در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مهدی خان احمدی درباره نمایش اولیانا: منتقد ِ منتقد، منتقد است. هشدار:این متن توسط یک منتفد نوشته شده و خوا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:29:06
مهدی خان احمدی (khanahmadi)
درباره نمایش اولیانا i
منتقد ِ منتقد، منتقد است.
هشدار:این متن توسط یک منتفد نوشته شده و خواندن آن به کودکان زیر 8 سال ِ فکری توصیه نمی شود.
توضیح:نقاطی که به صورت عمودی و در ده عدد گذاشته شده برای این است که وقت کافی داشته باشید و از خواندن متن منصرف شوید.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
منتقد کیه؟
خدمتتون عرض کنم که من تعریف جامعی از فلان نویسنده یا فلان استاد دانشگاه یا برگرفته از متن فلان کتاب ندارم ... دیدن ادامه ›› که بگم ولی می دونم هر کسی که از چیزی سر دربیاره و یا سردرنیاره و راجع به اون چیز نظر بده منتقده.
دو جور منتقد داریم از نظر من که خودشون به دو جور ِ یکسان تقسیم می شن:
منتقدی که به نقد به مثابه شغل و اعتبار نگاه می کنه و خودش رو با نقدی که نوشته تعریف می کنه.
منتقدی که به نقد به مثابه یه تجربه نگاه می کنه تا بهتر از قبل با دانسته هاش دست و پنجه نرم کنه.
این دو دسته خودشون به منتقدین آگاه و نا آگاه تقسیم می شن.
برای شناخت منتقد آگاه یا ناآگاه در هر دو دسته نیازی به داشتن میکروسکوپ و تلسکوپ یا یک نقشه نیست.یعنی منتقد یک موجود عجیب الخلقه یا ناشناخته نیست.اون همه جا هست.توی تاکسی به شکل راننده یا مسافر و یا توی دانشگاه به شکل استاد دانشگاه و دانشجو ( حالا که به اینجا رسیدم بگم که یکی از لایه های نمایشنامه اولئانای ممت این بود که از استاد دانشگاه و دانشجو به عنوان مجاز مرسل ِ صاحب اثر و منتقد + پدر و فرزند + حکومت و اپوزیسیون + خدا و بنده + ... استفاده کرده بود که می شد هر کدوم از این موجودات نام برده شده رو برای دراماتورژی (صدای خنده استادی که داراماتورژی می داند) متن به کار برد) و یا به شکل مادر و فرزنده پنج ساله اش.لازم به ذکر می باشد که منتقد یک نمایش می تونه خودش اهل تئاتر و حرفه ای باشه یا نباشه.
خلاصه جونم برات بگه که منتقد آگاه یا نا آگاه به این شکل شناخته می شه که اگه یکی عصبانی بود و چاک دهن باز، اون میشه منتقد نا آگاه و اگه کسی عصبانی نبود و آماده ادامه جواب اون می شه آگاه.
البته این خلاصه اش بود و شما می تونین به استاد رجوع کنین و درمحضرشون بیشتر مطلع باشین.

نقد چیه؟
نقد یه چیزیه که می تونه بد باشه می تونه خوب.درصورتی که نیت و نوع نقاد به ترتیب سازنده برای خود و دیگری و آگاه باشه اونوقت نقد خوبه و در صورتی که نیت مخرب و لجن مالکننده باشه و نوع نقاد از نوع نا آگاه باشه اونوقت نقد بده.
لازم به ذکره که هر بدی خوبه و هر خوبی بد.اینجوری که شما الان فرض کنین نقد من برای اولئانا بد بوده و جواب کارگردان به نقد من خوب پس از یک جریان منفی به یک جریان مثبت رسیدیم یا بلعکس فکر کنید نقد من خوب بوده و جواب بد اونوقت از یه جریان مثبت به یه جریان منفی رسیدیم.
پس
همین متن هم می تونه در صورت بد بودن یه اثر خوب بذاره و در صورت خوب بودن یه اثر بد!

متاسفانه البته.
نکته:
در هر چیزی نقیض اون چیز نهفته
مثلا در برهان نسبیت می تونین به یک مطلق گرایی برسید چون هر چیزی نسبی است و خود "هر چیزی" به شدت مطلقه.
یا در توضیحات دوستمون در مقام صاحب اثر علیه منتقد به این می شه رسید که ایشون منتقد هستن خودشون.
حالا :
اگر برفرض و طبق یادداشت دوست عزیزمون در دفتر یادداشتشان که مربوط به مدت ها پیش بوده این جمله درست باشه که :" منتقدین: کسانی که معلوم نیست به چه علت فکر می کنند از شما بیشتر می دانند!" اونوقت تکلیف این کسی که خودش با جمله ای یک عده موجوداتی که می تونن مثل خودش باشن یا در مقام دیگه باشن رو نقد کرده چی می شه؟
این می شه که دوست عزیزمون در مقام منتقد ِ منتقدین معلوم نیست به چه علیت فکر می کند که از دیگران بیشتر می داند.
بدین ترتیب شما تمام نکاتی که دوست عزیزمون در متنش آورده از جمله استناداتشون به "سوزان کول" و "نویسنده مشهور آلمانی ، هوگو هوفمانشتال" در مورد خودشون صدق می کنه.
آخی

عیب نداره حالا.
یک مورد مثبت:
حرف سوزان کول کاملا درسته.کسانی که از پروسه شکل گیری یک نمایش اطلاعی ندارن به طور اتوماتیک در مقامی قرار می گیرند که نقد اونها رو از منظر اطلاعاتی دچار مشکل می کنه.بنابراین اون نوع از منتقدان که اطلاعات کافی درباره نحوه تولید نمایشی خاص و در اینجا اولئانا رو ندارن، نباید به خودشون حق بدن تا از کیفیت پایین پارچه و کم بودن مقدار آکسسوار و نداشتن سوپر استار در نمایش انتقاد کنند چون واقعا خبر ندارن که چقدر سرمایه بوده که حالا لباس خوش دوخت داشته باشه یا سوپر استار بیست میلیون تومنی.
ولی حرف سوزان کول درمورد نور پردازی و تکنیک بازیگری با توجه به ژانر نمایش و مصاحبه آوای تیوال کارگردان جور در نمی آد چون اینجا دیگه با مستندات و واقعیات علمی و مشخص سر و کار داریم و وقتی کارگردان می آد زیبایی شناسی فاصله رو عنوان می کنه شما به عنوان منتقد می تونی بیای اون رو نقد کنی چون یک چیز واضح و قابل شناخت و از قبل مطرح شده است یا اگه کارگردان توی مصاحبه اش می گه که نور چراغ وسط به این دلیل و اون دلیل خیلی مناسبه اونوقت منتقد می تونه بیاد اون دلیل ها رو بذاره کنار هم و بگه نه آقا جون این که اونی که گفتی نیست که آخه بابا.
یک مورد منفی
یا
فرافکنی به خود آدم برمی گرده:
دوستمون گفته که :" من به ندرت بیاد دارم در طول این چندین سال کار بجز ناله ها و درخواست های متوهمانه چیزی از منتقدین تاتری خوانده باشم!"
هیچی دیگه شما وقتی به یکی احترام بذاری به خودت احترام گذاشتی و وقتی از یکی بد بگی داری از خودت بد می گی.

دیگه اصلا اینجا که رسیدم خودم بدم اومد از خودم که دارم جواب ایشون رو می دم.

مانیفست:
مانیفست من در باره نقد اینه:
جواب به یه نقد بهتره عملی باشه اگر اون نقد در مورد یک اثر عملی است.اگه نقد اشتباه بود دفعه بعد دوباره عین همین رفتارتون رو در اجرا و عملی کردن اثر بکار ببرید و اگر نقد درست بود دفعه بعد اون رو در عملی کردن اثر بعدیتون به کار ببرید و ازش استفاده کنید.

یه چیز بامزه:
چیز با مزه ای در اینجا نیست.
که بامزه گی اش به همین است.

خوندن یادداشت آقای علیزاد و بعدش هم یادداشت شما باعث شد اول برم یه نگاه به پروفایلم بندازم و یه مروری کنم یادداشت هایی که خودم تا حالا نوشتم رو و خب یه چیزایی میاد تو ذهن آدم دیگه.

فکر می کنم یه چیزی که ما ایرانیا خودمون هم می دونیم بهش مبتلاییم اینه که تو همه زمینه ها کارشناسیم و نیازی نداریم کسی اعتبار و لیاقت مارو تایید کنه و با بیان بعضاً افراطیِ نظراتمون و حرفامون دنبال اینیم که بگیم ما هم هستیم و کاربلدیم و این داستانا، یعنی الآن می تونیم به راحتی نطر بدیم درباره ی توافقی که حاصل زحمات چندین ماهه ی تیم مذاکره کننده هسته ایه اونم با تمام پیچیدگی هایی که داره و تقریباً ما از بالای 95 درصدش اصلاً سر در نمیاریم و نمی فهمیم.

یا مثلاً رو فوتبال و تاریخ فوتبال و تمامی تاکتیک های اون مسلطیم یا سینما و تئاتر و فلسفه و ... دیدن ادامه ›› اقتصاد و جامعه و آلودگی هوا و محیط زیست و جوانان و زنان و ...

همین میشه که تو همه زمینه ها حرف مفت کم نداریم که یه بخشی از اون میشه حرف مفت درباره ی درام زدن دیگه.

همین میشه آدم بعد از یه مدتی تو همین تیوال فقط شاید نظر یه سری آدم رو که میدونه اگه حرف میزنن پشتش علم و اعتباریه و حرف مفت نیست رو دنبال می کنه و برای بقیه حرفا ارزش خاصی قائل نیست که این رفتار رو من تو خیلی از دوستان تیوالی دیدم و ازشون شنیدم.

پس فکر می کنم ما یکم باید رو این موضوع هم فکر کنیم که اگر کسی میاد بهمون میگه رو چه حسابی و با چه علم و دانش و اعتباری میای اسم حرفایی که زدی و سلایق خودت رو میذاری نقد، ببینیم آیا واقعاً به اون میزان از علم و اعتبار و سن و سال فکری رسیدیم که حرف مفت نزنیم درباره ی درام و دنیاش.

من واقعیتش الآن که نگاه می کنم می بینم کم حرف مفت نزدم قبلاً که اونم به این خاطر بوده که یکم بیشتر خوندم تو این مدت و حتی شاید سلیقه م عوض شده و شاید مثلاً دو سال بعد هم همین نگاه الآنم تغییر کنه.

پس به نظرم باید از کسانی که اعتبار علمی یا هنریشون معلومه سعی کرد یاد گرفت و یه نگاهی هم به خودمون بندازیم که واقعاً چقدر داریم درست و اصولی حرف می زنیم.
۲۸ تیر ۱۳۹۴
در هر چیزی نه تنها ضدش بلکه همه چیز وجود داره. هر چیزی رو از هر چیزی میشه به دست آورد.
۰۶ مرداد ۱۳۹۴
مهدی خان احمدی (khanahmadi)
آره :-)
۰۶ مرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید