در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال مهدی رجبـلو | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:23:12
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
مهدی رجبـلو (mehdi.rjbl)
درباره کنسرت-نمایش لکانطه i
کار بسیار معمولی که تنها نقطه قوتش صدای مهدی یغمایی بود.
فارغ از فرم معمولی کار، محتوای کار یک ایراد بزرگ داشت و اون هم جنسیت‌زده بودن اثر بود.
این نگاه جنسیت‌زده تا جایی جلو رفت که انگار کارگردان داشت می‌گفت زن در حوزه سیاست توانایی تفکر، انتخاب و فعالیت نداره و صرفاً تحت تأثیر یک سری عقده روانی به این سمت می‌ره.
طبعاً ممکنه این نگاه در ذهن و خودآگاه کارگردان نبوده باشه اما خروجی اثر، چنین چیزی بود.
امیرمسعود فدائی، سپهر، امیر مسعود و پرستو جمشیدی این را خواندند
mahtabma این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مهدی رجبـلو (mehdi.rjbl)
درباره نمایشنامه‌خوانی شازده کوچولو i
از بهترین تجربه های دانشجویی بنده، تجربه شرکت در قصه خوانی شازده کوچولو بوده.و الان بینهایت خوشحالم برای تکرار این تجربه شیرین.
به همه دوستان عزیز هم پیشنهاد میکنم این برنامه رو از دست ندن.
با آرزوی موفقیت برای استاد شهرستانی، گروه خوبشون و همینطور کانون تئاتر خواجه نصیر
نمایش خوبی که در شرایط زجر آور برای تماشاگر اجرا شد...
امشب به دیدن این نمایش نشستم و همونجوری که انتظار داشتم متن، کارگردانی و بازی ها خیلی خوب بودن.
اما همه این ها زمانی ارزش داره که اندکی برای مخاطب ارزش قائل باشیم.
امشب برای ۱۲۰ دقیقه حدود ۳۵۰ نفر توی سالنی بودیم که هواکشش خاموش بود! با بحث های همیشگی درمورد بلیت خارج از ظرفیت کاری ندارم. چون گویا صحبت های ما اثر نداره و در هر صورت دوستان سود مالی خودشون رو به ایمنی تماشاگرها ترجیح میدن و احتمال نمیدن که ممکنه اتفاقی بیفته.
اما حالا که بلیتتون رو فروختین، تمنا میکنم حداقل اجازه بدین هواکش سالن روشن باشه! (به گفته مسئولین سالن، عوامل گروه مخالف روشن بودن هواکش هستن!)
از دقیقه ۶۰ به بعد هوای سالن به شدت سنگین شده بود و نمیشد نفس کشید. تماشاگر ها هم همش مشغول باد زدن خودشون و جابجا شدن روی صندلی هاشون بودن.
شرایط به شکلی بود که نه تنها نمیشد روی دیالوگها تمرکز کرد، بلکه لحظه شماری میکردم تا نمایش تموم شه و برم بیرون نفس بکشم.
وقتی که کار با کیفیت رو به این شکل ارائه بدیم، یعنی تماشاگر جز اولویت های ما نبوده...
مطمئن باشید درخواست از جانب گروه اجرایی یا نبوده و یا اگر بوده فقط به دلیل مشکل سالن هست. سازندگان سالن های خصوصی فراموش کرده اند که سالن تئاتر ساخته اند نه کارخانه اسکناس چاپ زنی. در حالت استاندارد سالن شهرزاد باید 220 تا 240 صندلی داشته باشد در صورتی در حال حاضر 310 صندلی دارد. هواکش های این سالن و خود سالن به شدت از نظر صوتی غیر استاندارد هستند و سالن اصلا آکوستیک درستی ندارد. در این وانفسا گروه اجرایی برای اینکه حداقل اندکی صدای بهتر به گوش مخاطب برسد یا مجبور می شود از خیر تهویه درست هوا بگذرد یا مسئولین سالن برای فرار کردن از گلایه های مداوم مخاطب از صدای غیر استاندارد هواکش ها از خیر روشن کردنش می گذرند و گناه را به گردن گروه اجرای می اندازند.
۲۱ مهر ۱۳۹۶
بله حق با شماست. فروش بلیت خارج از ظرفیت قطعا با تایید گروه های نمایشی صورت می گیرد. ولی اگر اندکی تحقیق کنید و در جریان مشکلات و هزینه های تولید و تبلیغ یک اثر نمایشی قرار داشته باشید متوجه خواهید شد اکثر گروه های نمایشی یا نمی توانند هزینه های تولید را تامین کنند و یا بصورت برابر تنها بعد از اتمام اجرا بدون سود بردن به کار خود پایان می دهند. تنها تعداد معدودی نمایش هستند که به سود دهی می رسند.

همین تماشاخانه شهرزاد برای هر شب اجرا در حدود دو میلیون و پانصد هزار تومان کف فروش از گروه ها دریافت می کند و گروه طبق قرارداد موظف به پرداخت این هزینه است حتی اگر تعداد مخاطبین هر شب کفاف تامین این هزینه را ندهد. البته که گروه مورد نظر شما خدا را شکر در جذب مخاطب موفق بوده اند اما در مقیاس کلی تئاتر ما بسیاری از گروه ها با بحران جذب مخاطب و تامین هزینه های تولید مواجه هستند که بخشی از بروز این مشکل به تصمیم ... دیدن ادامه ›› های گروه مربوط است و بسیاری از این بحران متوجه ساختار کلی تئاتر ایران است که با مشکلات و کمبودهای ریشه ای و در پاره ای مواقع غیر قابل باور دست و پنجه نرم می کند
۲۱ مهر ۱۳۹۶
خود بنده تمام این مشکلات رو لمس کردم و از هزینه های نجومی سالن های خصوصی هم اطلاع دارم. اما بعید میدونم اجراهایی که برای مثال در سالن شهرزاد به روی صحنه میرن خیلی این مشکل رو حس کنن. این فشار بیشتر روی دوش کارگردان های گمنامی هستش که درسالن هایی مثل مشایخی، ارغنون و... اجرا میرن. حرف شما کاملا درسته و این مشکل متوجه ساختار تئاتر کشور هستش ولی به هر حال از اجراهایی که فروش نسبتا خوبی دارن انتظار میره یه کم بیشتر هوای تماشاگر ها رو داشته باشن.
۲۱ مهر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عقل زنانه در برابر ناعقلانیت
مردانه.
••••••••••••••••••••••••
(محسن خیمه دوز_ منتقد و پژوهشگر)
*
«پیتر شفر» در سال ۱۹۶۲ نمایش‌نامه‌ای می‌نویسد با نام Public Eye مربوط به جدال‌های زن و شوهری که به آستانۀ ویرانی و شک رسیده‌اند. ویرانیِ حسِ زن به مرد، و شکِ آزاردهنده مرد به زن.
زن (بلیندا، با بازی مریم داننده) می‌خواهد مسأله را حل کند (عقلانی فکر می‌کند)، شوهر (چارلز سیدلی، با بازی مسعود میرطاهری) اما می‌خواهد به شکاکیت‌اش جواب بدهد و این کار را قلدرمآبانه و با روش ناظم مدرسه‌ای انجام می‌دهد (ناعقلانی فکر می‌کند).
کاراگاهی خل و چل (جولیان کریستوفورو، با بازی ... دیدن ادامه ›› وحید آقاپور)، مأمور تعقیب زن می‌شود، زن هم به فردی خل و چل رابطه عاطفی پیدا می‌کند.
نقطه‌عطف نمایش، زمان رویارویی هر سه نفر است وقتی که شوهر و زن می‌فهمند این دو «خل و چل» در واقع یک نفرند. اوج طنز و درام در این نمایش‌نامه در همین نقطه است. «پیتر شفر» ۱۰ سال بعد (۱۹۷۲) همین نمایش‌نامه را با نام Follow Me به یک فیلم سینمایی تبدیل کرد که آن را «کارول رید» کارگردانی کرد.
نام اجرای فعلی این نمایش در تالار مولوی (به کارگردانی کورش سلیمانی) از نام سینمایی‌اش گرفته شده که گویا جذابیّت و معنایِ امروزین‌اش بیشتر است.
نمایش «فالو می» جدا از این که متن خوبی را برای اجرا انتخاب کرده، از بازیگران خوب، طراحی صحنه خوب، طراحی لباس خوب و طراحی نور خوب هم برخوردار است.
نمایش موفق شده طنزِ درونیِ متن را بدون درافتادن به دامِ لودگیِ بازارپسند و عامه‌پسند به صحنه بیاورد. و این از ویژگی‌های این نمایش است که در آشفته‌بازازِ تاترِ امروزِ ایران، یک امتیاز محسوب می‌شود.
در انتها، این راه‌حلِ ابداعیِ «پیتر شفر» است که از زبانِ «کاراگاه»، ولی در راستای «عقلِ زنانه»، موفق به حل مسأله زن و شوهر می‌شود. راه‌حلی به ظاهر طنز و آیرونیک، ولی در محتوا عقلانی، انسانی و راه‌گشا.
با آن‌که از متن اصلیِ نمایش‌نامه، بخش‌هایی حذف شده، اما این حذف، نه تنها به اجرای نمایش لطمه‌ای نزده بلکه آن را طوری خلاصه کرده که درام برای بیننده ایرانی و معاصر، دیدنی‌تر شده است.
**
مینا &۱۲، مهرداد کیا و پرند محمدی این را خواندند
آذین حجازی و کورش سلیمانی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشت منصور ضابطیان، روزنامه نگار، نویسنده، کارگردان و مجری؛

بعد از مدت ها با یک کمدى شریف مواجه شدم که نه شوخى هاى جنسى داشت و نه سعى مى کرد با تکه انداختن هاى سیاسى روز دل تماشاچى را به دست آورد. یک کار ساده و بى ادعا با متن درجه یک، کارگردانى روان و بازى هاى دلنشین ... اگر تا پایان هفته فرصت دارید تماشایش را به شدت توصیه مى کنم ...
با توجه به استقبال تماشاگران گرامی از نمایش فالومی و به جهت احترام به اعضای محترم سایت تیوال، هم‌اکنون خرید بلیت صندلی های ردیف آخر از طریق سایت تیوال امکان پذیر می‌باشد. سپاس از همراهی شما
آذین حجازی این را خواند
گروه محترم اجرایی ببخشید بجز هنرمندان گرامی که نظرتشان را انتشار دادید که تشریف اورده بودند برای دیدن اجرا تان کدامیک از هنرمندان گرامی تشریف اورده درهفته قبل. پوزش فراوان
۲۶ شهریور ۱۳۹۶
با سلام. اسامی هنرمندانی که به تماشای نمایش فالومی نشستند در قسمت اخبار مربوط به نمایش اعلام می‌گردد.
۲۷ شهریور ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشت نویسنده، مجرى و شاعرِ طنزنویس برجسته رضا رفیع:
مرا دنبال کنید تا از شک به یقین برسید!
در هیاهوی اینستاگرامی چهره ها برای جمع آوری انواع و اقسام فالورهای ریز و درشت از اقصی نقاط عالم فانی برای افزودن بر "دنبال کننده ها"ی باقی و قیافه گرفتن در فضای مجازی،کاین منم طاووس فالومی شده(!)؛ و در این غوغا که کس، کس را نپرسد - و - من از پیرمغان منّت پذیرم...؛فرصتی و فراغتی پیش آمد تا به دعوت دوست خوبم "کوروش سلیمانی"هنرمند و بازیگر سینما و تلویزیون، در یک عصر پنجشنبه که خیالم راحت بود شبش برنامه زنده "منبع موثق" ندارم؛ در تالار مولوی بی تابلو و فرورفته در بدنه کلینیک دانشگاه تهران(که به خاطر پیدا کردنش، دی شیخ با چراغ، همی گشت گرد شهر!)، به تماشای نمایشی به نام "فالو می" بنشینم که خودش آن را کارگردانی کرده بود. یک کار طنزآمیز شسته رفته و پخته و یکدست؛ بی هیچ افاضه و ادعای روشنفکری(یا به تعبیر بدی، آروغ روشنفکری!).
متن ترجمه شده، بسیار راحت و روان و پالوده، و بازی هایی قشنگ و قوی که سرجمع، تئاتری تماشایی و دلنشین را فراروی مخاطب قرار می داد.
یک اثر کمیک سالم و مبتنی بر طنز موقعیت و کلام که به نرمی و آرامی شروع و با یک شیب ملایم، پررنگ و پرملات می شد. متن و مطلب در عین سادگی موضوع که با یک "شک" شروع می شد، دارای لایه های موازی و درونی بود که بر ژرفای محتوایی کار، می افزود. مردی که بسیار زن زیبایش را دوست می دارد و ... دیدن ادامه ›› با دلش او را و لحظه های مربوط به او را "دنبال می کند"؛ با یک تردید آشوبگر به هم می ریزد. شک در این که نکند علت سردی همسرش، حضور رقیبی دیگر باشد که به هم گره خورده اند. پس کارآگاهی را استخدام می کند تا قدم به قدم، او را "دنبال کند". و این شک، خوره روح و روان مرد می شود.
آنقدر کارآگاه، سوژه را(همسر مرد را)، سایه به سایه "دنبال می کند" که کم کم زن، دوستدار او و حضور پیگیرش می شود. عاشق همین دنبال کردن او!..
کل داستان را لو نمی دهم که انگیزه ای بماند برای تماشای کار؛ اما همین قدر ادامه می دهم و پرونده را می بندم، که در پایان ماجرا، مشخص می شود که چقدر گاهی شک های ما بی پایه و بیخود است. شک هایی مبتنی و متکی بر تصورات و توهمات خودمان که می خواهیم همه چیز را فقط از دریچه تفکرات و تصورات و پیش داوری های خود قضاوت کنیم.
مردی به نامزدش گفت: عزیزم سارا؛ تو بسیار به من شک داری و هی بیخود به من گیر می دهی!... نامزدش گفت: ولی من که سارا نیستم!... مرد خندید و گفت: بفرما... نگفتم الکی شک می کنی و گیر میدی!

رضا رفیع
نقد خانم ساناز سیداصفهانى نویسنده و هنرمند تئاتر:
فالو-مى : نمایشی به کارگردانی کورش سلیمانی ؛ برگرفته از نمایشنامه ی پیتر شفر ، حال مخاطب را خوب می کند . اینکه کارگردان ، در مواجهه با متن چه کرده است ، تدبیر ی ست سخت . داستان نمایش ، خیلی هم سر راست نیست ، ظاهرا مردی اصولگرا که به وفاداری همسر جوانش شک کرده و یک کاراگاه خصوصی استخدام می کند تا از رفت و امد های همسرش خبر بدهد . البته بعد از گذشت زمان متوجه پیچیدگی روابط «اشخاص بازی» می شویم . خیلی به راحتی نمیتوان گفت داستان و اساس نمایشنامه ( یک خطی ) ست . شاید صادقانه تر این است که به ساختار مدور این داستان از وجه دیگری نگاه کنیم ! اینکه شخصیت های نمایشی بعد از گذشت زمان و ارتباطبا یکدیگر اگاه می شوند ، تغییر می کنند و می خواهند که از نقطه ی الف زندگی به ب حرکت کنند . با توجه به اینکه ( چگونگی ) پرداخت دراماتیک درنورد شخصیت ها ، از انان انسان های بیچاره و طنازی می سازد که ما وقتی گفتگوهایشان را می شنویم می خندیم ؛ این سطحی ترین قضاوت است که صرفا به دلیل مفرح بودن فضا ان را کمیک بدانیم . این کار (کمدی) و ( سرگرم کننده ) نیست .طنز اصولا ابزار بیان مختلفی دارد که در این جا دقیقا با انواع شخصیت طنازش رو به روییم . طنز الزاما ریالیستی و خیلی وقت ها sinical است، دقیقا به دلیل محتوای مهمش . سه کاراکتر این نمایش ( حسابدار- همسر حسابدار- کاراگاه) در مانده اند . در واگویه ها و اعترافات حسابدار و رفتار هیستیریکش با بازی درجه یک مسعود میرطاهری ، متوجه می شویم چقدر در بحران سن ، انزوا ، خود کم بینی غرق است . او نمیتواند گره از مشکل شخصی خود باز کند . مرد کاراگاه که پرسوناژی مخالف او را ارایه می دهد ، بسیار خونسرد ، بی خیال ، جدی و باهوش به نظر می رسد که در همه ی عمرش حتی نتوانسته و نخواسته عاشق شود و از یک رابطه ی بی دیالوگ به عرش می رسد . این بازی درخشان وحید اقاپور واقعا انعکاس شخصیت درون گرای کاراگاه را ارایه می دهد نه انچه در ظاهر میبینیم . جالب نیست ، بیایید به تشابهات این دو شخصیت هم نگاه کنیم ان ها هر دو وسواس و اضطراب دارند . یکی مدام خط کشش را دور دستش می چرخاند و دوست دارد نقش معلم مکتب خانه را در بیاورد و جوشی ست و ان دیگری هم مدام در حال خوردن شیرینی و شکلات وماست است . هر دو مضطربند . حسابدار که یک جا ... دیدن ادامه ›› پا روی اصول خانوادگی می گذارد و مثلا یوایشکی به کلاب می رود از این کار خودش شرمنده ست ، کاراگاه هم در اعترافش به همسر حسابدار می گوید که در حین کار از او خوشش امده و این حس حزو اصولی کاری نیست . با این حال حتی زن حسابدار هم در این میان اضطراب دارد چراکه شوهرش می خواهد معلم او شود و زن از زندگی و جهان بینی خودش دور شده ، ان قدر که وسط تنهایی هاش به مردی که حتی با ان یک دیالوگ نگفته فکر می کند . همه بی دوست هستند و تنها . رسم طنزالود نمایشنامه نویس این کمدی تلخ را سبک می کند . زهر جهان ابزورد را می گیرد . شاید اگر در انتها و بخش پایانی نمایش ؟ مکث بیشتری می شد .... یا فضا را برای تعلیق باز می کرد می شد ارزو کرد که کاش کوروش سلیمانی این اثر را به یک درام سینمایی تبدیل کند .
با احترام
ساناز سیداصفهانی
میس شانزه لیزه
آذین حجازی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ضمن تشکر از دوستان عزیزی که به تماشای نمایش فالومی نشستند و نظرات ارزشمند خود را به گروه منتقل کردند به اطلاع می‌رساند فروش بلیت های روزهای پایانی نمایش فالومی در تیوال آغاز شد.
مهدی یوسفی این را خواند
کورش سلیمانی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشت هنرمند عزیز و بازیگر برجسته همایون ارشادى پس از دیدن نمایش "فالو مى" :

کورش عزیز
ممنون از اینکه این فرصت را به من دادى تا به تماشاى نمایش فالو مى بنشینم .
من تأترى دیدم متفاوت ، تاترى که روایت داستانى خاصى ندارد چون احتیاج به داستان گویى ندارد ... براى من دیدن این نمایش مانند دیدن دکترِروانکاو بود براى حل مشکلات روزمره زندگى، مهمتر از همه روابط و زندگى زناشویى.
نمایشى دیدم به زبان ساده و شیرین و طنز وبازى هاى خوب که مشکلات روابط بین آدم ها را مطرح میکرد و راه حل غیر قابل پیش بینى را نشان میداد که مى تونه مشکل گشاى خیلى از روابط انسانى باشد مخصوصا براى آدم هاى شکاک.
کورش عزیز تبریک میگم با کارگردانى عالى و انتخاب یکى از بهترین سوژه هایى که من تا بحال دیدم.
همانطور که خودت گفتى سعى کردى نمایش براى امروز باشد تا چه قبول افتد
براى من که خیلى قبول افتاد
با ارزوى بهترین ها
همایون ارشادى
نظر چند تن از اساتید و هنرمندان برجسته اى که تاکنون به تماشاى نمایش "فالو مى" نشسته اند:

استاد دکتر فرهاد ناظرزاده کرمانى: " نمایش خوبى بود. از کورش سلیمانى تشکر مى کنم. یک اجراى آبرومند از اثرى بود که بسیار روى صحنه رفته ... اجراى خوبى بود، اجراى فرهنگى بود. داستان نمایش ساده و روان است و به زندگى همه ى خانواده ها مربوط مى شود. بازیافت عشق است و این براى جامعه ى ما ارزش مضاعف دارد."

استاد دکتر قطب الدین صادقى: " یکى از ژانرهاى درام جدى امروز جهان ژانرى مبتنى بر تجزیه و تحلیل روانکاوانه ى روابط به ویژه روابط زناشویى است. امروزه روابط کهنه شده و تکرارى و مناسبات اجتماعى و اقتصادى در خانواده ها جاى عشق را گرفته است و این نمایش نگاهى موشکافانه درمورد این مسئله است. به نظر من ابن نوع نمایش ها در حکم آینه هاى دقیقى هستند که گوشه هایى از زندگى ما را بازمى تابانند و باعث مى شوند که ما خود را و دیگرى را بهتر بشناسیم. نمایشنامه خوب اجرا شد. تضاد بین شخصیت ها به نظر من با بهترین شکل ممکن با یک ریتم و یک محاسبه ى دقیق ارتباط فى مابین اجتماعى و انسانى شان تا انتها ما را با خود همراه کرد و به ما یک معرفت تازه درباره ى خودمان و درباره ى مقوله ى عشق و دوست داشتن ارایه کرد. این نمایش را در کل یک نمایش آموزنده، مثبت، شیرین ... دیدن ادامه ›› و جذاب مى دانم."

استاد داریوش مودبیان: " کارگردانى این نمایشنامه امرى سهل و ممتنع است. یعنى خود نمایشنامه و داستان روان است اما وقتى مى خواهید آنرا اجرا کنید به خاطر حضور سه بازیگر روى صحنه و روابط آنها نیاز هست که بسیار حسابگرانه عمل شود که البته اینجا این گونه شده است. دعوت مى کنم که تماشاگران بیایند و به دیدن این نگاه نو، بى شائبه و صمیمى گروه نمایش فالومى بنشینند..."

دکتر رحمت امینى: " نمایش با زبان طنز به موضوع مبتلا به زوج هایى مى پردازد که باهم مشکل ارتباطى دارند ... پیش از دیدن نمایش انتظار داشتم یک کار خوب ببینم و خوشبختانه بعد از دیدن آن انتظارم برآورده شد."

شهرام کرمى: " کورش سلیمانى در طى این سالها سعى کرده همراه با گروه خوبش با اجراى کمدى سالم روند خاصى را دنبال کند. اجراى فالومى هم ضمن حفظ این روند از جنبه هاى مختلفى قابل توجه است. از دیگر ویژگى هاى کار بازى هاى خوب بازیگران است. دعوت مى کنم که علاقمندان دیدن تئاترهاى خوب به دیدن این نمایش بیایند و آن را از دست ندهند."
رضا سجادی، کورش سلیمانی و آذین حجازی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

"نمایش فالو_می می تواند به زوجین آموزش دهد، صمیمیت و در کنار هم بودن راهگشای بسیاری از مشکلاتشان خواهد بود "

______________________

نگاهى به نمایش (فالو می) به کارگردانی کوروش سلیمانی و ترجمه علی منصوری از منظر روانشناسى

______________________

نمایش فالومى نمایشی ست که به خوبی رابطه زناشویی معیوب و بدون صمیمیت رو نشان مى دهد .

مشکلی که بسیار خوب ... دیدن ادامه ›› در نمایش نشان داده شد، این مسئله بود که افراد در ابتدای آشنایی ، فردی را با نگاه اول با خصایص مشخصه آن شخص می پذیرند، اما...
در طول زمان به تغییر شخصیت آن فرد می پردازند و آن فرد را یک فرد بی هویت می سازند که این فرد به مرور افسرده و تنها خواهد شد، چون دیگر خود واقعی خود نخواهد بود.

در این نمایش مسئله دیگری که به خوبی نمایش داده شد، عدم صمیمیت بین زوجین است ، به صورتی که شوهر برای پیدا کردن عدم تعهد همسر به دنبال نشانه ها می گردد. با اینکه می توانست با صحبت کردن مساوی و شنونده بودن خوب این عدم صمیمیت و شک به عدم تعهد همسر،
را از بین ببرد.

متاسفانه در جامعه امروزی به دلیل مشکلات روزمره ما این عدم صمیمیت را بسیار مشاهده می کنیم . مخرب ترین عامل در تخریب روابط زناشویی همین نبود صمیمیت و دوری گزینی از یکدیگر و شفاف صحبت نکردن است.

نمایش فالو_می می تواند به زوجین
آموزش دهد، صمیمیت و در کنار هم بودن راهگشای بسیاری از مشکلاتشان خواهد بود .


امیرعلی منصوری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینى
رضا تهوری این را خواند
مهدی حسین مردی، کورش سلیمانی، آذین حجازی و فراهانی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تماشاگران عزیز؛ ضمن سپاس فراوان از همراهى و حضور پر شور شما در اجراهاى روزهاى نخست، با توجه به اینکه ساعت ٢١ و بعد از اجراى نمایش "فالو مى" نمایش دیگرى (بوفالوى امریکایى) نیز در سالن اصلى تالار مولوى اجرا داشته و نمایش "فالو مى" باید راس ساعت ١٩:٣٠ شروع شود، خواهشمندیم حتما طورى زمان خود را تنظیم کنید که ساعت ١٩ در تالار حضور داشته باشید. ممنون از توجه شما ...
کورش سلیمانی و farhad riazi این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به اطلاع اعضای محترم سایت تیوال می‌رساند به دلیل شهادت امام محمدباقر (ع) نمایش فالومی در روز سه شنبه ۷ شهریور اجرا نخواهد شد.
امکان خرید بلیت روزهای چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه هم اکنون فراهم است. پیش فروش سانس های هفته آتی اعلام خواهد شد.
زهره مقدم و کورش سلیمانی این را خواندند
من میخوام این نمایش رو ببینم اما متاسفانه برای همه روزها همه بلیطهای ردیف اول غیرقابل فروشً هست....گروه اجرایی یا تیم سالن انقدر مهمون دارند؟نمیشه یه شب چن تاش ازاد باشه؟ بعضیها مثل من بخاطر آسیب های وارد شده نمیتونن نود دقیقه زانوشون رو درحالت نزدیک به نود درجه نگه دارن ....
۰۷ شهریور ۱۳۹۶
دوست عزیز ما حتما به راحتى تماشاگران عزیز تا حد توان باید توجه داشته باشیم. شما مهمان ما هستید.شش صندلى ردیف اول متعلق به گیشه هست و اگر هم از طریق تیوال بلیت تهیه کنید، دستیاران من مى توانند صندلى دیگر و مناسبى را با آن جابجا کنند.
۰۷ شهریور ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشت لقمان خالدی؛ مستندساز هنرمند و خلاق درباره ى نمایش "فالومى":
«پیگیرتم»٬مهمترین کلمه ای است که همیشه دوست داریم از نزدیکترین آدمهای زندگیمون بشنویم، اصلا آدمها به خاطر همین «پیگیر» بودنشونه که به آنها نشان دوست «نزدیک »می دهیم ، ما همیشه دوست داریم وقتی یک مدت نیستیم
کسی پیگیر نبودنمون باشه٬این روزها کمتر کسی« پیگیر »دیگری است، این عدم پیگیر بودن به خیلی جاهای زندگیمون رسوخ کرده از جمله روابط خانوادگیمون ، ما دیگر حوصله ای پیگیری آدمها رو نداریم.
ما بیشتر حالا پیگیر خواسته هامون هستیم پیگیر «بایدها »و« نبایدهای» ذهنمون و حتی اگر در این متنی که می خوانید خواسته شما برآورده نشود پیگیر خواندن این متن هم نمی شویم .
نمایش« فالومی» داستان نبودِ این پیگیریهاست، پیگیر رگی از زندگی که گویا محکوم به مسدود شدنه، به دلیل نبودنهامون و بابت بی توجه بودنمون ، شاید با دیدن نمایش «فالومی »بهانه ای برای «فالو»کردن چیزهایی که فراموش کردیم پیدا کنید .
در مورد کارگردانى و بازى هاى دیدنى نمایش فالومى وقتى مى توان نظر درست داد که اصل نمایشنامه ى شفر خوانده شده باشد تا مشخص شود که چقدر کار ... دیدن ادامه ›› گروه دشوار بوده تا از پس این متن برآمده و از آن عقب نیافتد. گرچه کورش سلیمانى با انتخاب این متن ریسک بزرگى کرده اما خوشبختانه همراه با گروه طراحان، بازیگران و اعضاى دیگر توانسته است چنان نمایشنامه را درک و ارایه نمایند که باید به موفقیت ایشان تبریک گفت که چنین تماشاگران را با کار خوب خود تسخیر کرده اند.

نمایشی که کارگردان تلاش کرده به بهترین شکل خودش را پنهان کنه که نمایشنامه« پیتر شفر» فهمیده بشه و بازیگرها تمام تلاششون رو کردن ما را به کارهای که نکردیم و کارهای که کردیم بخندیم ، با بیرون آمدن از نمایش شاید بزرگترین سوالی که در ذهنم من به وجود اومده در ذهن شما هم به وجود بیاد سوالی که بهانه اش نوشتن این متن شد که ٢٤ ساعت بعد از دیدن نمایش نوشته ام و هنوز رهام نکرده و امیدوارم رها نشوم از این حس پرسشگری ٬باشد که فالو کنیم هر آنچه از فالو نکردنمون می تواند صدمه ببیند.

لقمان خالدى
خرید بلیت سانس‌های تازه، تا جمعه ۱۰ شهریورماه آغاز شد.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشت بانو فریبا حاج دایى عزیز (داستان نویس) با عنوان "چرا باید نمایش"فالو مى" را ببینبم؟ " ...
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••
چرا باید نمایش«فالو می» را ببینیم؟
فریبا حاج ‏دایی
این روزها ‍تئاتر مولوی پذیرای نمایشی بسیار گیراست.«فالو می» اثر دستِ«پیتر شفر». نمایشنامه ‏نویسی که از نمایشِ«آمادئوس»ِ او«میلوش فورمن» فیلمِ بسیار موفق آمادئوس را ساخت که حلاوت آن هنوز زیر دندان خیلی از تماشاگران آن فیلم هست. آثار پیتر شفر ترکیبی است از درام فلسفی و کمدیِ هجوآمیز که به نمایشنامه ‏هایش عطر و طعم خاصی می‏بخشد و فالو می نیز همین عطر را داراست و انگار کارگردانیِ درخشانِ«کوروش سلیمانی» آن را معطرتر هم کرده است. کوروش سلیمانی هنرمندی است که تا همین اخیر بازی‏گری‏اش در عرصه تئاتر و سینما خیره‏مان می‏کرد و حالا دراماتورژی و کارگردانی او ما را انگشت به دهان کرده است. کمدیِ انگلیسیِ تک‏ پرده‏ایِ فالو می در بارۀ زناشویی و ارتباط بینِ دو همسر است. بین شوهری که میان‏سال و خانه‏ گمان است و از همسرش می‏خواهد دنیا را فقط با عینک او ببیند و تفسیر کند و زنی که مصر است تا خصوصیات فردی خود را نگاه دارد و دنیا را خود تجربه کند و خود مفسرِ اتفاقاتِ آن باشد. مرد که می‏بیند زن افسار نمی‏دهد و مَرکَب خود را می‏راند و تسلیمِ اطاعت کورکورانه‏ای که مرد از او می‏خواهد نمی‏شود گمان می‏برد که لابد همسرش به کج‏ راهه می‏رود و به دامِ رابطه‏ای ... دیدن ادامه ›› خارج از عرف و قانون افتاده است پس دست به دامنِ شرکتی می‏شود تا کارگاه خصوصی برای او بفرستد تا بتواند سر از کارهای زنش درآورد و اینجا تازه اول ماجراست. نمایش با لحنی کاملا بی‏طرف و غیرمغرضانه ارائه می‏شود و بازیِ هر سه بازیگرِ آن: وحیدآقاپور، مسعود میرطاهری و مریم داننده ‏فرد، که بازیگرانِ گروه تئاتر بیستون با تهیه‏ کنندگیِ کوروش سلیمانی هستند، کاملاُ در خور و قابل قبول است. طنزِ زیرجلی اثر به طور کامل در اجرا درآمده است و اجرای خوبِ اثر نه تنها از قدرت متن کم نکرده که چیزی هم به آن افزوده است. اجرا یکدست است و هیچ پراکندگی ندارد و دکور و طراحی و رنگ‏آمیزی صحنه هم هارمونیِ کاملی دارد و مجموعه این‏ ها به اضافۀ بیان شمرده و فارغ از جیغ و هیاهویِ بازیگران باعث شده که متن دست و پا نزند و به راحتی با مخاطبش ارتباط برقرار کند و هم او را بخنداند و هم ذهنِ او را به چالش بکشد و دچار سوالات بی‏شماری در باره ماهیتِ روابطِ بین دو نفر به خصوص دو همسر کند. مرز فردیت هر یک از دو نفرِ زن و شوهر کجاست؟ هریک از دو همسر تا چه میزان مجازند در کارهای یکدیگر مداخله کنند و در درون دیگری سرک بکشند؟ آیا حفظِ صمیمیت بین آن دو جاودانی است و یا نیاز به مراقبتِ روبه‏روز دارد؟ ایا می‏توان از نفر سومی برای بهبودی و مراقبت از رابطۀ شکنندۀ زناشویی سود برد؟
کسی که در این نمایش به دادِ زن و شوهر می‏رسد تا شاید روابطشان بهبود یابد آدمی است از جنمِ«زوربا»ی معروف. همه فن حریف و هیچ فن حریفی که زندگی را خوب می‏شناسد و این شناخت الزاما حاصلِ خواندن نیست که از لمسِ دقیقِ زندگی می‏آید.
متنی ماندگار است که راه‏ حل ندهد و باورهایِ معمول و مرسوم و عادت‏شدۀ ذهن را قلقلک بدهد و ذهن را به چون و چرا وادار کند و در تئاتر اجرایی ماندگار است که که بتواند قابلیت‏های متن را افزون کند. به گمان من نمایش«فالو می» به این دو مهم فائق آمده و نمایشی است که حیف است به دیدارش نرویم و نبینیمش.
رضا بولو این را خواند
کورش سلیمانی و farhad riazi این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشت اقای رامین مستقیم (مترجم) درمورد نمایش فالومی:
_________
فالو می ( public Eye ) نقیض «بانوی زیبای من » برنارد شاو :
کورش سلیمانی را هنرپیشه سینما و بازیگر تاتر می شناسیم اما این روز ها در تالار مولوی نمایش فالو می را به صحنه برده است و طبع آزمایی موفقی به خرج داده است .
فالو می نمایش خلاف آمد ی است که در انگلستان دهه شصت میلادی بر ضد کلیشه ی نقش زن در آثار برنارد شاو به ویژه نمایش « بانوی زیبای من » ظهور کرد . فالو می نقیض تلخ و شیرین است که به نقد نقش زن در آن اثر برنارد شاو می نشیند . در نمایش شاو که درزمانه ی خود اثر برجسته ای بود ، زنی عامی با معلمی و استادی مردی به زبان فاخر می رسد و در نقیض آن نمایش( public eye) که در ۱۹۶۲ نوشته می شود ، کارآگاهی که مهارتی در هیچ شغلی ندارد ، به زن و شوهری می آموزد که همدیگر آن طورکه هستند بپذیرند و قرار نیست زن جوان شوخ و شنگی به سلیقه ی فاخر هنری ویا دانش دانشنامه ای دست یابد تا زن آرمانی همسرش گردد. مهارت پیتر شفر در ساختن شخصیت های است که توازنی در سرمستی و خرد ندارند و ودر این نمایش فالو می ، زن نمایش سرخوشی و رمانس را مهمتر از هر چیز دیگر می گیرد و این همان جنبه ای از زندگی است که حسابدار خبره پر خوان نمی بیند اما بر خلاف نمایش بانوی زیبای من عاقبت تسلیم می شود . پیتر شفر در متن ... دیدن ادامه ›› نمایش آمادس موتزارت هم شخصیت نبوغ سرمست وسر خوش موتزارت را در برابر عقل سالیری رقیب قرار می دهد .
جامعه انگلیس پس از جنگ دوم دیگر ، بانوی زیبای فاخر گوی را نمی خواست . زندگی همان طور که هست طرفدار پیدا کرد و دیگر مردان در نقش شوهر اجازه نداشتند تا زنان را به شکل و هیبت خود در آورند . خرد به سرمستی و شور زندگی نیاز مند شد تا فاجعه آوار نشود و یا از دهشت آن کاسته شود . رامین مستقیم
نقد روان‌شناختی نمایش «فالـو مـی»
نوشته پیتر شِفِر، به کارگردانی کورش سلیمانی
نگارنده‌ی نقد: علی مددیان پاک (روان‌شناس)
ازدواج، یکی از انتخاب‌های سرنوشت‌ساز در زندگی هر فرد است که می‌تواند کیفیت زندگی او را نیز تحت تأثیر قرار دهد. ما بر اساس مجموعه نیازها و اغلب مطابق با شخصیت و طرح‌واره‌های خود دست به انتخاب همسر می‌زنیم. معمولاً در شروع رابطه (همان ماه عسل)، همه‌چیز خوب پیش می‌رود، و شباهت‌هاست که موجب شادی افراد می‌شود، اما با گذشت زمان، وقتی واقعیت‌ها، مشکلات و اختلاف‌ها نمود پیدا می‌کنند، داستان در مسیر دیگری طی می‌شود. افراد پس از ازدواج، در مواقعی که رفتار دیگری را نمی‌پسندند ممکن است با ابزارهایی به کنترل کردن رفتار دیگری اقدام کنند و با داشتن حس مالکیت نسبت به طرف مقابل، از عادات مخربی همچون تهدید، تنبیه و تحقیر، گله و شکایت و... استفاده کنند تا بتوانند طرف مقابل را وادار به رفتاری کنند که مطلوب‌شان است! داستان تلخی که منجر به نارضایتی در طرف دیگر شده و رفته‌رفته رابطه رو به سردی گذاشته و در نهایت به جدایی عاطفی و احتمالاً به جدایی قانونی منجر می‌شود (موضوعی که طبق آخرین آمار رسمی منتشرشده در ایران، به‎طور میانگین، یک مورد از هر 4 ازدواج به طلاق رسمی می‌انجامد).
در این دوره، که معمولاً افراد با روش‌های مخرب و ناسالم ارتباطی و حتی به دور از مهارت‌های زندگی عمل می‌کنند، «هنر» می‌تواند خوش بدرخشد و پیام‌هایی ... دیدن ادامه ›› آموزنده و الگوهایی سازنده را به مخاطبان خود عرضه بدارد. هنر، با ظرافتی زیبا می‌تواند آموزش دهد، الگو و سرمشق ارائه دهد، و به روشی غیرمستقیم، تلنگر زند و ارتباطات را درمان کند. در این بین، شکی نیست که هنر نمایش پیشتاز سایر هنرهاست: هنری از جنس خیال و واقعیت‌ها.
نمایش «فالـو مـی»، نوشته پیتر شِفِر، به کارگردانی کورش سلیمانی، یکی از این موارد است که می‌تواند پیامی روشن را به زوجین و تمام کسانی که قصد برقراری ارتباط سالم و سازنده دارند، ارائه دهد. در این نمایش کمدی، مفاهیمی ارزشمند و کاربردی در ارتباطات (به‌ویژه ارتباط بین‌فردی زوجین)، هدف قرار گرفته است: توجه و احترام، نیازها، انتخاب، حریم خصوصی، و تعهد و وفاداری.
در پرده‌هایی از این نمایش، با شخصیتی به نام چارلز (مدیر یک مؤسسه حسابداری) مواجه می‌شویم که علاوه بر منش سلطه‌گرانه و کنترل‌گر بودن، که بازتابی از خودشیفتگی اوست، به نظر می‌رسد درگیر افکار و رفتارهای پارانوئیدی، کمال‌گرایانه و وسواسی-جبری نیز می‌باشد. فردی که ذهنیت و نقش «والد» در او پررنگ است و به مثابه یک «معلم» منتقد در رابطه‌اش عمل می‌کند. او که با تفاوت سنی زیاد همسری را انتخاب نموده، همواره به دنبال حمایت‌گری و در عمل، وابسته‌سازی او به خود بوده است. این راهبرد و روش، به زندگی او معنا می‌داده و حس ارزشمند بودن و توانا بودن را در او ایجاد می‌کرده است. این نوع راهبرد می‌تواند ناشی از عزت‌نفس پایین در افراد شکل گرفته و تقویت شده باشد.
در نظر چارلز، او و خانواده‌ی اصیلش، کسانی هستند که می‌دانند، مرجع قدرت، قضاوت و اندیشه هستند، بد را از خوب تشخیص می‌دهند، مسیر خوشبختی و سعادت، تنها از راه اتصال و وابستگی به ایشان است که محقق می‌شود، و همواره حق با ایشان است! اما چنین تفکر و رفتار پاتولوژیک (مرضی) نمی‌تواند موجب رضایت خاطر در افراد نزدیک به او شود، و این‌جاست که در مسیر رشد فردی همسر (بلیندا)، مشکلات آغاز می‌شوند. اکنون که بلیندا پس از ازدواج خود را می‌یابد و به استقلال فردی می‌رسد، چارلز تاب نیاورده و این موضوع موجبات ناراحتی‌اش را فراهم می‌آورد. چرا که باورها، قواعد و توقعات چارلز که بر اساس آن ازدواج کرده است و زندگی می‌کند، همه زیر سؤال رفته و برآورده نمی‌شوند، درواقع، شیوه‌ی ارضای نیازها پاتولوژیک چارلز تهدید شده‌اند! این‌جاست که روش‌ها و عادات رفتاری او کارساز نیستند و هر چه پیش می‌رود، به لحاظ عاطفی از بلیندا دورتر می‌شود، تا بدان‌جا که دیگر ماه‌هاست به مثابه دو جزیره‌ی جدا از هم، اما باهم زندگی می‌کنند. سردی رابطه موجب می‌شود که طرح‌واره‌ی بی‌اعتمادی چارلز فعال شود و موقعیت پیش آمده را به بی‌وفایی و حتی خیانت همسر نسبت دهد. پنداشت بیمارگون چارلز، و عدم انعطاف‌پذیری او بر اساس باورها و طرح‌واره‌هایش موجب می‌شوند که به اصول ناسازگار و غیرانطباقی خود چسبیده و اجازه‌ی اصلاح روش و بهبودی اوضاع رابطه را ندهد. و این همان چیزی‌ست که او بینشی به آن ندارد و بجای برخورد با خود مسئله، با هیجان منفی ناشی از وجود مسئله روبه‌رو می‌شود و همچنان با انتخاب رفتارهایی مانند زیر نظر گرفتن همسر از طریق کارآگاه، به استمرار آن دامن می‌زند: راهی که انتهایش دورتر شدن از همسر است!
از منظر آسیب‌شناسی روانی، شخصیت و رفتارهای چارلز (و البته جولیان در نقش کارآگاهی شلخته، اما پیگیر، ریزبین و نقاد)، می‌توانند نمونه‌های خوبی برای تبیین مشکلات و اختلالات روان‌شناختی و منش‌شناختی برای مخاطبان روان‌شناس باشند. مخاطبان عام نیز پس از دیدن این نمایش می‌توانند، همچون شعر جبران خلیل جبران، چنین نتیجه بگیرند که: «[همدیگر را] دوست بدارید، اما عشق را به زنجیر بدل نکنید... در کنار هم بایستید، اما نه بسیار نزدیک، که ستون‌های معبد به جدایی استوارند، و بلوط و سرو در سایه‌ی هم سر به آسمان نکشند.»
پیام کلی که می‌توان از این نمایش برداشت کرد این است که برای بهبود روابط لازم است به دور از پذیرش و تبعیت از افکار بدبینانه و ناسازگارانه، اصول و قواعد ناسالم و کهنه‌ی خود را شناخت و شکست و از مهارت همدلی و درک متقابل بهره جست. در کل، این نمایش در خصوص برقراری و حفظ ارتباط سالم بین‌فردی، به ویژه در روابط زوجین، اثرگذار بوده و دیدن آن به تمام افراد (به ویژه، زوج‌ها و کسانی که قصد ازدواج دارند) توصیه می‌شود.
چه خوب که من روزهای قبل این نمایش رو دیدم و لذتم رو بردم وگرنه با خوندن این متن نه تنها بی‌خیال نمایش می‌شدم بلکه تا پایان دوره اجرا حتی پام رو طرف ۱۶ آذر نمی‌ذاشتم.
۰۳ شهریور ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش کمدی فالومی به دلیل ایام سوگواری امام محمدتقی (ع) در روز سه شنبه ۳۱ مرداد ماه به روی صحنه نخواهد رفت. خرید بلیت سانس‌های تازه، از روز دوشنبه ۳۰ مرداد تا جمعه ۳ شهریورماه از طریق سایت تیوال آغاز شد.