در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال شاهین نصیری | درباره نمایش هم هوایی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:29:42
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
البته الان زوده واسه قضاوت و نمیخوام کار رو چشم بزنم ولی عجیبه کاری این تعداد اجرا رو رد کنه و هنوز مخالف و گزینه ی دوست نداشتم نداشته باشه! درسته هفته ی اوله ولی تا همین جا هم انتظار می رفت یکی دو نفر ناراضی بالاخره پیدا بشه. برای این گروه خوشحالم امیدوارم تا انتها همین طور باشه و همه از دیدن کار لذت ببرند.
هر چه از دیدن نمایش میگذره .. اثرش هر روز داره بیشتر میشه :))
۲۷ فروردین ۱۳۹۳
مرد حسابی اون تئاتر بیست و پنج تومنه این تئاتری که خانواده منو بردن دوازده تومن! یا با مفهوم خانواده آشنا نیستی یا دستت تو خرج نیس :D
۲۸ فروردین ۱۳۹۳
با توجه به چیزی که از مضمون نمایش هم هوایی میگید دقیقا همان نمایش "عامدانه، عاشقانه، قاتلانه" است و حتی شخصیت شهلا جاهد در هر دو نمایش حضور داره. نمایش "عامدانه، عاشقانه، قاتلانه" خیلی منو تحت تاثیر قرار داد و به شدت باهاش ارتباط برقرار کردم. الان مرددم هم هوایی رو ببینم یا نه. کسی هست که هر دو نمایش رو دیده باشه و بتونه مقایسه کنه؟
۳۰ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمیخواستم بیاد واسه مراسم اعدام . . . آخه می دونید، کاظم خیلی از جیغ و شیون زن ها خوشش نمیاد!

یکی از قسمت هایی که در خراب کردن حالم به شدت تاثیر گذار بود
۲۵ فروردین ۱۳۹۳
به شدت خوب بود برای من. بله توصیه میشه :)
۲۵ فروردین ۱۳۹۳
دقیقن منتظر شنیدن کلمه "به شدت" از جانب شما بودم :))
۲۵ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هم هوایی . . .

گاهی هم قرار نیست من سواد نداشته ی خودم رو به رخ بکشم. بیام و از میزانسن و نور و متن و کارگردانی و بازی ها و غیره حرف بزنم. امشب این کار رو به سه دوست خیلی عزیز تیوالی دیدم. دوستان من متفق القول معتقد بودند کار بدی نیست و خیلی خوب هم نیست ولی من . . . یکی از معدود دفعاتی بود که آن چیزی که روی صحنه می دیدم منو دیوانه کرد. سرشار از غمی شدم وحشتناک! کی میگه خانم ها احساساتی ترند؟ امشب اگه دهان باز می کردم می زدم زیر گریه! غمی سنگین دلم رو گرفته بود. اونقدر احساساتم درگیر شده بود که واقعا در پایان نمایش نمی فهمیدم چه کار دارم می کنم. ممنونم مهین صدری، افسانه ماهیان، الهام کردا، سارا بهرامی و ستاره اسکندری نازنین! چه شبی رو برای من ساختید.

به قول علی سرابی: چه قدر امشب حالم خوب نیست!
شاهین جان من کی گفتم کار خیلی خوبی نیست ! تازه از یک واژه مخصوص و شیرین هم استفاده کردم :))
۲۵ فروردین ۱۳۹۳
سه تا روایت کاملا هم از یکدیگر مجزا نیستند.
ستاره اسکندی یه جایی تو روایت الهام کردا موقع اومدن پسر آزاده همسایه تو همون کوچه بوده و شکلات پخش کرده.( تو راه برگشت از خونه اون بازیکن فوتبال)
جواب تست زایمان شهلا رو یک هفته دیر دادن به خاطر اینکه کارمند بخش مربوطه همون سارا بهرامی به خاطر کوه یک هفته مرخصی بود.
شخصیت قصه ها مثل فیلم های ایناریتو یه جایی تو روایت های همدیگه حضور دارن.
۲۵ فروردین ۱۳۹۳
حق با شماست خانم سین البته بیشتر منظور من این بود که تو این کار دیالوگ بین شخصیت ها برقرار نشده ولی درست می فرمایید یه سری نکات ریز به این صورت بود که داستان ها رو به هم گره می زد البته این گره ها اونقدر حیاتی نبود اما به زیبا تر شدن کار خیلی کمک کرده بود ممنون از شما بابت این نکته ی دقیق و زیبا.
۲۶ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید