در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال جواد | درباره نمایش شبی بیرون از خانه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:26:19
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید

با تشکر از همه عوامل کار و عرض خسته نباشید.
نظراتمو در بخش های مختلف عرض میکنم. نظرات شخصی هست و لزوما ممکنه درست و دقیق نباشه

کارگردانی و نمایشنامه: متاسفانه بنده سر و صداها و فریادها خصوصا در ابتدای نمایش، نحوه خندیدن و تن صدای خنده های بازیگران رو نپسندیدم. ایده تکرار دیالوگها ایده خوبیه که در واقع سطح ابتذال جامعه رو نشون میده ولی کمی زیاد استفاده شده بود. واقعیتش خیلی سعی کردم از قصه یا ارتباط اپیزودها با هم سر دربیارم که بعضی جاها رو متوجه نشدم. به نظرم کار کمی در بیان روال درام گنگ بود. ضمن اینکه تا اومدیم به کار خو بگیریم دیدیم کار تموم شد و من تعجب کردم وقتی دیدم دارند دست میزنند چون به نظرم پرداخت خوبی روی محوریت داستان صورت نگرفت. ممکنه برخی به شخصیت پردازی در تئاتر اونجور که تو سینما هست اهمیت ندن ولی ما حداقل حق داشتیم شخصیت های اصلی داستان مثل آلبرت و مادرش رو کاملتر بشناسیم. ضمن اینکه آسیبهای روانی وجود آلبرت بر خلاف چیزی که ظاهرا عنوان داستان و خود داستان نشون میده در یک شب اتفاق نمی افته بلکه یک مساله طولانی مدت هست. و به همین جهت بعیده که همچین فردی به صورت ناگهانی مثل شخصیت اصلی فیلم ادیسه فضایی به یک ابر انسان تبدیل بشه و به نیروانا یا اشراق برسه و به قول خودش پرواز کنه .


چهره پردازی و گریم: به نظرم گریم ها ناهماهنگ بود ... دیدن ادامه ›› بعضی چهره ها خیلی کار شده بود بعضیا هم مثل شخصیت اصلی که انگار نه انگار قرار بود برای نقشی آماده بشه نه گریمی نه لباسی. انصافا هیچ جوره نمیشد ایشون رو آلبرت فرض کرد با همه احترام برای دست اندرکارا باید بگم واقعا بیشتر شبیه یک فرد عادی ایرانی بود تا البرت

طراحی صحنه: بجز علائم مسیح که ظاهرا نشان از یک قبرستان داشت و یک ساعتی که متاسفانه عقربه اش با چسب 5 سانتی به صفحه وصل شده بود، عنصر طراحی صحنه دخالت آنچنانی در ارائه کار و تاثیرگذاری بر مخاطب نداشت

طراحی لباس: به نظرم بیشتر انتخاب لباس صورت گرفته بود تا طراحی لباس. متاسفانه به عناصر دیداری که بسیار در تئاتر مهم هست خیلی بها داده نشد. واقعا بیشترین چیزی که منو آزار داد لباس و گریم آلبرت بود

موسیقی: موسیقی خوب بود ولی مثلا میشد از آهنگ شاهکار ساعت 12 ونجلیس که متناسب با محتوای کار هم بود استفاده کرد. چون ظاهرا اسم قبلی کار هم ساعت 12 بوده

نورپردازی: به نظرم خوب بود

بازی ها: بازی آلبرت رو نپسندیدم درسته که قرار بود "شخصیت" آلبرت منفعل باشه ولی متاسفانه "بازی" بازیگر محترم منفعل بود. بازی مادر آلبرت قابل قبول بود سایر بازیگرها هم متوسط بودند ولی من از بازی بازیگر مردی که میزبان مهمانی بود خوشم اومد


