سلام
1. بچگی هام کتابی داشتم در مورد زندگینامه شخصیت های معروف تاریخ. فصل مربوط به آبراهام لینکلن برای من جذاب ترین بخش اون کتاب بود. در احوالات زندگی لینکلن نوشته اند که او عادت داشت هر حرفی رو با ذکر یک مثال و حکایت یا لطیفه بازگو کنه. شاید عادت من به مثال و حکایت برای بیان حرف هام ریشه در همون علاقه به زندگینامه لینکلن داشته باشه.
2. حکایت امروز: شیخی به مسجدی رفت تا خطبه ای بخواند. ازدحام جمعیت زیاد بود و یکی از انتهای مسجد داد زد: برادران لطفا هر کسی یک قدم از جایی که هست جلو تر بره تا جا برای بقیه هم باز بشه. شیخ وقتی این جمله رو شنید از منبر پایین اومد و گفت: هر چه میخواستم بگم تو همین یه جمله بود! خدا رحمت کنه کسی رو که از جایی که هست یک قدم جلو تر برود!
3. شنبه شانزدهم خرداد 1394 من احساس کردم در مسیری که در پیش گرفتم یک قدم به جلو برداشتم. در کار قبلی یاد گرفتم موقع بازی با صدا کمتر ادا
... دیدن ادامه ››
در بیارم و خودم باشم. این بار یاد گرفتم دیالوگ شخص مقابل رو درست گوش کنم و با فکر و شعور خودم پاسخ بدم و در عین حال برای خودم یک فضای ذهنی بسازم تا حس و حال امروز سر در گم و گیر کرده میان دو نیروی عاقل تر از خودم برام قابل درک بشه. از همه مهم تر این که یاد گرفتم تا وقتی خودم از کارم لذت نبرم امکان این که من رو باور کنند نزدیک به صفره.
4. رسم در پایان هر کاری تشکر و قدردانیه. طبعا تشکر اول از تمام کسانیه که کار ما رو دیدند. به خصوص وحید هوبخت و محمدرضا سجادیان و بهادر آذری که پیشتر از بقیه عزیزان کار ما رو در مرحله تمرین دیدند و حتما نکته هایی که گفتند برای ما ارزشمند و کارآمد بود. همین طور از پرستو فصیح عزیز که به گروه ما در میانه راه پیوست و به قول آریوی عزیز حق این بود که نامش در برگه می آمد. و صد البته این که تا وقتی که جو گروه صمیمانه و دوست داشتنی نباشه کار به خوبی انجام نخواهد شد. گاهی سر یک عبارت آریو اون قدر حس های مختلف یک کلمه رو تکرار می کرد که خودش - انگار که خجالت کشیده باشه - از من می پرسید: خسته شدی؟ و طبیعیه که جواب منفی بود. وقتی از کاری لذت می بری ساعت و زمان معنا پیدا نمی کنه.
5. از آسو یونسی به خاطر ثبت سریع ترین رکورد ایجاد صمیمیت در تاریخ روابطم با انسان ها سپاسگزارم! از مارال عظیمی به خاطر این که صداقت و مهربانیش انتها نداره ممنونم. از آریو به خاطر این که جدی و دغدغه مند با کار برخورد کرد قدردانم. از پرستو به خاطر محبت خالصانه و بی ریایی که داره بی نهایت ممنونم. از اسماعیل نجفی به خاطر این که خواهش من رو رد نکرد و هنر خودش رو در اختیار گروه گذاشت متشکرم، و از آذرنوش شهابی به خاطر این که آذرنوش شهابی است . . . (این جا واژه پیدا نمیشه دنبال چیزی نگردید)