نقد تئاتر «پوبلیکوس بِشیمپفونگ»
همانطور که از نام تئاتر «پوبلیکوس بِشیمپفونگ» برمیآید در این نمایش باید به دنبال تغییروتحولی عمومی گشت. نامی که از حوادث نهچندان گذشته از منابع تاریخی سخن میگوید که به طور کامل با شرایط اجتماعیمان مطابق است: نامی که همهچیز را بههمریخته نشان میدهد.
«پوبلیکوس بِشیمپفونگ» اجرایی تجربی است. از همان ابتدای کار، بعد از هویج خوردن، درختی کشیده میشود و از صحنه خارج میشود. درخت، نماد زندگی است که از همان صحنۀ آغازین از کشمکش با انسان فرومیریزد. پسری، دختری را فریب میدهد و میرود و به سخنی دیگر، زندگی میانشان را به تباهی میکشد. زنی جریان زندگیِ فردیاش را نابود میکند. همین معنا در صحنۀ بعد با حدف آکساسوارها، اختلال شمارش پردههای یک نمایش و دیالوگهایی که به جریان اجرایی تئاتر میتوپد، ادامه مییابد. درواقع، از این صحنه «زندگی در نمایش» نیز رو به تباهی است؛ بازیگران به آشغال تبدیل میشوند و میروند. با ورود کارگردان و نوشتههایی که روی کاغذی به تماشاگر نشان داده میشود، همۀ تصورهای متعارف به هم میریزد. از این به بعد برداشتهشدن دیوار میان عوامل اجرایی و تماشاگر تقویت میشود و با صحنههای متفاوت، معنای زندگیِ فروپاشیشده، تئاتر بههمریخته و تبدیل انسانها به ذات حیوانی تکرار میشود. به عبارتی، تماشاگران همان عوامل اجراییاند که به استناد صحنهای که درست حرکات بازیگران، آینهای از حرکات مخاطبان است، تئاتر به زندگی واقعی نزدیکتر میشود؛ با شکاندهشدن دیوار بین مخاطب و بازیگر و بازگویی دیالوگهای توهینآمیز توسط بازیگرانِ میانِ تماشاگران در تاریکی، هویت آشغالشدۀ انسانها برملا نشان داده میشود.
این نمایش «پیشگفتار» نیست؛ در حقیقت، پس از گفتارها و اجراهای بیانشده است که همهچیز را در هم میآویزد و واژۀ «پیشگفتار» که در این اثر،
... دیدن ادامه ››
موتیف میشود، پارادوکسی است از نتیجۀ روایت زندگی جوامع. «پوبلیکوس بِشیمپفونگ» درواقع چون غزلی است که دور یک مفهوم میچرخد. معنای گفتهشده در تصاویرِ اجراییِ گوناگون تکرار میشود. از نظر نگارنده، این تصاویر بسیار طولانی و حوصلهسربر است، زیرا هر تصویر به تصویر قبلی نمیافزاید و مخاطب با دریافت معنا در صحنههای ابتداییِ متن تنها تکراری پُراطناب را تماشا میکند. از نظر نگارنده، این اجرا با همان نوشتههای روی کاغذ که به تماشاگران داده میشود، تمام میشود. به عنوان مثال، صحنۀ پایانی، اگرچه زیبایی دارد، اما به طور دقیق همان صحنۀ ابتدایی نمایش است. همچنین در صحنهای که چهار بازیگر به صورت دیالوگ، محتوای کار را به صورت صریح ابراز میکنند، بسیار زیادهگویی صورت گرفته است.
مهران عشریه
هشتم بهمنماه یکهزار و سیصدونودوهفت خورشیدی