در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | نگین درباره نمایش سه جلسه‌ی تراپی: به جز قسمت اول نمایش و کلیت طراحی صحنه، از بقیه ش خوشم نیومد. یعنی اول
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:46:53
به جز قسمت اول نمایش و کلیت طراحی صحنه، از بقیه ش خوشم نیومد. یعنی اول خوب شروع شد و به تدریج خیلی بد شد.
به نظرم نمایشنامه تم روانشناسانه ای که تو کار موراکارمی بود رو حذف کرده بود، و یه موضوع عامه پسند راجع به سبک زندگی و روزمرگی رو باهاش جایگزین کرده بود. این که سعی کرده بود داستان رو ایرانی کنه به خودی خود بد نبود، ولی اگر به زمینه های داستان میمون شیناگاوا پایبند میموند بهتر میشد.
بازی خانم کردا در نقشی که تعریف شده بود خوب بود، منتها تعریف این کاراکتر که روزنامه نگار بود با اون حالت بشاش و پر انرژی یه کم در تناقض با اون روزمرگی و مشکلی بود که باعث فراموش کردن اسمش میشد.
اون تیکه آخر هم که تراپیست برمیگرده خیلی صریح موضوعی که توی کل نمایش مطرح شده رو میگه خیلی بد بود، انگار بخواد تاکید کنه اگه کسی هنوز پیام نمایش ما رو نگرفته، این پیام اخلاقی به صورت شفاهی اینه!
کلا صحبتهای آخر تراپیست راجع به روزمرگی با اون آهنگ شاد پایانی و گلدار شدن پشت صحنه رو اصلا هضم نکردم، منو یاد فیلم آتش بس انداخت و روانشناسی پاپ که مورد علاقه م نیست.
فهیمه تردست، علی عبدالرحیم و حامد میم این را خواندند
محمد نادری این را دوست دارد
به نظر من هم موسیقی پایانی با کار هماهنگی نداشت ، ولی در مورد گل های صورتی یکی از دوستان اشاره کردن که گل صورتی نشانه خودشناسی در روانشناسی یونگ هست
۰۶ تیر ۱۳۹۴
کلا صحبتهای آخر تراپیست راجع به روزمرگی با اون آهنگ شاد پایانی و گلدار شدن پشت صحنه رو اصلا هضم نکردم،
من هم با پایانش اصلن ارتباط نگرفتم
کلن اپیزود سوم خوب نبود و پایان بهتری رو متصور بودم برای کار
۱۰ تیر ۱۳۹۴
در مورد پایان نمایش کاملا باهاتون موافقم. این پایان به قول شما کل برداشت دور آزادی که از نمایشنامه اصلی شده رو زیر سؤال میبره.

خانم کردا به ظاهر بشاش بود و نه در باطن، یعنی بشاش بود چون دختر خوبه بود، چون این چیزی بود که ازش میخواستن.
۱۲ تیر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید