روزنامه ایران
گفتوگو با رحمت امینی، کارگردان نمایش «جیجک علیشاه یا اوضاع دربار قاجار»
کارم مرمت تاریخی است
رضا آشفته
نمایش کمدی ایرانی «جیجک علیشاه» نوشته ذبیح بهروز و کارگردانی رحمت امینی، در جهت احیای یکی از نمایشنامههای کمدی ایرانی نوشته و اجرا میشود. این اثر بر اساس شیوهها و شگردهای نمایش سنتی ایران (تقلید) و شناخت نسبی تئاتر وارداتی تنظیم شده و از 7 مرداد در تماشاخانه سنگلج به صحنه رفته است. امینی که علاوه بر کارگردانی این اثر مدرس دانشگاه نیز هست توجه ویژهای به جذب مخاطب دارد و به نظر میرسد که نمایش «جیجک علیشاه» با استقبال خوبی روبهرو
... دیدن ادامه ››
شده است. شناخت نسبی تئاتر وارداتی و شگردهای نمایش سنتی از جمله مباحثی است که در رابطه با آن با رحمت امینی گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید:
ë چگونه شد که به سراغ یک متن قدیمی ایرانی رفته اید و آن را مناسب برای اجرای عمومی دیده اید؟
این متن نسبتاً قدیمی است و اگر ورود ادبیات نمایشی ایرانی به زبان فارسی را با میرزاآقا تبریزی و شکلگیری بهترش را با بهرام بیضایی و اکبر رادی و غلامحسین ساعدی بدانیم در این بین جمعی هستند که متونشان به لحاظ تکنیکی هنوز کامل نیست و اشتباهاتی هم دارند اما اینان اگر نبودند نمایشنامه نویسان پس از خودشان هم هرگز شکل نمیگرفت. ذبیح بهروز، کمال الوزاره محمودی و حسن مقدم از این دست نمایشنامه نویسانی هستند که بین این دو گروه قرار گرفتهاند. من در یکی از کلاسهای درسم از دانشجویانم خواستم که به سراغ یکی از این طنزپردازان قدیمی بروند و خودم هم تصمیم گرفتم که کاری بکنم و برای همین جیجک علیشاه را انتخاب کردم که دو بار نمایشنامه خوانی شد. یکبار در تالار حافظ و یکبار هم در جشنواره آیینی سنتی دو سال پیش که پس از آن عدهای گفتند تو که نمایشنامه خوانی کردهای بهتر نیست آن را اجرا کنی؟ دیدم نمایشنامه خوانی هم با اقبال تماشاگران مواجه شده و افرادی مثل فتحعلی بیگی هم توصیه میکنند حتماً اجرایش کن. بنابراین به ذهنم جرقه زد که اگر قرار باشد که کاری کنیم، همان بهتر که آن را در تالار سنگلج اجرا کنم چون بهتر است که احیای آن تالار با اجرای نمایشهای ایرانی باشد. همه سعی ام این شد که بدون دخل و تصرف آن را به صحنه ببرم و به نظرم به نوعی مصداق مرمت بنای تاریخی در آن صورت گرفته است در عین حال دستی هم بر سر رویش کشیده ایم.
ë اگر بخواهید نمایشنامه جیجک علیشاه را دقیق تر ببینیم چه نکاتی در آن شاخص است که توانسته پس از 90سال همچنان ضرورت اجرایی بودنش را اثبات کند؟
من یک جمله در آخرین مراحل تمرین به ذهنم خطور کرد که اکنون هم در تراکتهای تبلیغاتی از همان استفاده کرده ام: مردمی حدود صد سال پیش به جمله هایی میخندند که حالا هم به همان چیزها بلکه بیشتر هم میخندند. آن موقع مثل همه کمدیها این متن از جمله کمدیهای انتقادی بود. این کمدی، انتقاد از وضعیت دربار قاجار میکند و عنوانش دقیقاً این است؛ جیجک علیشاه یا اوضاع دربار قاجار. در واقع ضعف دربار از حوزه مدیریت مملکت گرفته تا به اصطلاح رقابتها بر سر قدرت در آن پرداخته شده است. شخصیت کریم شیرهای دلقک دربار را شاید به این دلیل به کار گرفته که بازی نقد قدرت را ساده و همه فهم انجام میداده است و حالا انتظار و تحلیل خودم هم همین بوده است که کمدی انتقادی اجرا کنم. از آن مهم تر پرداختن به ساختار تقلیدهایی است که کریم شیرهای از بنیانگذاران آن بوده است. به همین دلیل مجبور شده ام که برخی از کلمات را به ناچار تغییر دهم برای اینکه شوخی هایش در زمانه ما مفهوم شده باشد. اما شاکله اثر همچنان نگهداری شده است و فقط شوخیها و نکات طنزش برای جلب توجه مخاطب امروز تغییر داده شده است.
