سلام به دوستان.
من این فیلم رو امروز تماشا کردم و میخوام اینجا از دوستان کمک بگیرم برای رفع شدن بعضی ابهامات. خیلی ممنون میشم اگر نظراتتون رو در مورد هر کدوم از موارد بگین.
1) اولین نکته اینکه من واقعا متوجه نشدم -در واقع بهتره بگم "قانع نشدم"- که فیلم بر اساس یه اتفاق واقعی ساخته شده یا خیر. اگر اشتباه نکنم هیچ جایی از فیلم این نکته صراحتاً گفته نمیشه.
2)اگر بپذیریم که داستان واقعیه، اونوقت بعضی از شخصیتهای فیلم، که ازقضا بازیگر نیستن و دارن نقش خودشون رو بازی میکنن، به شدت به نظرم مصنوعی میرسه. نمونه بارزش شخصیت مجید. در تمامی صحنه های مصاحبه و گفتگو انگار که داره بازی میکنه. و با توجه به اینکه فیلم در مورد ناپدید شدن و به کما رفتن دو تن از دوستان، یا حداقل همکارانش، هست ولی اصلا اضطراب طبیعی و قابل باوری نداره و به نظر نمیرسه که بازگویی خاطرات داره اذیتش میکنه. بازی رضا بهبودی، خصوصا در سکانسی که داره با دکتر صحبت میکنه و از نگرانی هاش میگه، به نظر من بسیار بیشتر از واکنش های مجید طبیعی، مستندگونه
... دیدن ادامه ››
و رئال میاد!
3) به نظرم فیلم قصد داره وجود "نفر سومی" رو به زور به بیننده القا کنه، شاید برای اینکه حس رمزآلود و هیجان بیشتری به فیلم بده. ولی در هر دو موردی که به عنوان شاهد نقل میکنه به نظر میرسه امکان توجیه وجود داشته باشه.
1-3 در مورد صحنه ای که تو خونه مرتضی فیلمبرداری میشه و لحظه از خواب پریدن مریم رو به تصویر میکشه، من لزوم حضور این نفر سوم رو متوجه نمیشم. مگه این مرتضی نیست که در حال فیلمبرداری از همسرشه؟
2-3 در صحنه گفتگو با مرده شور هم که میشه اینطور توجیه کرد که از اواسط گفتگو، مرتضای دوربین-به-دست دوربین رو روی میز (یا جایی شبیه به اون میذاره) که با توجه به بی حرکت موندن دوربین بعد از این لحظه معقول به نظر میرسه، و خودش وارد کادر میشه.