بهتر از این نمیشه ، شنیدن نوای منحصر‌بفرد کمانچه استاد کیهان کلهر در ایران و در تالار وحدت

اگر به پدیده ی کافه رفتن به عنوان یک تفریح نگاه میکنید به هیچ عنوان این کافه رو توصیه نمیکنم

به شخصه به عنوان یک فرد کافه گرد که در ماه حداقل ۵ کافه ی جدید رو بهش سر میزنم ، کافه حافظ جایی نبود که بخوام به دوستانم پیشنهاد کنم ، مگر اینکه از سر ناچاری و اینکه در محیط تالار حافط هست برای اینکه منتظر شروع برنامه مورد نظر خودتون باشید جایی محسوب میشه که بتونید برای گذران ساعت ازش بهره مند بشید


بیشتر به من حس یک رستورانی که تمام کارکنانش اعضای یک خانواده هستند و همگی در انتهای سالن میزی رو به خود اختصاص دادن و بازاری مآبانه برخورد میکنن رو داد

به هر صورت برای این دوستان آرزوی موفقیت رو دارم ،

در کار و حرفه اشون موفق باشند و به روز ، به روز

‌
غصه نخور. یک روز بالاخره کسی پیدا می شود که دقیقاً می داند کِی به قدم زدن در ولیعصر احتیاج داری.
زنگ می زند می گوید :دلتنگتم میای بریم بیرون؟
بعد می روید کلی پیاده روی های طولانی .
آن وقت؛ با همین کار ساده یک چیزی از تو را می گیرد که دیگر هیچ وقت به تو پس نخواهد داد !


از: ....

دلم تنگه پرتقال من گلپرسبزه قلب زار من. منو ببخش....
چقدر کبوتر این قصه تنها بود ، مثل اکثر عاشق ها
چقدر تجربه ی غزل این قصه تجربه ی مشابهی بود، مثل تجربه مشابه اکثر ما
نیمای این قصه بی هوا رفت، مثل اکثر معشوق ها
مانی این قصه ابن الوقت بود، مثل اکثر نامردها


خوشحالم که به تماشای این نمایش نشستم
خسته نباشید به همه ی عوامل
دست مریزاد

۱۰۰ هزار بار تبریک ، ۱۰۰ هزار بار خدا قوت ، ۱۰۰ هزار بار آرزوی موفقیت روز افزون

یه تاتر خوب و با فکر و برنامه ریزی ، کلی هزینه اون هم در این دوره ای که خرج و دخل هنر به هم نمیخوره ، صحنه ای با عروسک های رنگی که به نظرم بار بیشتر خستگی صحنه روی دوش اونها بود....گروه موسیقی خیلی خیلی هماهنگ با بازیگرها
بازیگری روان آقای صالحی و سجادیان
کلا که میتونم بگم خوشحالم از دیدن این تاتر

آخرین روزهای اسفند است
از سرِ شاخِ این برهنه چنار مرغکی با ترنّمی بیدار می زند نغمه،
نیست معلومم آخرین شکوه از زمستان است یا نخستین ترانه هایِ بهار؟

{ محمدرضا شفیعی کدکنی‎ }

در فرهنگ ایرانی بینــــــــی ِ یک زن بسیار مهم تر از یک ابزار تنفسی است؛ سرنوشت اوست. دختری با بینی زشت به زودی یاد می گیرد که تنها در رویای یک چیز باشد : یک جراح پلاستیک زبردست.
تنها خانواده های بسیار فقیر هستند که دست به تصحیح اشتباه های دماغی طبیعت نمی زنند. هیچ مقداری از جذابیت ، استعداد، و هوش نمی تواند دماغ نازیبا را برای یک دختر جبران کند، بی برو برگرد باید تصحیح شود...



از: کتاب: عطر سنبل ، عطر کاج فیروزه جزایری دوما

تو دلم آشوب پاییزه دوباره...
آخه من دلم می لرزه...

از: نیما وارسته

سلام رفقای تیوالی

اومدم بگم ...64.4.14 اونم ساعت 4 صبح متولد شدم

کمتر از 44 تا تبریک تولد هم قبول نمیکنم ..گفته باشم :) :D

تولد گاه بهانه ای است برای فریاد بودن
رها شدن از پیله ی تنهایی
.......................................

از: خود

هیچ حادثه ای
شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست




از: فاضل نظری

برای هر ستاره ای که ناگهان
در آسمان غروب می کند
دلم هزار پاره است
دل هزار پاره را
خیال آنکه،آسمان
همیشه و هنوز
پر ستاره است،چاره است ...

از: محمد زهری