در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال محمدمهدی ابدی | درباره نمایش فرایند
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:33:58
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
همین اول بگم که علی رغم نقد هایی که به کار دارم نمایش رو دوست داشتم.
در یک نگاه این نمایشنامه سه محور مفهومی داره. انفعال شدید آقای کا(که حتی ... دیدن ادامه ›› توان تصاحب دختری که ازش خوشش اومده رو نداره و پدر خانواده متصرف اون رو به دست میاره) به عنوان عنصر درونی و فردی، نظام قانونی ناکارآمد و فاسد (تا اونجا که پسر خانواده متصرف باید از حق آقای کا دفاع کنه) و نظام سرمایه داری (که بانک اون رو نمایندگی می کنه.) به عنوان عنصر بیرونی و اجتماعی.
حالا سوال اینجاست که این سه محور چقدر بهم مربوط هستن یا چقدر نمایشنامه موفق شده این ها رو بهم ربط بده.
آقای کا، که کارمند ارشد بانک هست که شخصیتی منفعلی داره و در یک ماجرای سورئال، خونه اش توسط یک خانواده چهار نفره تسخیر و تصرف میشه. این خانواده وقیح، مثل خانواده تناردیه ها بیشتر از اون که نشانه هایی از نمایندگی سرمایه داری باشن فقط حریص و پول دوست هستن. به یاد بیارین که بازی اعضا خانواده این ه که سکه ها رو بر چشم بذارن و کار نشد (سوزن نخ کردن با چشمان بسته) رو در اندک زمانی شد بکنن. و در ادامه خانه آقای کا رو برای گرفتن وامی که احتمالا هرگز تسویه نخواهد شد به گرو گذاشتن. این ها سودجویی های شخصی ه که در هر نظام اقتصادی اعم از سوسیالیستی و کاپیتالیستی و... اتفاق میوفته. پس اشاره کردن به این که آقای کا کارمند ارشد بانک هست (که معمولا نشون از برده ناآگاه نظام سرمایه داری بودن اون فرد داره) اصلا کارکردی پیدا نکرده و فقط بخشی از داده هایی که نمایشنامه به مخاطب میده رو بدون توجیه می کنه. یادمون نره که توی این نمایشنامه هیچ نشونه ای دال بر این که بانک عامل بدبختی آقای کا باشه وجود نداره که به کارمند بانک بودنش اشاره بشه و بخشی از داستان در بانک بگذره. توی این نمایشنامه آقای کا می تونست کارمند ارشد هر نهاد و اداره و شرکت و کارخونه ای باشه. این بی ربطی در نمایشنامه ای که عناصرش جنبه نمادین دارن اولین نقطه ضعف محسوب میشه چون باعث میشه من مخاطب نتونم اجزا نمایشنامه رو به درستی کنار هم قرار بدم.
برسیم به ارتباط دو محور دیگه نمایشنامه یعنی انفعال آقای کا و فساد نظام قانونی. اینجاست که سوال دوم برای من مخاطب مطرح میشه. اگر نظام قانونی از حق آقای کا درست دفاع می کرد، اگر قاضی ارشد غایب نبود و با پدربزرگ خانواده متجاوز ارتباطی نداشت، اگر وکیل آقای کا کارش رو درست انجام می داد، و اگر قانون تصرف خونه آقای کا رو جرم می دونست و... انفعال آقای کا بدون اشکال بود؟ و جواب به نظر می رسه این باشه که نه همچنان انفعال آقای کا اتفاق بدی بود. میخام بگم نمایشنامه نویس در ربط دادن انفعال آقای کا به نظام قانونی فاسد ناتوان بوده و شاید این مشکل همه نمایشنامه هایی ه که کلاژی از چند مفهوم و کتاب و نمایشنامه و فیلم هستن. ارتباط دادن عنصر درونی و بیرونی در این اثر به درستی انجام نشده و در یک اثر بهتر هست که یا یک مفهوم عمیق بشه یا به درستی بین مفاهیم مختلف ارتباط برقرار بشه. به عنوان مثال اگر نمایشنامه مدعی ه که انفعال آقای کا به دلیل نظام سرمایه داری و یا نظام قانونی فاسد ه این ربط به درستی پرداخت نشده، بماند که اصلا چنین ارتباطی در واقع چقدر وجود داره یا نه.
یادمون نره که اطراف صحنه هشت صندلی وجود داشت ولی هفت بازیگر به روی اون ها می نشستن، انگار که خود آقای کا هم جزئی از همون افراد بود حتی اگر بر روی جایگاه و صندلی خودش ننشسته باشه. متن و اجرا پر بود از این نشانه های دوست داشتنی که متاسفانه به دلیل آشفتگی مفهومی متن به دلیل انتخاب چند محور مفهومی و ناتوانی در حل کردن و ربط دادن اونا به هم عقیم مونده بودن. و چه حیف که عقیم مونده بودن.
در مورد نقد اثر هم باید بگم که طراحی صحنه و لباس رو خیلی دوست داشتم، طراحی نور خیلی خوب بود، صداگذاری و موسیقی عالی بود، بازی ها روان بود، کارگردانی درست انجام شده بود و علی رغم ضرب آهنگ کند و قابلیت پیش بینی، مخصوصا در یک سوم پایانی نمایش، ارزش دیدن داشت. اگر امکان اختصاص دادن نمره ای بین سه و چهار وجود داشت من اون رو انتخاب می کردم ولی فعلا نمره چهار میدم به اثر.


در باز کردن آقای «کا» به روی آبدارچی (دادن اجازه‌ی امضا کردن به‌جای اون وقتی در مرخصیه) که در ادامه، منجر به گرفتن همیشگی جایگاه شغلی آقای «کا» می‌شه، باعث می‌شه اون شخص درخواست وامی رو به‌جاش امضا کنه که آقای «کا» رو در مخمصه‌ی جدید و جدی‌تری قرار می‌ده (گذاشتن سند خونه‌ی خودش در رهن بانک بدون اینکه مستقیماً اینو پذیرفته باشه یا اصلا‌ً خبر داشته باشه).
به‌نظرم اگر آقای «کا» شغل دیگه‌ای داشتن، این قسمت درنمی‌اومد، لااقل با این رابطه‌ی علت-معلولی.
۲۲ فروردین ۱۴۰۱
محمدمهدی ابدی
حق با شما هستش شاید باید بگیم بانک اینجا اصلا نماینده نظام سرمایه داری محسوب نشده و قصدی هم برای این کار در نمایش نبوده که به رابطه انفعال آقای کا و نظام سرمایه داری پرداخت کافی نشده و فقط جزئی ...
بله، دقیقاً نظر من رو همین دو موردی بود که اشاره کردید (تا که قبول افتد و که در نظر آید).
اختیار دارید. باعث خوشحالیه.
۲۴ فروردین ۱۴۰۱
ممنون آقای ابدی و تانیا؛
هم خواندن یادداشت، برای من بسیار جذاب بود و هم خواندن گفتگوی شما و مخاطب این دقت ورزی ها بودن.
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید