از کجا باید شروع کرد را نمیدانم!هملت تاثیر عمیقی بر من گذاشته بود و دروغ چرا؟!با خود در این اندیشه بودم که گریم و دکور در نمایش هملت از ارکان موفقیت کار بوده و انتظار داشتم در این کار با دکور عجیب و گریمهای اغراق شده مواجه شوم.در بدو ورود متوجه تفاوت عمده ی کار شدم دکور فوق العاده ساده بود و بازیگران کوچکترین گریمی نداشتند و عجیب تر این بود که به اعتقاد بنده اینکار حتی از هملت هم بهتر از آب در آمده بود،هرچند این یک قیاس مع الفارق است اما کالون و قیام کاستلیون تاثیر عمیق تری بر من گذاشت.بازی بی نقص مهران امام بخش جایی برای بحث کردن باقی نگذاشت فرم بدن و نگاه این بازیگر عالی بود.بازی حسام منظور در نقش فارل بهت زده ام کرد،بیان قدرتمند و تاثیر گذار این بازیگر هم بر هیچکس پوشیده نیست.در صحنه ای که منزل کاستلیون را زیر رو میکردند ،این بازیگر حس نفرتی نگفتنی را در وجودم بیدار کرد.تا جایی که به خاطر دارم کامبیز امینی را در نمایش دیگری ندیده بودم و بازی سخت و فداکارانه ای که از این بازیگر دیدم مرا تحت تاثیر قرار داد.در پایان کار چند نکته ذهنم را مشغول کرده بود، چنین کارگردانهایی چرا انقدر کم هستند!کارگردانهایی مثل آرش دادگر،که چنان توانمندی داشته باشند که به سختی بتوان به کارشان ایراد وارد کرد.در اینکار انگار آرش دادگر تواناییش را بیشتر به رخ میکشد..که ببینید:دکوری در کار نیست،گریمی وجود ندارد و کار هم رءالیسم نیست و تا این حد میتواند تاثیر گذار باشد.در صحنه ای صدای موسیقی بلند است و با اوج احساساتی که در تماشاگر به جود می آید کاملا همخوانی دارد .بدن من کاملا منقبض شده بود ..بلندی موسیقی و نوع آن زیرکانه انتخاب شده.اینکار علاوهبر یک نمایش ،یک آموزشگاه کارگردانی و بازیگری و بیان است.خسته نباشید گروه کوانتوم.دست مریزاد...