):
آثار جنگی سلیقه من نیست اما این نمایش، نگاه متفاوتی به جنگ داشت و درجه یک بود.

یوسف شهریاری‌زاده (مدرس و کارگردان):
کار بسیار عالی بود و لذت بردم. توصیه می‌کنم به دوستان که این کار خوب را ببینند. روایت زنانه از جنگ و نوع خاص طراحی‌صحنه و لباس و ابزار بسیار جذاب بود. از تئاتر رایج فراتر است و به سمت تجربه‌گرایی رفته است. در برخی لحظه‌ها مثل خوانش همزمان بازیگران در انتهای نمایش، نیازمند هماهنگی بیشتری است.

مجتبی قاسمی (فیلمساز):
خیلی لذت بردم. محتوای کار را به طور کامل دریافت کردم و تبریک می‌گویم به این گروه. نقطه قوت کار استفاده نمادین از ابزارهای نمایشی خلاق است اما سلیقه شخصی من این بود که روایتها در جای ساکن نباشد و دلم می‌خواست حرکت و پختگی بیشتری از برخی بازیگران می‌دیدم. از دیدن این نمایش خلاق، احساس بسیار خوبی دریافت کردم. وجه مشترک کارتن برای بازی‌ها و روایتها هم بسیار خلاق بود و من باید مدتی فکر کنم تا این نماد تصویری را برای هر نقش در ذهنم تحلیل نمایم.

مبین رستگار (بازیگر سینما):
ایده‌ی به‌کارگیری از جعبه‌ها و عکس و افکت هر جعبه خیلی جالب بود. بازی‌ها را دوست داشتم. نمایش گرمی بود که تماشاگر دوستش دارد.

مهدی یزدانی (مدرس و کارگردان):
تبریک به آقای خاکی‌نژاد که با حضور دانشجویان و هنرجویان تئاتری، کار سختی را با تعداد زیادی بازیگر جمع کردند. با این مشکل توانست کار خوبی را ارایه دهد که فرم آن فراتر از روایتهای زنانه مقصد دیگری داشت. خیلی لذت بردم.

حمیدرضا صفار (نویسنده، مدرس و مدیر تئاتری):
نمایش کارگاهی و آموزشی خوبی بود که در تئاتر ما کم اجرا می‌شود و این شکل اجرایی جزو رسالت صنف مدرسان تئاتر هم هست که بهزاد جان انجام می‌دهند. با این شیوه‌ی کارگاهی و آموزشی، نسل جدیدی از هنرجویان هم وارد عرصه می‌شوند که سکان تئاتر آینده را به دست می‌گیرند.

حمیده لک (وکیل و مشاور حقوقی هنرمندان):
عالی و ممنون از شما.

سپاس از هنرمندان، مدرسان و منتقدان تئاتر
روابط عمومی
امیرمسعود فدائی، امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
بهزاد خاکی نژاد این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به امید اجرایی پربار از هنرجویان پرتلاش استاد قربانی در آموزشگاه نمایش هدف
خریدار
مجید قربانی (majid.ghorbani)
ممنونم از لطف شما و تشکر از زحمات شما
استاد عزیز ممنون بابت تمام زحمات و تلاش ها ،همه با تلاش و پیشرفت میشن استاد مجید قربانی و فرزندان ما تازه اول راه هستن وبا زحمات شما در آینده ای نزدیک حتما و حتمابه جایگاه بالا دست می‌یابند.هیچکس یک شبه به جای نرسیده ،پس ماهم صبوری و تلاش میکنیم ،حرف وسخن دوستان را فقط به عنوان دوست می پذیریم وبه خاسته خود وبااراده بسیار، شما و تمام عزیزانی که برای فرزندان ماتلاش می کنند رو سفید می کنیم .
۲۵ شهریور
خریدار
مجید قربانی (majid.ghorbani)
پرنیا براتی
امروز برای دیدن اجرای دوباره در خدمتتون هستم با مهمانان عزیزم ،واقعااجرای عالی داشتید خسته نباشید به استاد عزیز جناب آقای مجید قربانی و بچه های عزیز که این چند شب درخشیدن وآرزوی موفقیت برای همه ...
ممنونم از لطف شما
۲۷ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر

تماس‌ها

09393653832