ë آیا جیجک علیشاه مهم ترین اثر نمایشی ذبیح بهروز است؟
این مهم ترین نمایشنامه اوست و علاوه بر آن در شب فردوسی هم نمایشنامهای را اجرا کرده است. او آدمی با سواد بوده و دامنه مطالعات وسیعی داشته است.
ë آیا متن جیجک علیشاه با جعفر خان از فرنگ برگشته حسن مقدم که هر دو هم کمدی اند، برابری میکند؟
اشاره درست کردید که این دو متن به لحاظ نوع شخصیت پردازی و نحوه دیالوگ نویسی و ساختار کمدی که متکی بر کلام و موقعیت هستند، به هم شباهت هایی دارند و البته تفاوت هایی بین آنها هم هست. اگر بخواهم برای تجربه دوم سراغ کاری بروم حتماً همین جعفرخان از فرنگ برگشته حسن مقدم را کار خواهم کرد. علی حاتمی هم بر اساس آن یک فیلم سینمایی ساخته است و همچنان میشود بر اساسش نمایشی در خور تأمل ساخت. اگر در ابتدا به سراغ ذبیح بهروز رفتم به این دلیل است که او نسبت به حسن مقدم ناشناخته تر است.
ë در حقیقت با انجام این اجراها یک کار پژوهشی انجام میدهید؟
دقیقاً نوعی پژوهش قبل از اجراست که به اصطلاح مخاطب امروزی ما متوجه قوتهای درام خودمان بشود و برای مثال خودم بارها بازخوان متون نمایشی در جشنوارههای مختلف بوده ام که به سیصد- چهارصد متن میرسد که از آن بین، سیصد و اندی متن بسیار ضعیف تر از جیجک علیشاه است. در این باره نکتهای هست که باید در این زمینه به آن بپردازم و با این کار دانشجویان و علاقه مندان به تئاتر را متوجه متون در خور تأمل ایرانی کنم. این شاید راهی برای تقویت ادبیات نمایشی باشد چون متأسفانه این متون قدیمی خوانده نمیشود و حتی متون خارجی روز هم خوانده نمیشود.
ë چه ویژگی هایی در متن جیجک علیشاه وجود داشت که آن را مناسب دیدید برای کار کردن؟
سؤال خوبی است چون جیجک علیشاه حد فاصلی بین نمایش سنتی ایرانی و تئاتر غربی وارداتی است و در عین حال ساختار درست و حسابی و دیالوگهای جذاب ندارد و زمانی که میخواستم آن را کار کنم برخی بیرودربایستی گفتند که آن را کار نکن. وقتی هم خواستم آن را کار کنم چند تا بازیگر به احترامم آمدند و اما بعد دو سه نفری خداحافظی کردند. ما برای آن نمایشنامه خوانی 14 تا 16 جلسه تمرین چهار ساعته گذاشتیم. خودمان کمکم دیدیم داریم به بنیانهای کمدی ایرانی نزدیک میشویم و همه اذعان کردند که کار را خیلی دیر باور کردهاند. البته خودم این را باور داشتم با آنکه دو سه تا کارشناس تئاتر گفتند این کار را نکن و به اجرای عمومی نبرش. اما خواستم این ریسک را بکنم و به هر حال اعتقادی دارم که به همین دلیل هم ریسک میکنم و باور داشتم که یک کار صد در صد بکر و قابل دفاع خواهد شد.
ë چگونه است که ما در شناخت داشته هایمان کوتاهی میکنیم و اصلاً نظری به گذشته نداریم، در حالی که در تمام دنیا رسم بر این است که روی بسیاری از کارهای قبلی شان مطالعه و پژوهش مدام انجام میشود؟
تو خودت در سؤالت پاسخ هم دادی که منظورم ملتی است که گذشته خودش را مرور نمیکند و متأسفانه در آینده اش به مشکل برمی خورد. من خودم نزدیک به سه دهه در تمام بخشهای تئاتر بوده ام. چه مدیریت و دبیری، چه تدریس و چه نوشتن واجرا و دانش این هنر را آموخته ام و با دانش دارم مینویسم. متأسفانه خیلیها با آنکه دانش این کار را در دانشکدهها آموختهاند اما نوشته هایشان خیلی ضعیف تر از 100 سال پیش است واین وضعیت نگارش ما را با فاجعه روبهرو میکند. اینها مطمئناً متن ایرانی و خارجی کم خواندهاند در حالی که باید بدانیم چه داشته ایم و باید آنها را بخوانیم. هم دانشجویان و هم صاحبنظران را میخواهم با دیدن جیجک علیشاه متوجه خودشان کنم و این اتفاقی است که باید رقم بخورد.
ë آیا تأکید خاصی هست که حتماً باید جیجک علیشاه در سنگلج اجرا شود؟
بله. اگر میخواستند که این را در ایرانشهر اجرا کنم دقیقا نمیتوانم بگویم آن را ترک میگفتم بلکه ابتدا پیشنهاد میکردم که در سنگلج اجرا شود و بعد به ایرانشهر میبردم...
ë دلایلی برای این اصرار دارید که حتماً باید ابتدا در سنگلج اجرا شود؟
تالار سنگلج مخصوص این نوع متون ایرانی است و در این سالن که برای تئاتر ایرانی طراحی شده است سه تا سویه هست. اول اینکه، سویه دراماتورژی برای ایجاد شکل و شمایل باید از فنون نمایشهای سنتی خودمان بهره گرفت چنانچه در نمایش هزار شلاق احسان ملکی چنین چیزی رعایت شده است. دوم اینکه، به دنبال احیای شکل مرسوم هستم که باید با تغیراتی جزئی به اجرا در آید. سوم اینکه، به نظرم یک سویه دیگر هم هست، و این موضوعی است و اینکه وقتی ایدهای داشتیم در حوزه هنری به دنبال ایجاد کارگاه پژوهشی هستیم که به اصطلاح بشود با متد و روش آنچه به عنوان نمایش اجرا میشده است برای امروزیها بازسازی و اجرا کنیم. کار من در واقع مرمت است که برای امروز هم قابل استفاده باشد. در هزار شلاق عناصر نمایشهای ایرانی و شیوههای اجرایی اش به کار گرفته شده که در نهایت اجرایی تازه را پیش رویمان قرار دهد و این شیوه ترکیبی است.
ë بازیگران را چگونه آماده کردهای که در فضای نمایشهای ایرانی کار کنند چون متأسفانه ما در دانشکدههای تئاتر شیوههای اجرایی و بازیگری نمایش ایرانی را آموزش نمی دهیم؟
من سراغ بروبچههای با تجربه و منعطف رفته ام. گروهی که با آنها کار میکنم 70 درصد از همان ابتدا با من بودند تا اجرا و طی فرآیند دو ساله که تا همین شهریور ماه دو سال از زمان برگزاری جشنواره آیینی سنتی میگذرد،همراهم ماندهاند. برای مثال امیر کربلاییزاده بازیگر بسیار خلاقی است و عمدتاً بازی کمدی انجام میدهد و نمونه کارهای مشابه اش را فرزین محدث داشته است و در کارهایش کاملاً مشهود است. حتی مسعود میرطاهری انتخاب جالبی است چون هم کمدی امروزی انجام داده و هم در متنی از میرزاآقا تبریزی بازی کرده است. ابوالفضل حاجی علی خانی هم بازیگر خلاقی است. من به اینها آزادی دادهام هر چه دوست دارند در صحنه بکنند و مدام اتود بزنند و توانسته ام بازی هایشان را رتوش کنم. یعنی هیچکس را محدود نکرده ام و مدام رتوش انجام داده ام و هنوز هم این رتوشها در روزهای نزدیک به اجرای عمومی ادامه دارد. البته این روزها به سیاق نمایشهای ایرانی به دنبال برخورد با تماشاگر هستیم که شاخصه نمایش ایرانی است.
ë بنابراین بازیگران رها بودهاند برای جستوجو و کشف؟
بله! از همان ابتدا با بازیگران قرار گذاشتیم از آنچه اتود کردهاند براحتی دل بکنند چون آنها این مشقها را شیرین میدانند و دل کندن برایشان سخت است. اما باید از همه این لحظات بامزه دل کنده شود و نباید بازیگر با بسنده کردن به بازی اش لطمه بزند. از آن سو باید با تحلیل درست و مشخص شخصیت نمایشی را بشناسد و به درستی بازی اش کند. میدانم که فرم ایرانی بسیار سخت است اما سعی کرده ام بر این فرم هم غالب شویم.
ë در زمینه استفاده از موسیقی ایرانی آیا به نتیجه دلخواه نزدیک شده اید؟
هنوز به موسیقی دلخواهم نرسیده ام و تنها دلیلش هم مشکلات اقتصادی است که مانع از حضور یک گروه موسیقی برای نواختن در سر اجرا میشود. اما احتمالاً برای این نمایش از تنبک و سازهایی چون سه تار و سنتور بهرهمند خواهیم شد. متأسفانه در این ساعتهای مانده به اجرا معلوم نیست که ما چگونه از پس این کار برخواهیم آمد.
ë مشکلات اقتصادی مانع میشود؟
صدر در صد! بازیگرها خودشان بنابر خواست قبلی شان میآیند اما گروه موسیقی باید به لحظ مالی تأمین باشد. اما بازیگران میمانند و با تو همراه میشوند که شاید به نتیجه بهتر برسند.
ë نکته پایانی؟
جیجک علیشاه را به امید معرفی کمدی ایرانی در تلفیق با تئاتر وارداتی کار کرده ام امیدوارم که تماشاگرانش هم بیایند و آن را ببینند و من به هدفم برسم.