در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال Sepehr Baharlouei | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:31:43
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
لذت بردم از اجرا. پیشنهادش می‌کنم.
مهدی اصغریان این را خواند
سعیده شریفی و Amir Bashirehnezhad این را دوست دارند
سلام ب دوستداران تئاتر امروز بازی بلانچ(خانوم روستایی) و استلا (خانوم گودرزی ) بی نهایت ایرانی و ضعیف بود و طراحی لباس بلانچ خیلی نامناسب بود
۳۰ مهر ۱۴۰۰
ممنونم از حسن نظر شما
۰۴ آبان ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من امروز پانزده فروردین به تماشای این تئاتر بردم و خیلی لذت بردم. خصوصا اینکه نمایش اولدسیبروک رو از سه‌گانه وودی آلن دیده بودم و این کار هم بسیار عالی بود و بازیگرها خیلی حرفه‌ای بودند. پیشنهاد می‌کنم.
مینا و مجید یارندی پور این را خواندند
مهسا نامدار این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ترجمه قسمتی از نقد نمایش "فیلادلفیا من دارم میام!"، منتشر شده در وب‌سایت گاردین*، به قلم مایکل بیلینگتون

"مهاجرت و تبعید جزو مضامین کلیدی نمایشنامه‌های ایرلندی هستند. اما برایان فریل در این نمایشنامه به دو صورت جان تازه‌ای به تئاتر ایرلند بخشید: با صدا دادن به خود اسطوره‌ایِ [Alter Ego] قهرمان داستان، و با تمرکز بر روی قدرت احساساتی که بیان نمی‌شوند. این نمایشنامه، همانطور که فریل هم یکبار به این موضوع اشاره کرده، بیشتر درمورد عشق است تا مهاجرت.
حقه اصلی فریل اینجاست که دو وجه شخصیت گار اودانل ٢۵ ساله را نشان‌مان می‌دهد، شخصیتی که درحال آماده شدن برای ترک شهر بی جنب و جوش بالیبگ و دکان خواروبار فروشی پدرش برای سفری دلپذیر به مقصد آمریکاست. گارِ آشکار شخصیتی نگران و محتاط است، درحالی‌که گارِ پنهان وحشی و خیالی است. اما هنر فریل در اینجاست که یک صنعت نمایشی را از خطر مصنوعی بودن نجات داده و با جابه‌جایی مداوم هر دو نقش وضعیتی پیچیده را بوجود می‌آورد. وقتی گار آشکار با بی‌پروایی به دختر مورد علاقه‌اش می‌گوید که بالیبگ مکانی دورافتاده است که همه را بی‌عقل می‌کند، گار پنهان از او می‌خواهد که دهانش را ببندد. چند لحظه بعد، درحین نیایش شامگاهی، گار آشکار مشغول خیالپردازی درمورد ماجراجویی جنسی و تجدید خاطرات از خوشی‌های از میان رفته در زندگی است.
تعامل میان این دو وجه پنهان و آشکار گار است که دینامیک این نمایشنامه را می‌سازد. به گفته فریل، ناتوانی در ابراز احساسات شخصی وجه جدانشدنی ... دیدن ادامه ›› تراژدی‌های ایرلندی است. همانطور که نه گار و نه پدرش توانایی بیان عشق و علاقه‌ای که میانشان برقرار است را ندارند. جایی که خدمتکار درمورد پیرمرد می‌گوید "چون زیاد حرف نمیزنه دلیل نمیشه که مثل ما احساس نداشته باشه!"

*مقاله درمورد نقد نمایشی است که یک گروه ایرلند آن را به صحنه برده‌اند و طبیعتا توضیحات و نکاتی که درمورد اجرای بازیگران در این مقاله نوشته بود را در متن نیاوردم و فقط توضیحات مرتبط با نمایش‌نامه را ترجمه کردم.