در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سینا نریمان | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:15:20
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کار خیلی خوبی بود. نور صحنه عالی بود و موسیقی انتهایی باعث شد که به خوبی فضای پایان نمایش جا بیافته. توی هر تیکه از نمایش میشد بازتاب بخش‌های مهمی از تاریخ ادبیات و تئاتر جهان رو مشاهده کرد. البته توی دیالوگ بین نویسنده و داماد هر بیننده‌ی دقیق و نکته سنجی متوجه اشراف بالای نویسنده‌ی اثر روی تاریخ ادبیات می‌شد. گفتگوی بین نزول‌خور و نویسنده هم یک مهر تایید محکم بر این مدعا بود.
بخش جالب دیگه نوشتن نقش‌ها روی لباس‌ها بود. اینکار اثر رو به نظرم به یک نمایش اپیک تبدیل کرده بود که با فاصله گذاری مدام به تماشاگر یادآوری میکرد که در حال دیدن یک نمایشه. این فاصله گذاری رو در جاهای دیگه هم میشد با یکم دقت دید. پیوند بین این اثر و داستایفسکی، یا اگر دقیق تر بگم پیوند بین مهرداد و راسکلنیکف بسیار پیوند عمیقی بود. به جز دوتا اشاره‌ی آشکار، در جای جای اثر می‌شد این پیوند رو بین اعمال و گفتار بازیگران دنبال کرد. به جز این باعث افتخارم بود که یک اثر بسیار متعهد رو تماشا کردم. نویسنده در جایی نقدهای کوبنده‌ای به تئاتر و نمایش عامه پسند میکرد. البته که در راستای همون نقد‌ها، این اثر خالی از شوخی‌های سطح پایین و مبتذل بود. علاوه بر این چند جا زیر لب به «مجوز» و موارد مشابهش اشاره شد که علاوه بر طنازی، نشون میداد که نویسنده به جز این تکاپوی بی‌بدیل هنری، دارای دغدغه‌های اجتماعی هم هست.
اگه بخوام تمجیدمو از بخشای مختلف اثر ادامه بدم خیلی طولانی میشه. سخن رو کوتاه میکنم. در آخر میخوام درمورد درخشان ترین ویژگی این نمایش صحبت کنم. داستان کلی به بهترین شکل اجرا شده بود. درواقع این نویسنده‌ی شکست خورده، به بهترین شکل در فرم و اجرا به نمایش در اومده بود. من به نظرم هیچ اثری به این اندازه نمیتونه در بازنمایی تمام قد یک نویسنده و کارگردان شکست خورده، موفق عمل کنه. در انجام این مهم اثر باور نکردنی عمل کرده.
بدترین چیزی بود که می‌شد اجرا کرد. درواقع آدمی انتظار داره وقتی برای اجرای عمومی یک اثری رو می‌بینه، چیزی بیشتر از مواد خام و طرح‌های دانشجویی باشه که ریختن روی هم و هیچ‌کدومش کامل نشده و در نیومده. جدای از اینکه پرده‌ی اول نور تماشاگر نرفت و چشم رو اذیت میکرد، جدای از اینکه بازیگرا واضحا دچار لغزش توی دیالوگ گفتن می‌شدن و جدای از اینکه حتی لحن بازیگران ساخته نشده بود، سوالم اینه که چرا ژانر دلهره آور-هیجان انگیز، جنایی و ترسناک انتخاب شده؟
تنها بخش جنایی اثر این بود که یک جنایت بزرگ در حق مخاطبین و بینندگانش حساب می‌شد. اینکه یک نفر اینقدر اعتماد به نفس پیدا کرده که یک کار کلاسیش رو (که حتی توی اون کلاس هم نباید نمره‌ی خوبی گرفته باشه) آورده روی صحنه و اجرای عموم میره، واقعا کمتر از جنایت نیست. تنها کسی که توی این اثر نقشش رو خوب ایفا کرد، مگسی بود که همزمان با دیالوگ عقرب و مگس داشت دور نور چراغ بالای صحنه می‌چرخید.
واقعا با این همه عوامل و دست اندر کار عجیبه برام که هیچ‌کدوم بعد دیدن اجراهای تمرینی، پنج دقیقه فکر نکردن. چون واقعا پنج دقیقه فکر کردن کافی بود تا کسی بفهمه این اثر امکان بر صحنه رفتن نداره. به نظر میاد که تیم کارگردانی تنها کاری که برای آماده کردن یک اجرا انجام داده هماهنگ کردن سالن اجرا بوده. اینکه سالن تئاتر در اختیارتون باشه شرط لازم برای اجرا رفتن هست، ولی به هیچ وجه شرط کافی نیست.
امشب به تماشای نمایش پوگو نشستم و به نظرم اثری هست که حداقل ارزش یکبار دیدن رو داره. متاسفانه مقداری ضعف در پشت صحنه دیده می شد که قابل چشم پوشی بود. مورد بعدی درمورد بازی ها متاسفانه بازی برخی بازیگرا گاها غیرقابل باور میشد. بازی های اغراق شده و شلوغ و مصنوعی که نه مرگ بازیگر باور میشد و نه اضطراب هایش در محیط. یکی از بهترین و باشکوه ترین صحنه ها ورود بازیگر همسر جان به صحنه بود تلفیقی از یک صحنه کلاسیک با بازی های مدرن. در نهایت خسته نباشید میگم به عوامل این اثر.
فاطمه یعقوبی
امشب به تماشای نمایش پوگو نشستم و به نظرم اثری هست که حداقل ارزش یکبار دیدن رو داره. متاسفانه مقداری ضعف در پشت صحنه دیده می شد که قابل چشم پوشی بود. مورد بعدی درمورد بازی ها متاسفانه بازی برخی ...
ممنون از نظر شما🙏🏻
۲۰ خرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید