ی تویتی بدستم اومد درعین مضحکی ی حرف خوبی توش بود، البته اگه مثه من بیکار باشینو دلیلش بذهنتون برسه:
" از کرامات مردها اینه رفیقشون زنگ میزنه وسط اتوبوس خندان و عربده کشون جواب میدن ولی همسرشون که تماس میگیره با صدای بم، اخمو، طلبکار و زیر لبی"
نمیخوام از دخترا شکوه کنم اما بادقت توجه کنین میبینین درسته
دوتا دوست شاید از بچگی باهم بزرگ شده باشن، هیچوقت ازهم خسته نمیشن
اما دقت کردین ب رابطه ها؟ چ زود تاریخ انقضاشون تموم میشه!
چرا پسره با صدای بم و اخمالو و فلانوفلان صحبت میکنه؟
چون خانومش،دوسدخترش یاهرکی دیگه ازش میخواد "مرد" ... دیدن ادامه ›› باشه!
اینا چ معنی میده؟ ی طرفه قضاوت نمیکنم اما وقتی این عکسالعملارو میبینیم، نشون میده طرف خوده واقعیش نیست. مجبوره اینطوری رفتار کنه ک طرفش خوشش بیاد
دوستان اینا عواقب بدی داره، دیگه وقتی دونفر باهمن درددلای همدیگه رو بهم نمیگن، ک طرف فکر نکنه ضعیفه
ولی راحت میتونن با دوستاشون حرف بزنن
حرف دل همو نمیزنن، که چی؟ ک طرف پررو میشه!
بابا شاد بودن سخت نیست!
بزاریم ملت خودشون باشن
نه اینکه به پسره بگیم ریش بزار، بجای اینکه شبیه بن دالهاوس بشن شبیه ارژنگ امیرفضلی تو اخراجیا بشن. چرا؟ چون ریش برا پسر جذابه!!
نه اینکه ب دختره بگیم اینطوری لباس بپوش، اونم چیزی بشه ک دلش نمیخواد!

پ.ن: بزاریم مردم راحت باشن و خوشون باشن نه تصوری از ایده آلهایی ک تو ذهنمون داریم
ی چیز دیگه، اگه برای کسی ک دوسش داریم توی بعضی رفتارامون یا بعضی عقایدمون یا "من اینم میخوای بخواه نمیخوای نخواهامون" یوخده تجدیدنظر کنیم نه اینکه عوض بشیم، جای دوری نمیره...

از: خودم، نه روانشناس نه جامعه شناس )

بعضیام هستن که آدمای حساس و احساساتی نیست
و مثله بقیه نمیگن "دوستت دارم"
و بجاش ی سری تکون میدن و میخندن و میگن : "خیلی خری" یا "دیوونه" یا ... خودتون اضافه کنین دیگه
بضی بابا مامانام هستن ک ابراز احساسات نمیکنن
مثلا بابای من برای اینکه بهم بفهمونه حواسش بهم هست میگه: برو ماشینو ی تنظیم باد لاستیک بکن

پ.ن: اینا خودشون نمیدونن دارن چیکار میکنن، ولی ما میفهمیم منظورشونو. همینم کافیه ک بدونیم چقد خوش شانسیم...



از: خود

٢٩ آذرماه، پنجاه و هشتمین سالگرد درگذشت استاد ابوالحسن صبا
شعری که در اواخر عمر مدام زمزمه می کرد این بیت بود:
"شیشه ی می در شب یلدا شکست از غم هجرت دل شیدا شکست..."
۵۷ سال از رفتنش، رفت.. همچنان بسان او مادر روزگار نیافرید..

