اینجا ایستگاه اخر میشه
وقتی یه گوشه میشینی
و برای فراموش کردن هر انچه تو رو ازار میدن
به مردم نگاه میکنی
و تلاش میکنی حدس بزنی
چه چیز اون ها رو ازار میده
در عمق نگاهشون تقلا برای زندگی رو میبینی
میگذری و میگذرونیاز زیر نگاهت
یهو میبینی صدای سرفه میاد
درد تو بدنت میپیچه
به اینه نگاه میکنی
و پیری میبینی
که تمام زندگی خودش رو
صرف نگاه کردن به زندگی دیگران کرده
تمام زندگی ش رو....!!!!!