آه...اشک....
آه...اشک....
دیگر خسته شد.
دیدگانم از بس بارید
قلبم از بس آه کشید
دیگر آه واشکی در بساط من نیست
ولی بغض نشکسته دارم..
کسی هست,
به قیمت ..
لبخندی و بوسه ای
خریدارم از او
بی چونه
نقد...نقد..
مرد مهربان قصه های ما,از این که با دل و اندیشه ی من همسفر می شوید ,
به قدر ستاره های زیبای آسمان شب قدر دانم.بر قرار و در پناه ایزد منان
باشید.منتظر راهنمایی شما می باشم.
پیوست:شعر بسیار زیبایی است.