جهت شادی روح مهربانش، بنوازید دوستان..
زنگ شتر و سامانی و بهارمستش را بنوازید..به زندان و دو ضربی ترکش را بنوازید..کاروان و زرد ملیجه و کوهستانی و در قفسش را بنوازید...
او آمرزیده است، فقط شادی روح می خواهد..پس تا می توانید عاشقانه و ژوست بنوازید به یادش..او پدر موسیقى ایران است و گردن هر آنکس که دستى بر آتش موسیقى ایران دارد, حقى بسیار دارد..
نام و یاد بلندش غرقه نور باد.

بعضی وقتا آدم باید غرورشو بزاره کنار و به همه آدما به یه چشم نگاه کنه
و بگه: اونم آدمه

دیگران خیلی اونو آدم حساب نمیکنن، بیشتر وقتی اونطرف خیابون میبیننش گونه هاشونو جمع میکننو ابروهارو گره میزنن و میگن نگاش کن داره تن خودشو میفروشه
دلم سوخت، بیچاره کسی آدم حسابش نمیکنه
کسی تاحالا براش گریه کرده؟
کسی تاحالا بخاطرش 2ساعت مرخصی گرفته؟ برای اینکه به مشکل برخورده و نیاز به کمک یکی داره؟
فقط وقتی میخوانش که...
آره درست حدس زدین
و بیان بگیم که: آره اونم آدمه...


پ.ن: عزیزترین کسم فکر کرد آدم مغروریم، باید غرورو گذاشت کنار...

از: یه پشیمون...

فراخوان انتخاب نوازنده و خواننده برای گروه تئاتر ضد جنگ
الف: هرفرد میبایست زمینه فعالیت خود را در یکی از سازهای زیر اعلام کند:

1: تار
2: ویولن سل
3: آواز (خانوم)
4: کوزه
5: کمانچه
6: قانون
7: عود

ب: متقاضیان می بایست سه روز از چهر روز اعلام شده توانایی حضور در گروه را داشته باشند:
روزهای شنبه، دوشنبه، ... دیدن ادامه ›› چهارشنبه و پنجشنبه

"به همراه داشتن ساز الزامی است"

زمان و مکان گردهمایی برای تست:
چهارشنبه 94/8/6 - یوسف آباد، خیابان بیست و یکم- فرهنگسرای شفق، 3 تا 7 بعداز ظهر
شماره تماس 09191977420

وقتی حالت خوب باشد
هوای بارانی هوای عشق است
خیس که بشوی سرمانمیخوری
ترافیک خیابان اعصابت را بهم نمیریزد
حتی سوخته های نان هم برایت خوشمزه است
حتی به جوراب پاره ات میخندی
شهر میخندد
.
.
.
اما...
اما امان از روزی که حالت خوب نباشد...
خودت میدانی چه میگویم...

از: از خودم یه حال برزخی...

هما روستا...

از کرخه تا راین...

:...(

شهر من از شمال با کوه ها می رقصد از جنوب با کولی ها
شهر من از شمال با خاطره هایش می خوابد از جنوب با رویاها
شهر من صد قصه از عشق پنهان کرده است
.
دوباره هوای شهر بی قراره

یعنی اگه این آلومو نخرین دیگه هیچی!!
عااااااااااالیه مخصوصا قطعه، قطعه. همش عالیه D:

پ.ن: یکی از قطه ها قصه منه :)
تو را من چشم در راهم

از دل برود هر آنکه از دیده برفت...

پ.ن: الکی میگهههه
بقول منیره حسینی عزیز: حتی در آغوشت هم چیزی از فاصله دلتنگیم کم نمیکنه...

از: همون دله تنگ :)

شب ها دیر و
صبح ها زود
می خوابم و بیدار میشوم
اینگونه که تو عاشقم کرده ای
ساعت های بیشتری را
زندگی میکنم...

از: منیره حسینی


پ.ن: بعضی وقتا بین همین ساعت ها انقد به اون لحظه ها فکر میکنم که حتی توی خوابم واسم تکرار میشن
اما...
نمیشه حرف دلو زد...

از: همون دله تنگه بووود که اوندفه گفتم D: