در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال شاهین نصیری | درباره نمایش لندن، رم، تهران، آمستردام
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:05:19
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
لندن، رم، تهران، آمستردام . . .

(این نوشته نقد نیست. برای خواندن نقد کار به نوشته خانم نجاتی و ابرشیر عزیز مراجعه فرمایید)

1. اتفاق خوب اول: تیوال هوای کاربرانش رو داره. این باعث خوشحالی ماست که یه نفر پیدا شده که اهمیت وفاداری مشتری رو در بازار مجازی درک کنه و به مشتری وفادار احترام بگذاره. محمد عمروآبادی و آروند دشت آرای، بابت این دعوت ممنونیم. امیدوارم این اهمیت دادن و احترام در حوزه های دیگه ای مانند پیشنهادات مربوط به بخش پروفایل ها هم نمود پیدا کنه.

2. پارسال کاری از آقای دشت آرای اجرا شد به نام «بین خودمان باشد». به دیدن کار نرفتم چون بازخورد های منفی زیادی از دوستانم گرفته بودم اما ... دیدن ادامه ›› با شروع نمایش و دیدن چیدمان صندلی ها تمام حرف هایی که در مورد اون کار شنیده بودم به ذهنم رسید. این یه اتفاق خوب برای یک کارگردان محسوب میشه. خیلی از کارگردان ها هستند که یه دغدغه مهم و ثابت در کار هنری شون دارند و در راستای همین دغدغه یه کار رو به صورت اتود روی صحنه می برند و بعد کار بعدی رو بر اساس همون اتود اولیه به صورت کامل تری اجرا می کنند. دغدغه مند بودن کارگردان اتفاق خوبیه.

3. لندن، رم، . . . رو دوست نداشتم! این دوست نداشتن ناشی از اشتباه کارگردان نیست، به خاطر اینه که سلیقه ی من با شنیدن شعار های گل درشت و پیام های مستقیم سازگار نیست. در این نمایش داستانی نیست، درامی شکل نمی گیره، حتی حرکات فرم هم اصالتی ندارند، فقط و فقط پیام کار خودش رو در هر جا و هر مکان نشون میده: «درباره تصویری که از من داری تجدید نظر کن»! لی لی بازی کردن ندا جبرائیلی، دست روی چشم گذاشتن ها، سقوط های مکرر، همگی فرم های حرکتی طراحی شده ای هستند که چیزی به پیچیدگی کار اضافه نمی کنند و تفسیر پیچیده ای هم ندارند. همه چیز در خدمت یک مفهوم کلی است، و این مفهوم را می شود در مدت زمانی به مراتب کوتاه تر و با فرمی ساده تر ارائه کرد. وقتی درام در کار نباشد و تئاتر شکل کاربردی به خودش بگیرد، تماشاگر زود تر از همیشه از کار دلزده خواهد شد. در مورد این کار، اگر جذابیت حضور بازیگر خارجی و فارسی حرف زدن هایشان نبود شاید تماشاگران بیشتری را خسته و دلزده می دیدیم.

4. مارتا پاگانلی صدای گیرا و جذابی داره و امیدوارم باز هم از او روی صحنه کاری را ببینم. بازیگر توانایی است. اجرای فرم و حرکات بدن مارین میلر هم قابل توجه بود و معلوم شد کسانی که از بازی او در رد پای صورتی تعریف کرده بودند حق داشتند. ملودی آرام نیا هم بهتر از سایر بازیگران ایرانی بود و ارتباط بهتری با او برقرار کردم. اجرای فرم ایده ابوطالبی هم قابل توجه و گیرا بود.

5. نکته آخر: با توجه به سر و صدا هایی که بعد از تمام شدن اجرا از رختکن حافظ به گوش می رسید به نظرم اومد ماجرای خواستگاری وسط نمایش واقعی بوده. اگه این طوره به سهم خودم به خانم میلر تبریک میگم ایشالا برای حنابندون و سایر مراسم خدمت خواهیم رسید :)
شاهین جان... هر چند این نمایشو ندیدم ولی باید اعتراف کنم دقیقاً کلمه به کلمه همین ذهنیت رو نسبت بهش داشتم.
البته اگر چه دوست نداشتیش ولی قصد دارم ببینمش، به هر حال سپاس که تقلب رسوندی.
۰۵ آذر ۱۳۹۳
خانم آرام نیا البته من صفحه اینستاگرام شما رو هم دنبال می کنم و همیشه از بازی خوبتون لذت بردم. کاملا درک می کنم که بازیگر اگر توضیحی لازم باشه با اکت خودش در صحنه داده و قطعا این تصور رو نداشتم که دارید در مورد کار توضیح فرامتنی میدید. این ابهام هم ربطی به کلیت کار نداشت. آروند دشت آرای کارگردان دغدغه مندیه که دغدغه هاش برای من اولویت نداره و طبع اون من این سبک کاری رو نمی پسندم. یه اختلاف سلیقه ساده است :) باز هم ممنون که به تیوال و نوشته های اون توجه دارید.
۰۹ آذر ۱۳۹۳
:) باز هم سپاس
۰۹ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید