ناودان ها شر شر باران بی صبری است
آسمان بی حوصله، حجم هوا ابری است
کفش هایی منتظر در چارچوب در
کوله باری مختصر لبریز بی صبری است
پشت شیشه می تپد پیشانی یک مرد
در تب دردی که مثل زندگی جبری است!
و سر انگشتی به روی شیشه های
... دیدن ادامه ››
مات
بار دیگر می نویسد: "خانه ام ابری است"
اینجا آسمان ابری ست، آنجا را نمی دانم
اینجا شده "پاییز"، آنجا را نمی دانم
اینجا فقط رنگ است، آنجا را نمی دانم
اینجا "دلی" تنگ است، آنجا را نمی دانم...
از: ...