در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | rezanahavandi درباره نمایش چشم بر هم زدن: درنگی بر نمایش"چشم بر هم زدن" مهدی مشهور فروید در طی ج
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:13:37
درنگی بر نمایش"چشم بر هم زدن" مهدی مشهور

فروید در طی جنگ جهانی اول نوشته است جذبه جنگ در این بود که مرگ را دوباره به زندگی آورد، زندگی حقیقتن دوباره جالب شده، دوباره محتوای کامل خود را بازیافته است.
وقتی مرگ را طرد می کنیم وقتی توجهمان را به مخاطرات مرگ بار از دست می دهیم، زندگی فقر زده و بی مایه می شود. نمایش "چشم بر هم زدن" از این دریچه، قابل توجه و شریف است. چشم برهم زدن نمایشی درباره زندگی است، درباره زندگیِ بشر، که فقط در مواجه با مرگ است که معنای حقیقی خود را باز می یابد. اگر مرگ را از این نمایش حذف کنیم، لذت هایِ بی بدیلِ زندگی پوچ و تهی می شوند، این چهره مرگ است که به نوستالژی های دوران کودکی مان غنا می بخشد، اندیشه مرگ اگر در این نمایش نبود، دیگر نه شخصیت های نمایش معنایی داشتند و نه احساسی که در مخاطب بابت لحظه های ناب زندگی بر می انگیختند وسوسه انگیز و متعالی می شدند. درک صحیح این مفهوم(مرگ/زندگی) از جانب نویسنده، بازیگران و کارگردان نمایش، بار زیبایی شناسانه نمایش را عمیق تر و محترم تر کرده است. گویی عوامل اجرای نمایش(خودآگاه یا ناخودآگاه) ساعت ها به مرگ فکر کرده اند و دریافته اند گرچه نفْسِ مرگ آدمی را نابود میکند، اندیشه ی مرگ نجاتش می دهد. این دریافت را می توان در بازی های به شدت یکدست و کارگردانیِ بی ادعا، صمیمی و قابل تاملِ نمایش دریافت. بازیگران به شکل ستایش برانگیزی در یک سطح کیفی بازی/زندگی می کنند، تو گویی وقتی قرار است زیر سایه مرگ زندگی کنی، فرقی نمی کند کجای زندگی در چه درجه و نقشی قرار داری بلکه مهم این است که به یک مرتبه ی صحیح ... دیدن ادامه ›› از اندیشیدن به هستی و نیستی رسیده باشی و درک این مفهوم، تمام بازیگران را روی صحنه مهم، پررنگ و قابل باور کرده است. کارگردان بر خلاف آنچه در تئاتر این روزهای ایران مرسوم است علاقه ای به ادا و اطوار های روشنفکری و بالا و پایین پریدن های بی سرانجام نداشته است، او آرام و بی صدا عناصر صحنه اش را به گونه ای می چیند تا لاقل تسلیم وراجی های بی ارزش و دلواپسی های روزمره نشود. این چینش به خصوص در عریانی صحنه جسور تر است: صحنه لخت و عاری از هرگونه دکور و وسیله غیر ضروری است. این شکل برخورد با صحنه و دکور گرچه در تئاتر امروز ایران احتمال خطر و ضرر را بیشتر می کند و اغلب سعی می کنند با طراحی های آنچنانی و دکورهای چشم نواز به هر ترتیب شده مخاطب را خشنود روانه خانه کنند، اما در این اجرا و با انتخاب هوشمندانه و اصرارِ به جای کارگردان،چشم پوشی از این عنصر اتفاقن ارتباط مخاطب با صحنه را بی واسطه و صمیمی کرده به درک بهتر اجرا از سوی مخاطب کمک کرده است.
نمایش"چشم برهم زدن" نمایش شریف و قابل تعمقی است و به درستی سعی می کند برای مخاطبِ سیرک زده ی این روزهای تئاتر ایران احترام قایل باشد.