مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی میرسد اجرای همه نمایشها و برنامههای هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیلها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
مهتاب روی گلدان های شمعدانی و بگونیای من پهن بود.شمعدانی ها و بگونیاها در مهتاب می درخشید. یاد دختری بودم که عاشقش بودم و در پاریس بود. همسر سابقم همیشه به او حسادت داشت. همیشه وقت دیدن زیبایی های دنیا و شنیدن موسیقی به یادش بودم. ( صفحه 17)
بعد از آن دختر که در پاریس گمش کردم،دیگر از عشق هراس داشتم، حتی بیشتر از گرسنگی و سرما.(صفحه 60)
می خواستم به دختر چشم عسلی بگویم دیگر چشم از خیابان بر می دارم و دیگر پنجره را باز نمی کنم که همیشه شاهد مصیبت های مختلف باشم اما گاهی در برف دویدن دخترکی که گیسوان پریشان دارد و با پالتوی قرمز امیدبخش است و تسکین می آورد.بیا دخترک چشم عسلی جهان را درکاغذ دیواری آب رنگ بپوشانیم( صفحه 21)
بخشی هایی از رمان (آپارتمان، دریا) نوشته احمدرضا احمدی
تقدیم به دوست دارانش، تماشاگران و گروه تئاتر بیستون