انقدر از این نمایش اینجا تعریف شده بود که مشتاق شدم ببینمش. بعد از کلی دردسر دو تا بلیط گرفتم ولی وقتی رفتم سالن خیلی عادی جای من وهمراهم رو داده بودن به دو نفر دیگر. ابتدا عذرخواهی و با اعتراض بیشتر قول عودت مبلغ رو دادن (این شد یه چیزی!!) البته برخوردشون محترمانه بود.
اما خود نمایش (که بیشتر به تعزیه شبیه بود)
پیشتر همه ی مطالب مرتبط با لیلا اسفندیاری و شهلا جاهد رو خونده بودم و نمایش مطلقا حرفی برای گفتن نداشت. صرفا مستندی بود که تیتر وار با حداقل اکت به مخاطب عرضه میشد.اگه مستند میخواستم ببینم که کارت قرمز مستندی خیلی خوبیه و همه ی این موارد توش گفته شده. نمایشنامه واقعا هیچ خلاقیتی نداشت تفسیر متفاوتی هم از دو شخصیت ارائه نداده بود. حرفای شهلا تو مستند کپی و تو نمایشنامه پیست شده بود.
در مورد شخصیت همسر شهید کمی نوآوری شده بود. چون برخلاف اکثر فیلما از شهادت شوهرش خوشحال نبود و از بی توجهی ها گله میکرد. این نکته از اونجا خوبه که جنگ رو تقدیس نمیکنه. ولی باز هم حرفها و دیالگوها کلیشه ای شده. البته بازی الهام کردا خوب بود. طراحی صحنه خوب بود.
در کل کار قوی نبود و حداقل من با کار ارتباط بر قرار نکردم ولی به لطف صندلیهای سالن تونستم با شخصیت کوهنورد هم هوا بشم و برای 2 ساعت معنی کمردرد رو درک کنم.