مفاهیم و پیام ها: در واقع آلبرت همه ما هستیم. آسیبهای روانی وجود ما ناشی از ژنتیک نا سالم، ناخودآگاه سرکوب شده، کهن الگوهای یونگی پدر بزرگهامون، کنترل و سرکوبهای دوره کودکی، شرطی شدگی ها و کنترل های اجتماعی و محیطی و عوامل مشابه هست. این تمسخرهای اجتماعی که دوستان آلبرت داشتند، کنترل های مادرش، تحقیر فردیت ها و عَلَم کردن اجتماع به جای ارزش گذاری بر فرد، آسیب های دوران کودکی از والدین و آسیبهای دوران بزرگسالی از فرزندان همگی در واقع یک فرد ترسو میسازن که از نظر فردی و رفتاری نا بالغه که نه میتونه با تبعیت از کودک درونش از زندگی لذت ببره و نه میتونه به فرا من فرویدی درونش بها بده بلکه کمی تعالی پیدا کنه و هنر و ارزش ها و عشق و هزارچیز دیگه رو بفهمه.

سالن نمایش: متاسفانه سالن نمایش با هیچ استانداردی سازگار نیست. بعید میدونم در تانزانیا و سیرالئون هم همچین سالنهایی وجود داشته باشه. متاسفانه ورودی سالن از در ورودی، پله ها، صندلی ها، سالن انتظار ( اگه بشه بهش گفت) بسیار تعجب برانگیزه. حضور چندین عدد لوله که معلوم نیست وظیفه اشون چیه در داخل سالن انتظار از عجایب هشتگانه است.

نظم وترتیب: اگرچه چندبار عذرخواهی صورت گرفت ولی متاسفانه کار با نیم ساعت تاخیر شروع شد. میدونم چیزی هست که ممکنه پیش بیاد اما از این جهت ناراحت شدم که یکی از دوستان گفتن اینجا کانادا نیست که همه چی سرجاش باشه. یعنی یک هنرمند نباید یاد بگیره به جای اینطور حرف زدن و آسمون ریسمون بافتن در جایی که نیازه کمی تواضع به خرج بده، حداقل کمی سکوت کنه



در مجموع: کار متوسط یا نسبتا قابل قبولی بود با توجه به اینکه معلوم هست که گروه زحمت کشیده اند و جوان هم هستند. یک بار دیدنش نمیتونه چندان ملالت آور باشه

دوست عزیز سپاس از اینکه به دیدن نمایشی آمدید که در آن نام آشنایی به چشم نمی خورد و این برای گروه بسیار ارزشمنده،تئاتر با حضور تماشاگر زنده است.
متاسفانه ریزش باران ترافیک سنگینی درست کرده بود و ما نیم ساعت دیر سالن را از تماشاخانه تحویل گرفتیم و متاسفانه بیننده های نازنین معطل شده و از این بابت از همه نازنینان و شما عذر خواهی میکنم.

درباره سالن های خصوصی تهران فکر نمی کنم از نزدیک با این ده پانزده تماشاخانه های کوچک آشنایی داشته باشید و یا در آن نمایشی را تماشا ... دیدن ادامه ›› کرده ،چون باور بفرمایید همین سالنی که
به گفته شما در تانزانیا هم پیدا نمی شود برای سی شب اجرا در آن مبلغ شش میلیون تومان پرداخت شده و در مقایسه با دیگر مجموعه های خصوصی با کیفیت تر است(یک اتاق گریم چهار متری و همکف بودن آن)البته به غیر از تئاتر باران که‌جدیدا افتتاح شده و بسیار مجهز است.


نقد و نظر دوستان و بینده های عزیز برای ما بسیار با ارزش است و سپاسگذاریم که این وقت را گذاشته و نقد و نظر خود را در صفحه تیوال نمایش شبی بیرون از خانه نوشته اید.


سپاس از حضور سبزتان.




۲۲ بهمن ۱۳۹۳
جناب عمو فرهاد قصه ها
نقد بنده به سالن طبیعتا به دست اندرکاران هنر کشور هست و اتفاقا تاسف بابت این هست که چرا هنرمندان عزیز باید در چنین سالنهایی تمرین کنند یا اجرا کنند. سپاس از جنابعالی.
۲۲ بهمن ۱۳۹۳
درخت شیشه‌ای آلما، کارگردان: فرید قادرپناه ... به زودی
۰۶ مرداد ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید