"فاجعه محض" آبرومندانه ترین نظر و نقد برای این دو ساعت کابوس وارِ عجیب و غریب و بی سر و ته می تواند باشد.
کلکسیونی مثال زدنی از تمام کارهایی که نباید در یک نمایش انجام داد در این کار به بهترین شکل کنار هم قرار گرفته و این پتانسیل و استعداد را دارد که به عنوان پروژه ای آموزشی در مراکز آکادمیک برای تدریس همین نبایدها و مباداها ارائه شود.
نورپردازی ممتد و یکسره روی چشم تماشاچی، بازیهای ناامید کننده، تصنعی و اگزجره،موزیک های میان پرده گوش کر کن، افکتِ زنگ تلفن بی دلیل بلندِ رو اعصاب، شوخی های جنسی و غیر جنسیِ لوس ،سخیف و نخ نما شده، عاری و سترون بودن از کوچکترین اکت نمایشی که اگر چشمت را ببندی و فقط گوش کنی هیچ اتفاقی رو از دست نخواهی داد ( چیزی مثل نمایش های میان مایه رادیویی) و گل سرسبد تمام اینها : تماشاچیان و مخاطبین این قبیل کارها که در فضای تماشاخانه های دهه 20 و 30 لاله زاری و در حال صرف مقدار معتابهی پاپ کرن و تنقلات شور و شیرین دیگر(!) به هر اتفاق با ربط و بی ربطی قاه قاه می خندند.
القصه خواندن سابقه اثر در برادوی و اسم نیل سایمون کجا و با حسِ دیدنِ نمایش هایِ روحوضی از جنس قهوه خانه زری خانم از سالن بیرون زدن کجا.
با اینکه در کاور و حال و هوای جنبی نمایش صادقانه رفتار شده بود و به نوعی این اتفاقات قابل حدس بود درس عبرتی خواهد شدکه هیچ وقت به خاطر off خوردن (حتی 40 درصدی!) نپذیری وقت و هزینه برای دیدن کاری بگذاری که از همان ابتدا همه چیز با زبان بی زبانی گواهی می دهد یک تنه قادر است شبی از عمرت را خراب کند.