"عاشقم"
اهل همین کوچه بن بست کناری
که "تو" از پنجره اش پای به قلب "من" دیوانه نهادی
تو کجا ؟!
عشق کجا ؟!
پنجره ی باز کجا ؟!
من کجا ؟!
عشق کجا ؟!
طاقت آغاز کجا؟!
تو به لبخند و نگاهی...
من دلداده به
... دیدن ادامه ››
آهی...
بنشستیم
تو در قلب
و...
من خسته به چاهی !
گنه از کیست ؟!
از آن پنجره باز ؟!
از آن لحظه آغاز ؟!
از آن چشم گنه کار ؟!
از آن لحظه دیدار ؟!
کاش می شد گنه پنجره و لحظه و چشمت همه بر دوش بگیرم
جای آن، یک شب مهتاب تو را تنگ در آغوش بگیرم...
از: ...