آمدی طبعم شکوفا شد، بهارانی مگر
صورتم شد خیس خیس از شوق، بارانی مگر
آمدی با دیدنت برخاست در من مرده ای
روح رستاخیزی من! در تنم جانی مگر
آمدی و هر خیال دیگری غیر از تو را
پیش پایت سر بریدم عید قربانی مگر
تا ابد دیوانه ی زنجیری موی توام
نیست امید رهایی از تو، زندانی
... دیدن ادامه ››
مگر
خواستی عشق زلالم را بسنجی با قسم
ای تو تنها بر لبم سوگند، قرآنی مگر
خواستی گرد فراموشی نگیرد قلب من
لحضه ای از چشم این آئینه پنهانی مگر
شرط کردی خالی از یادت نباشد خاطرم
خود که صاحبخانه ای ای خوب، مهمانی مگر
از: ...