در ستایش بازی فوق العاده یک هنرمند بی ادعا
حقیقت این است که روزهای اولیه شروع نمایش و با نگاهی به پوستر و فهرست بازیگران این نمایش قصد نداشتم به تماشای آن بروم. اما از سوی کانون تئاتر دانشگاه ما بلیط های این نمایش با 60 درصد تخفیف ارایه شد و من نهایتا به سوی تماشای این نمایش رهنمون شدم.!! در همان پرده اول فهمیدم که چه خوب بود که برای نمایش آمدم و چه تصمیم بدی گرفته بودم که نمایش را نبینم. کارگردانی و اجرای نمایش بسیار خوب و در حد یک اجرای موفق بود. در مورد محتوای نمایش نامه و اجرای آن دوستان نقد به کفایت نوشته اند. قصد این یادداشت صرفا سپاس و ستایش از بازی ستایش برانگیزحمیدرضا آذرنگ است که اشک در چشمان من جمع کرد. به ندرت بازی چنین هنرمندانه و قدرتمند از بازیگران ایران دیده بودم. حمیدرضا آذرنگ کش و قوس و پیچیدگی های نقش فروشنده (ویلی لومان) را به خوبی درک کرده و زوایای پنهان شخصیت او را به تماشاگر نشان می دهد. کنش و واکنش های آذرنک در صحنه های گفتگو با پسرش و همینطور در صجنه پر تنش به هاوارد بسیار عالی بود. بازیگر باید بسیار هوشمند و توانا باشد که بتواند به شدت فریاد بزند و درعین حال بیانگر صدای نحیف یک پیرمرد باشد. جملات طنز آمیز بگوید و در عین حال در هم شکستگی یک شخصیت به بن بست رسیده را نشان بدهد. در صحنه های فلاش بک به جوانی فروشنده، آذرنگ در یک لحظه کوتاه از پیری به جوانی میرود و چابکی و لحن خاصی را به نمایش می گذارد که نشان از نبوغ او دارد. عصبانیت ها و فریادهای او مضحک و در عین حال غم انگیز است. آذرنگ دیالوگ ها و منولوگ های پر انعطاف و پی در پی خود را با انرژی بسیار زیاد در عین ظرافت ادا می کند .بعید میدانم تعداد بازیگرانی که این حسها را به خوبی نشان دهند در ایران به تعداد انگشتان دو دست برسد. در پایان نمایش نگاهی به صورت خسته و بی رمق آذرنگ کافی است تا عمق زحمت و تلاش این هنرمند را برای اجرای درخشان این نقش دریابید. به همه توصیه می کنم به تماشای این نمایش بروید و بازی خوب این هنرمند بی ادعا را در کنار بازی های خوب دیگری که دیگر بازیگران بواسطه هماهنگی عالی و درک صحیح با او ارایه می دهند تماشا کنید.