با توام آینه جان
به خدا دوره درد
فصل خاموشی عصیان و نبرد
به خدا هیچ کس اندازه من
فصل تنهایی تو گریه نکرد
از قرار معلوم
دل به دل نزدیک است
پس چرا ما دوریم
عشق اجباری نیست
پس چرا مجبوریم
دور هم خط بکشیم
من و تو نور زهم میگیریم
من و تو دور زهم میمیریم
باز کن چشمت ... دیدن ادامه ›› را
که من آشفته نخواهم خوابید
که شب مرگ عروسکهایم
باز نا گفته نخواهم تابید
باز هم خواهم گفت
که درون تو رهی خواهم یافت
من در این ظلمت شب فرسوده
نقش رویای تو را خواهم بافت