در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | کیارش درباره نمایش ملاقات بانوی سالخورده: انتقام به مثابه عدالت نقد و تحلیل نمایش "ملاقات بانوی سالخورده&q
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:19:47
انتقام به مثابه عدالت
نقد و تحلیل نمایش "ملاقات بانوی سالخورده"
اثر فردریش دورنمات
(قسمت پنجم)

توجه:
این نگاشته در سه بخش نقد نمایشنامه، نقد نمایش به کارگردانی هادی حجازی فر و تحلیل دیدگاهها میباشد و خطر لو رفتن داستان و لوث شدگی وجود دارد باوجودیکه تلاش شده قسمتهایی از نمایشنامه آورده شود که در اجرا ... دیدن ادامه ›› حذف شده اند.
-----------------------------------------------------------------------------------

اکسپرسیونیسم انتزاعی نمایشنامه

در واقع این استفاده بلامنازع از اکسپرسیونیسم است که این نمایشنامه را تبدیل به گروتسک میکند. تصویری که دورنمات از از کلر میکند کاملا یک تصویر وحشتناک و خارق العاده اکسپرسیونیستی است. پیرزنی با موهای قرمز که شوهرهای هفتم و هشتم و نهمش با او به گولن می آیند. حیوان خانگی او یک پلنگ سیاه است و همراهش یک تابوت سیاه. یک دست او مصنوعی و از عاج فیل ساخته شده و یک پایش هم مصنوعی است. او از سقوط هواپیما در افغانستان، درحالیکه حتی خدمه هواپیما نیز میمیرند، به طرز عجیبی جان سالم به در برده است و در جنگل کنراد پس از 45 سال دوری از معشوق نخستش فریاد میزند: من فناناپذیرم!

در برداشتی دیگر از شخصیت پردازی کلر او تمایل بسیاری برای نامگذاری روی اطرافیانش به جهت تحقیر دارد و رفتارهایش خارج از انسانیت است. از طرفی توصیف دست و پای مصنوعی برای او میتواند جلوه اکسپرسیونیسم در انسان نبودن کلر را دارا باشد. به نظر میرسد که کلر درست در آن زمان که مورد خیانت و اتهام جامعه اش قرار گرفت مرده است و اکنون پس از 45 سال او در قالب یک اهریمن یا فرشته مرگ به گولن بازمیگردد نه یک انسان. دورنمات در این بیانگرایی تلاش میکند آرمانهای انسانی را با توجه به تاریخچه شهر و شخصیت معلم مدرسه بیان کند و درمجموع عنوان کند که با حرکت به سوی کاپیتالیسم جامعه را از آرمانهای انسانی دور میکند.

همچنین سیاه نمایی در توصیف رفتار مردم گولن با ایل خصوصا خانواده اش نیز میتواند یک تعبیر اکسپرسیونیستی از جامعه خشک و خشن مدرن باشد که در مقابل ثروت از هیچ جنایتی دریغ نمیکند. باوجودیکه اکسپرسیونیسم در ادبیات آلمان متولد شده است اما با تعبیرات سوررئالی که در نمایشنامه دیده میشود میتوان نمایشنامه ملاقات بانوی سالخورده را متاثر از اکسپرسیونیسم آبستره امریکا دانست.
باوجودیکه کاراکتر پلید داستان در وجه کلر به نمایش در می آید اما نمایشنامه شخصیت خوب ندارد و سایر کاراکترها همگی خاکستری هستند و هرکدام دارای گناهانی در گذشته خود بوده اند.

فمینیسم و حقوق زنان

انتخاب جنس زن به عنوان موحشترین کاراکتر نمایشنامه جلوه ای زن ستیز به نمایشنامه دورنمات میدهد اما این زن یک دست و پا ندارد حتی او هرچه بدست آورده از شوهران ثروتمندش بوده و از خود هیچ ندارد با اینوجود با ابهت ترین و قدرتمندترین کارکتر نمایشنامه کلر است که این میتواند نشانه خیزش زنان و در دست گرفتن قدرت توسط آنها باشد.
دورنمات اهل سوییس است و سوییس کشوری است که در آن زنان تا سال 1971 حق رای دادن نداشتند. در صحنه آخر که شهردار در حال رای گیری است در نمایشنامه تنها از مردان سوال میکند و این رای نابحق در مورد ایل گرفته میشود که این نیز میتواند نشانه اعتراض دورنمات به مسئله عدم حق رای زنان در سوییس باشد.

عدالت و عشق

دورنمات به طور کلی در تلاش است که بگوید عدالت و عشق تحت تاثیر پول و سرمایه قرار میگیرند. بی عدالتی نخستین در حق کلر با پولی که به شاهدان رشوه داده میشود صورت میگیرد و بی عدالتی دوم هم که متن اصلی داستان است که علیه ایل صورت میگیرد.
در اوایل نمایشنامه ایل میگوید که کلر بی اندازه عاشق عدالت بوده است اما برداشت کلر از عدالت به طور ترسناکی تبدیل به مفهوم انتقام شده است.
اما عشق ایل به کلر نیز تحت تاثیر پول و سرمایه به سمت ماتیلدا کشیده میشود و چه جالب است که در گفتگوی عاشقانه ایل و کلر در جنگل کنراد باز هم پای پول در میان است و قطعا اگر کلر به وضعیت مالی و ثروت هنگفتی نمیرسید چنان گفتگوی نوستالژیک و عاشقانه ای پس از 45 سال صورت نمیگرفت.
صحنه ای که در پرده دوم نمایشنامه تصویر میشود که در آن کلر در بالکن نشسته و آلفرد در مغازه خود مشغول کار است و به مردم گولن نسیه جنس میدهد نیز میتواند معادل صحنه معروف بالکن خانه کاپولت ها باشد که ژولیت بر آن بود و رومئو پس از رد و بدل کردن کلام عاشقانه بسیار در حیاط خانه با او قرار ازدواج میگذارد.

پایان بخش اول