مرگ فروشنده مرگ با شکوهیه
تئاتر با این جمله ویلی لومان شروع میشود و کل کار نقیضه ایست بر همین جمله، برای اینکه بپذیریم چرا مرگ فروشنده مرگ با شکوهی نیست.
ویلی لومان مردیست که سالیان دراز هرروز برای فروشندگی به بوستون می رود و احساس میکند بعداز عمری زندگی بوی گه تمام زندگی اش را فرا گرفته، ویلی در طول نمایش به دو صورت در خیالاتش زندگی میکند اولی به صورت یادآوری اتفاقات گذشته، به دورانی که پسرش به مدرسه می رفته و دومی به خیال برادر بزرگترش که اکنون مرده و حسرت اینکه چرا در جوانی همراه با او به آلاسکا نرفته تا پول دار شود.
ویلی در ابتدا لجباز به نظر می رسد و در برابر هر پیشنهاد کاری می گوید من شغل دارم، شغلی که با اصل و نسب خانوادگی آنها همخوانی ندارد ولی کم کم راز جذابیت شغلش مشخص می شود، اول درآمد خوب شغلش در جوانی و در ادامه جذابیت های شهر بوستون و عشقی که در آنجا هست ولی در حصارهای بلند خانه اش نیست، اینها دلایلی است که ویلی هر روز صبح همیشه دیرش شده و به شوق بدست آوردنشان می خواهد سریع تر به بوستون برسد.
و حالا ویلی لومان در پیری اندوخته ای از جوانی ندارد و عملا به هیچکدام از رویاهایش نرسیده، او مانده و حسرتی که از اشتباهات گذشته خودش می خورد او در تربیت فرزندانش هم ناموفق بوده و حتی فضای عاشقانه ای با فرزندانش در چهار دیواری خانه اش ندارد، خانه ای که از پای بست ویران است. او می پذیرد که اشتباه کرده و تصمیم می گیرد تاوان بدهد، تاوانی که حداقل خانواده اش را به پول کلانی برساند.
.
تئاتر مرگ فروشنده چند هفته ایست به سالن اصلی تئاترشهر
... دیدن ادامه ››
رنگ و بوی خوبی داده، نادر برهانی مرند بعداز 8سال دوباره با قدرت مرگ فروشنده دیگری به صحنه آورده که با حال و هوای تماشاگر امروز ایرانی هم می خواند. حمیدرضا آذرنگ به خوبی ویلی لومان سال 93 رو بازی می کند، مردی پیر و سردرگم که رفتارهایش گاهی خنده تلخی بر لبان جاری می کند. رحیم نوروزی و داریوش موفق همان بیف ها و هپی های زیادی هستند که در اطراف خود می بینیم و نسیم ادبی مادری است که عشقی از همسرش نمی بیند اما همواره مدافع اوست و تنها کسی است که روز خاکسپاری برای او عزاداری می کند.
کارگردانی بی نقص تئاتر مخصوصا در صحنه هایی که ویلی به خیال می رود و بر می گردد درخشان است و با اینکه نمایش موضوع مفرحی ندارد، احرا به قدری دقیق است که 2ساعت تمام ما را روی صندلی های ناراحت تئاتر شهر میخکوب نگه می دارد.
مرگ فروشنده ای که این روزها روی صحنه می بینیم از آن دست کارهایی است که دوباره دیدنش هم جذاب و تماشایی است، اگر تا به حال به تماشایش ننشسته اید از دستش ندهید.